همهٔ زبان‌های جهان، مادری‌اند/ نشست علمی روز جهانی زبان مادری

zabane madari 96vدر متن قطعنامه سال ۲۰۰۸ میلادی آمده است: به زمامداران کشور‌ها توصیه می‌شود که درصدد نابودی زبان‌های مادری نباشند، برای اینکه این زبان‌های متنوع همراه خود، فرهنگ‌های متنوع را دارند که میراث بشری است و نابود کردن آن‌ها به مثابه نابود کردن بخشی از تمدن و میراث فرهنگی بشر است. ‏در آن قطعنامه به سیاست‌مداران توصیه شده است که: از چندزبانی و چندفرهنگی نهراسند و نگذارند حتی‌المقدور زبان‌های مادری که معمولاً به آن‌ها زبان‌ اقلیت‌ها گفته می‌شود، از میان بروند، چون جزو میراث بشری‌اند. بعد از این اعلامیه، روز جهانی زبان‌های مادری در بیشتر کشور‌ها به‌ رسمیت شناخته و در تقویمشان گنجانده شده است. ‏

zabane madari 96

زبان مادری، زبان لالایی، زبان شعر و عاطفه و ابزاری برای بیان شیرین‌ترین و تلخ‌ترین احساس‌هاست و در جامعه‌ی با فرهنگ متنوعی مانند ایران، سخن‌ گفتن از زبان مادری اغلب با بحث‌ها و اختلاف‌نظرهایی همراه بوده است. پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، به‌مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری، نشست علمی یک روزه‌ای را با حضور دکتر محمدرضا باطنی ـ پدر زبان‌شناسی‏‎ ‎ایران و دکتر یحیی مدرّسی تهرانی ـ استاد زبان‌شناسی اجتماعی، برگزار کرده است تا با نگاهی علمی، به موضوع زبان‌های مادری و جایگاه آن‌ها در جهان و ایران بپردازد. ‏

دکتر باطنی ـ زبان‌شناس، فرهنگ‌نگار، مترجم و نویسنده – درحضور جمع قابل توجهی از علاقه‌مندان، با اشاره به اینکه انتخاب نام این نشست، «نقش زبان‌های محلی در مقابل زبان فارسی»، در فرصتی کوتاه و باعجله انتخاب شده است، می‌گوید: هرگز زبان‌های مادری درمقابل زبان فارسی مورد بحث نیست و وقتی خواستیم نام این نشست را تغییر دهیم، پوستر آن آماده شده و اطلاع‌رسانی انجام گرفته بود. بنابراین امروز روز بزرگداشت جهانی زبان مادری است و سخن ما درباره این روز جهانی است. ‏

 میراث بشری ‏

 دکتر باطنی سخنان خود را با تاریخچه نام‌گذاری روز جهانی زبان مادری آغاز می‌کند و می‌گوید: بعد از به‌استقلال‌رسیدن هند، مسلمانان کشور پاکستان را تشکیل دادند، از کلمه پاک، یعنی کشور پاک‌ها. بخش زیادی از مردم این کشور در پاکستان غربی و عده‌ای هم در پاکستان شرقی زندگی می‌کردند. با اینکه زبان رسمی در سراسر پاکستان اردوست، ولی در ناحیه «بنگال» زبان بنگالی دست بالا را دارد و بیشتر مردم آن منطقه به زبان بنگالی صحبت می‌کنند. به همین دلیل، در روز ۲۱ فوریه ۱۹۵۲ میلادی دانشجویان دانشگاه‌ها و بخصوص دانشگاه‌های معتبر‌تر مثل دانشکده پزشکی و دانشگاه «داکا» به یک راهپیمایی آرام و بی‌سروصدا دست زدند و خواستشان این بود که زبان بنگالی هم، درکنار اردو، به‌عنوان یک زبان رسمی شناخته شود. پلیس بی‌رحمانه به این دانشجویان شلیک کرد و خون‌ریزی زیادی شد، به‌طوری که این رخداد به‌عنوان یکی از فاجعه‌های زبانی در تاریخ مطرح است. ‏

 دکتر باطنی ادامه می‌دهد: در سال ۱۹۹۹ میلادی یک نفر بنگالی در نامه‌ای از کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل متحد خواست تا روز ۲۱ فوریه که برابر است با سوم اسفندِ ما، به‌عنوان «روز زبان مادری» نام‌گذاری شود. در‌‌ همان سال به تصمیم یونسکو ۲۱ فوریه به‌عنوان روز زبان مادری شناخته شد و از سال بعدِ آن، یعنی ۲۰۰۰ میلادی، بسیاری از کشور‌ها این روز را جشن گرفتند. در سال ۲۰۰۸ مجمع عمومی سازمان ملل، طی قطعنامه‌ای، این تصمیم یونسکو را به‌رسمیت شناخت و از آن زمان، این روز به‌عنوان یک روز مهمِ تصویب‌شده جهانی شناخته شد و آن قطعنامه واژه جهانی را به آنچه یونسکو تصویب کرده بود، اضافه کرد. ‏
در متن قطعنامه سال ۲۰۰۸ میلادی آمده است: به زمامداران کشور‌ها توصیه می‌شود که درصدد نابودی زبان‌های مادری نباشند، برای اینکه این زبان‌های متنوع همراه خود، فرهنگ‌های متنوع را دارند که میراث بشری است و نابود کردن آن‌ها به مثابه نابود کردن بخشی از تمدن و میراث فرهنگی بشر است. ‏

در آن قطعنامه به سیاست‌مداران توصیه شده است که: از چندزبانی و چندفرهنگی نهراسند و نگذارند حتی‌المقدور زبان‌های مادری که معمولاً به آن‌ها زبان‌ اقلیت‌ها گفته می‌شود، از میان بروند، چون جزو میراث بشری‌اند. بعد از این اعلامیه، روز جهانی زبان‌های مادری در بیشتر کشور‌ها به‌ رسمیت شناخته و در تقویمشان گنجانده شده است. ‏

 سیاست‌های زبانی

 به‌ گفته مؤلف فرهنگ انگلیسی-فارسی پویا، آنچه در بنگلادش اتفاق افتاد، صرفاً فاجعه یا کشمکش بر سر زبان‌ها نیست. در اروپا، قبل از جنگ بین‌الملل اول، امپراتوری اتریش و مجارستان کوشیدند تا در منطقه زیر نفوذشان زبان‌های کوچک کشور‌ها را از میان ببرند و فقط زبان‌های آلمانی و مجاری را به‌رسمیت بشناسند. با شکست امپراتوری اتریش در آن جنگ، آنهایی که زبان مادریشان تحقیر شده بود، روی کار آمدند و صدبار بد‌تر از آنچه اتریشی‌ها و مجارستانی‌ها کرده بودند، با زبان آلمانی و مجاری کردند. آلمانی‌ها که از تحقیر زبانشان کینه به دل گرفته بودند، در جنگ بعدی تلافی کردند و مسئله زبان و تحقیر آلمانی از موضوع‌هایی بود که به وقوع جنگ جهانی دوم انجامید. ‏

 دکتر باطنی، با اشاره به رواج زبان‌هایی ازجمله قِبطی و آشوری در دوران پیش از اسلام، می‌افزاید: تنها کشور مسلمانی که توانسته است زبان رسمی خود را حفظ کند، ایران بوده است. ‏
به‌گفته وی، پهلوی اول نیز در اوایل سلطنت خود حکم کرده بود که همه ایرانیان فقط فارسی حرف بزنند، بنابراین مدارس ارامنه و زردشتیان را بست، ولی چون کاری غیرمنطقی و غیراصولی بود، برنامه‌اش عملی نشد. ‏

 هیچ کشوری یک‌زبانه نیست

 اِتنولوگ (‏ethnologue‏)، از معتبر‌ترین دانشنامه‌های جهان است که داده‌های آماری از تعداد گویش‌وران زبان‌های گوناگون را به‌صورت اینترنتی منتشر می‌کند. داده‌های تارنمای این دانشنامه، به‌عنوان یکی از معتبر‌ترین منابع برای سنجش تعداد گویشوران یک زبان در یک کشور یا منطقه، مطرح است. «اتنولوگ» تعداد گویشوران یک زبان، محل زندگی آن‌ها و پیوندهای هر زبان را توصیف می‌کند و در نسخه سال ۲۰۱۶ میلادی این دانشنامه، اطلاعاتی از ۷ هزار و ۹۷ زبان زنده و ۳۶۰ زبان منقرض‌شده در جهان، منتشر شده است. ‏

 دکتر باطنی می‌گوید: تا آنجایی که من می‌دانم، ۱۹۷ کشور در سازمان ملل نمایندگانی دارند، ولی هیچ‌یک از آن‌ها نیست که فقط یک زبان داشته باشد. حتی کشورهای دوردست جزیره‌ای هم حداقل ۲ زبان دارند، یعنی یک زبان اقلیت و یک زبان رسمی. همچنین یونسکو برآورد می‌کند که در دنیای امروز تعداد انسان‌های دوزبانه، اگر بیشتر از افراد یک‌زبانه نباشد، لااقل در‌‌ همان حد است، یعنی پنجاه ـ پنجاه! ‏
این پژوهشگر آن‌گاه به رفتار کشور‌ها در مقابل تنوع‌های زبانی اشاره می‌کند و می‌گوید: برخی از کشور‌ها مثل کانادا، افغانستان، بلژیک و بلاروس ۲ زبان را به‌رسمیت می‌شناسند که البته در چنین کشورهایی هر ۲ زبان به یک اندازه قدرت ندارند. مثلاً در کانادا زبان‌های فرانسه و انگلیسی زبان‌های رسمی‌اند و در آن کشور تمامی اسناد دولتی و تابلوهای راهنمایی به ۲ زبان نوشته می‌شود. ولی شما اگر انگلیسی بدانید، در قسمت فرانسه‌زبان می‌توانید راحت زندگی کنید و با مسئله‌ای روبرو نمی‌شوید، چون آن‌ها همه زبان‌ انگلیسی را می‌دانند. اما اگر یک فرانسه‌زبان از آن طرف بیاید و بخواهد در طرفِ انگلیسی‌زبان زندگی کند، لااقل در مراحل اولیه به مشکل برمی‌خورد. ‏

 در افغانستان زبان‌های پشتو و فارسی رسمی‌اند، ولی فارسی دست بالا را دارد. آدم‌های تحصیل‌کرده معمولاً فارسی حرف می‌زنند و هرقدر بیشتر دانشگاه رفته باشند و کتاب خوانده باشند، لهجه‌شان به فارسی استاندارد نزدیک‌تر است. خیلی از آن‌ها در ایران بزرگ شده‌اند. ‏

 به‌گفته دکتر باطنی، بعضی از کشور‌ها هم هستند که چند زبان را به‌رسمیت می‌شناسند؛ در سوئیس ۴ زبان آلمانی، فرانسه، ایتالیایی و رومنش (‏Romansh‏) به‌رسمیت شناخته می‌شوند و مردم سوئیس به‌هیچ‌وجه بر سر زبان تنشی بین خودشان احساس نمی‌کنند. اگر یک نفر از اهالی سوئیس آلمانی حرف بزند و شما از او بپرسید آیا آلمانی هستی؟ به شما پرخاش می‌کند، چون او افتخار می‌کند به اینکه سوئیسی است. در انگلستان هم زبان‌های ولش، انگلیسی و همین طور زبان‌های سلتیک در شمال این کشور به‌رسمیت شناخته شده‌اند. ‏

 زبان‌های کلاسیک جهان ‏

 ریشه‌شناسان (‏etymologist‏) ۴ زبان را به‌عنوان زبان‌های کلاسیک می‌شناسند که عبارتند از: فارسی، یونانی، سنسکریت و لاتین. ‏
دکتر باطنی بر اهمیت زبان فارسی و پیشینه آن تأکید می‌کند و می‌گوید: زبان فارسی سابقه ۴-۳ هزارساله دارد و برای مدت ۸۰۰ سال، تا پیش از آمدن انگلیس‌ها و جانشینی زبان انگلیسی به‌جای آن، در هند زبان آموزش و پرورش بوده است. ‏
او ادامه می‌دهد: گلستان و بوستان کتاب‌های درسی بوده‌اند و جالب است بدانید که اولین کسی که گلستان و بوستان را به انگلیسی ترجمه کرد، یک هندی بوده است و اولین فرهنگ فارسی به انگلیسی هم در هند نوشته شده است، درحالی که ما غیر از فرهنگ حییم فارسی-انگلیسی، فرهنگ‌نامه دیگری نداریم. ‏
وی به مصراعی از شعرهای حافظ درباره گسترش زبان فارسی در هند اشاره می‌کند و می‌گوید: حافظ هم این را می‌دانسته و بازخورد آن به گوشش رسیده بوده است که در شعری می‌گوید: «این قند پارسی که به بنگاله می‌برند»! ‏

 مرگ زبان‌ها

 دکتر باطنی درباره انقراض زبان‌ها چنین توضیح می‌دهد: زبان‌ها همیشه به‌طور عمد سرکوب نمی‌شوند، بلکه خیلی از عوامل دیگر هم مانند جنگ و مهاجرت‌ها باعث انقراض یک زبان می‌شود. ‏
وی می‌افزاید: این تجربه را دارم. وقتی در جوانی در یکی از نواحی اصفهان به نام «برخوار» درس می‌دادم، ۳ روستای «کیدبینی»، «خورزوک» و «گَز» زبانی داشتند که گفته می‌شد شاخه‌ای است از زبان ایران باستان. الان که اصفهان بزرگ شده است، بیشتر آن روستا‌ها افتاده‌اند توی شهر و اتوبوس به آنجا می‌رود و بسیاری از مردم ماشین دارند و دیگر از آن زبان خبری نیست. ‏

 شمیرانی (شمرونی)‌ها هم در قدیم لهجه خاصی داشتند و هنوز هم مسن‌ها بعضی کلمات لهجه شمیرانی را به‌کار می‌برند. اما بسیاری از زبان‌ها و لهجه‌ها از میان رفته‌اند و در این باره کاری نمی‌شود کرد، مگر اینکه آن‌ها را ضبط کنیم. ضبط‌ کردن گویش‌ها و زبان‌ها تنها راهی است که کمک می‌کند تا نشانه‌هایی از آن‌ها باقی بماند. ‏

 دکتر باطنی با بیان اینکه این فقط لهجه‌ها نیستند که از میان می‌روند، می‌گوید: زبان‌ها هم منقرض می‌شوند، زمانی گستره زبان «سُغدی» از شمال ایران یا بالا‌تر تا چین ادامه داشته است، ولی الآن هیچ اثری از آن نیست. خانم دکتر بدرالزمان قریب «فرهنگ سُغدی» را از روی اسنادی که پیدا شده، نوشته است. ایشان سال‌ها را صرف این کار کرده است و هنوز هم واژه‌هایی به آن فرهنگ اضافه و آن را تصحیح می‌کند. ‏

 حفظ شأن و منزلت زبان‌های مادری

 بخش دیگری از این نشست علمی به سخنان دکتر یحیی مدرّسی تهرانی؛ پژوهشگر، نویسنده، مترجم و استاد باسابقه زبان‌شناسی اجتماعی، اختصاص می‌یابد. او، با تبریک روز جهانی زبان مادری، می‌گوید: از این فرصت استفاده می‌کنم و از پژوهشگاه میراث فرهنگی که سبب شد ما یک بار دور هم جمع شویم و درباره زبان‌های مادری صحبت کنیم، سپاسگزاری ‌کنم و امیدوارم این نشست‌ها به‌شکل تخصصی‌تری هم تداوم پیدا کند. همین‌طور از پژوهشگاه و همکاران و سایر دوستان تشکر می‌کنم که این امکان را برای ما فراهم کردند که در محضر استاد عزیزم، دکتر باطنی، این روز را برگزار کنیم. ‏ وی با بیان اینکه امید دارم که همه زبان‌ها دارای جایگاه و شأن و منزلت مناسب خودشان باشند، می‌گوید: اقدامی که یونسکو در طول ۳-۲ دهه گذشته انجام داده است، گامی است در راه حفظ شأن و منزلت زبان‌های بومی و از آن مهم‌تر، حفظ شأن و منزلت گویندگان آن زبان‌ها. ‏

 سردبیر مجله انجمن زبان‌شناسی ایران با اشاره به اهمیت توجه به تنوع زبانی ادامه می‌دهد: متأسفانه در طول این سال‌ها گرایش‌هایی وجود داشته که سبب شده است شأن و منزلت زبان‌ها تاحدی فروبیفتد و به‌نوعی استفاده از یک زبان یا لهجه اقلیتی یا منطقه‌ای، مورد نوعی تحقیر قرار گیرد. ‏

 زبان مادری یا زبان اقلیت؟

 دکتر مدرّسی با مورد توجه قراردادن موضوع این انتخاب، بر نقش مهم و گام مثبت یونسکو در راه اهمیت‌ دادن به زبان‌های مادری تأکید می‌کند و می‌گوید: به‌نظر می‌رسد با تغییر مفهوم روز «زبان مادری» روبه‌رو هستیم. وقتی به بحث زبان مادری فکر می‌کردم، به‌نظرم رسید که اصطلاحات دیگری مثل «زبان خانه» یا «زبان اول» هم در کنار «زبان مادری» به‌کار گرفته شده است. ‏

 وی با اشاره به اینکه این اصطلاحات شباهت‌ها و همپوشانی‌هایی به‌لحاظ معنایی دارند، اما تفاوت‌هایی هم دارند، می‌گوید: بنابراین ممکن است «زبان خانه» الزاماً زبان مادری نباشد یا زبان اول الزاماً زبان خانه نباشد، ولی با هم مشترکاتی دارند. ‏‌به‌گفته او، این تعبیر را شاید بتوان پذیرفت که زبان مادری زبان افرادی است که در سنین پایین مراحل فراگیری آن را طی می‌کنند و در چند سال اول زندگی این زبان را در خانواده یا در یک جامعه زبانی (speech ‏community)‏ فرا می‌گیرند. اما به‌نظر می‌آید که یونسکو بیشتر درنظر داشته است تا اصطلاح زبان مادری را برای همه زبان‌ها، به‌طور عام، به‌کار ببرد. ‏

 «درطول نزدیک به دو دهه‌ای که بحث زبان مادری مطرح شده است، ظاهراً مفهوم عام زبان مادری رفته‌رفته به‌سوی یک مفهوم خاص‌تر، یعنی زبان‌های اقلیت، حرکت کرده است. به عبارت دیگر، در گذشته‌های نه چندان دور، مفهوم زبان مادری، همه زبان‌های دنیا مانند انگلیسی، فارسی و فرانسه را در بر می‌گرفت، اما اکنون به‌نظر می‌رسد که بیشتر، زبان‌هایی مانند کردی، ترکی، گیلکی و
مندایی و… را شامل می‌شود. یعنی به‌تدریج اصطلاح زبان مادری به‌سوی زبان‌های اقلیت و زبان‌هایی که جایگاه قدرتمندی ندارند تغییر مفهوم می‌دهد. ‏

 دکتر مدرسی، استاد زبان‌شناسی اجتماعی با بیان مطلب بالا در نشست علمی بررسی زبان‌های مادری در ایران و جهان می‌افزاید: البته مطمئن نیستم که یونسکو چه مفهومی را در ذهن داشته است، ولی به‌نظر می‌رسد که کم‌کم داریم از یک مفهوم عام به‌ طرف یک مفهوم خاص‏‎‌تر می‌رویم، یعنی زبان‌های در معرض خطر و زبان‌هایی که جایگاه مطمئن و غیر متزلزلی ندارند. زبان‌شناسانی مثل سوان (‏Swann‏ ‏J. ‎‏) و همکارانش این تعریف را مطرح کرده‌اند که زبان‌های اقلیت، زبان‌هایی است که یا تعداد گویندگانشان کم است و یا از نظر جایگاه اجتماعی و سیاسی در موقعیت متزلزلی قرار دارند که اگر قرار است کاری شود، بهتر است برای این زبان‌ها صورت گیرد که جایگا‌هایشان روزبه‌روز تضعیف می‌شود. ‏

 نماد وحدت ملی

 در کنار اعتباری که مرز‌ها، نام‌ها، پرچم‌ها یا واحدهای پول ملی برای ملت‌های جهان به‌ارمغان می‌آورند، آنچه موجب احترام یک کشور و مردم آن می‌شود، زبان ملی آنهاست، شاخصی آشکار از هویت ملی یک کشور، موضوع حساسی که بخشی از میراث ملت‌ها و افراد محسوب می‌شود. زبان ملی نیروی محرکه‌ای برای وحدت مردم یک کشور و متمایزکننده آن‌ها از دیگر ملت‌هاست. ‏

 دکتر مدرّسی درباره زبان‌های ملی در کنار دیگر زبان‌های رایج در کشور‌ها می‌گوید: در هر کشوری، از آمریکا و کشورهای اروپا بگیرید تا ایران و بنگلادش و دیگر کشورهای جهان سوم، زبان‌های اقلیت معمولاً در کنار یک زبان ملی پرقدرت قرار می‌گیرند. این زبانِ پرقدرت نماد هویت ملی برای یک کشور است و درکنار زبان‌های دیگری قرار می‌گیرد که نماد گروه‌های زبانی-قومی گوناگون هستند. این یک الگوی معمول، رایج و طبیعی است. ‏

 چندزبانگی، سیمای امروز جهان

 به‌باور دکتر مدرّسی، با گسترش رسانه‌ها در جهان امروز، دیگر این امکان وجود ندارد که زبان‌ها منفرد و منزوی بمانند، بلکه زبان‌ها در ارتباط باهم قرار می‌گیرند و این خود سبب یک‌جور داد و ستد می‌شود. ‏
البته طبیعی است که این داد و ستد، یک تأثیر و تأثر دوجانبه و برابر نباشد، بلکه آن زبانی که قدرت و اعتبارش بیشتر است، اثر بیشتری هم بر زبان‌های دیگر می‌گذارد. بنابراین، مثلاً زبان فرانسه در کشور فرانسه، یا انگلیسی در کشور انگلستان، یا فارسی در ایران در چنین موقعیت‌هایی قرار دارند که می‌توانند اثرات خودشان را بر زبان‌های اقلیت در قلمروی سیاسی و فرهنگی خود بگذارند و در بلندمدت، زبان‌های اقلیتی را به مدار جاذبه خود وارد کنند و در‌‌نهایت آن‌ها را در خود جذب و حل کنند.
از سوی دیگر، اگر ما به منظره امروز جهان نگاه کنیم، همان‌طور که استاد دکتر باطنی فرمودند، پدیده‌ای می‌بینیم که چندزبانگی یا تنوع زبانی در همه کشور‌ها است. بنابراین، به نظر می‌رسد که بحث اصلی به تنوع زبانی برمی‌گردد. باید دید که آیا این تنوع و تکثر زبانی خوب است یا خوب نیست؟ آیا جنبه‌های مثبتش‌ بیشتر است یا جنبه‌های منفی آن؟ آیا باید نسبت به این موضوع دغدغه داشت که تنوع زبانی و فرهنگی سبب تشتت خواهد شد و وحدت ملی را تضعیف خواهد کرد یا برعکس، این تنوع می‌تواند سبب گشایشی شود؟ ‏

 باغی رنگارنگ از زبان‌ها‏

«در موضوع زبان‌های اقلیت و زبان ملی، شاید بتوان گفت که به طور کلی ۲ دیدگاه وحدت‌گرا و تکثرگرا به صورت پررنگ وجود دارد که ظاهراً در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند. ‏

 شاید بشود گفت که فارسی از آغاز زبان قدرتمندی بوده و همیشه، از دوره هخامنشیان تاکنون، در جایگاه بالایی قرار داشته است. طبعاً در برهه‌ای این زبان دچار تنزل جایگاه شده، ولی باز جایگاه بلند خودش را پیدا کرده است. به‌نظر می‌رسد که زبان فارسی در یک مسیر طبیعی جایگاه امروزی را برای خودش ایجاد کرده است». ‏
این جملات را دکتر مدرّسی بر ‌زبان می‌آورد و می‌افزاید: در کنار فارسی، زبان‌های زیادی هستند که «زبان‌های منطقه‌ای» نام دارند. این‌ها زبان‌هایی هستند که بسیاری از اقوام کشور ما از آن‌ها استفاده می‌کنند، زبان دل هستند، زبان صمیمیت و زبان هویت هستند و مورد استفاده قرار می‌گیرند و طبیعی است که هموطنانمان به هنگام روبه‌روشدن با همشهریان و هم‌زبانانشان‌ از زبان و گویش‌های محلی خود استفاده کنند که این یک پدیده کاملاً طبیعی است. ‏

وی ادامه ‌می‌دهد: بنابراین به‌نظر می‌آید که حقوق زبانی (‏linguistic rights‏)، به‌عنوان بخشی از حقوق بشر، باید پاس داشته شود. اما یک شرط دارد و آن این است که انسجام و وحدت ملی را خدشه‌دار نکند که این موضوع در هر کشور صادق است. ‏

 این پژوهشگر زبان با اشاره به ۲ رویکرد کلی موجود در ارتباط با موضوع زبان‌های محلی و زبان ملی، می‌گوید: یکی رویکرد وحدت‌گراست که دغدغه‌اش وحدت ملی است و بنابراین ممکن است هر نوع تنوع زبانی را موجب نوعی گسست وحدت ملی بداند و درمقابل آن، دیدگاه تکثرگرا قرار دارد. دیدگاه پلورالیزم زبانی و فرهنگی و چندصدایی، که معتقد است یک کشور مثل باغی با گل‌های متنوع است و نه اینکه همه گل‌ها یک‌رنگ و یک‌دست باشند. این رویکرد می‌گوید که باید به تک‌تک زبان‌های محلّی و اقلیتی توجهی درخور کرد. ‏

 فاطمه اتراکی

منبع: روزنامه اطلاعات