مجذوبان نور - پایگاه خبری دراویش گنابادی

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح جمعه ۹۶/۲/۸ – آقایان (جمع شریعت و طریقت)

Dr Noor Ali Tabandeh Majzoub Alishah 103 vبسم الله الرّحمن الرّحیم

در این تقسیم‌بندی‌ای که عرفا و دانشمندان علوم دینی، چه ادیان الهی سابق، و طریقه‌ی اسلام، آخرین دین الهی، به شریعت و طریقت درکش و فهمش برای خیلی‌ها مشکل ایجاد کرده و چون حتماً فکر می‌کنند باید این تقسیم‌بندی را یاد بگیرند و طبق آن رفتار کنند، مقید به یک همچین فکری هستند، آن قید مانع آنها می‌شود نه خود فکر. واِلّا خود فکر باید گفت: چکارداری به این تقسیم‌بندی؟ یک تقسیم‌بندیِ یک عالمِ فرض کنید عالم اجتماعی، عالم روانشناسی، عالم… گفته است. شما هم اگر می‌خواهید بخوانید یاد بگیرید اگر نمی‌خواهید نه. ولی به دستورات که عمل کنید عین همان تقسیم‌بندی بر خود شما آشکار می‌شود. می‌بینید در یک اعمالی الهی و دستوراتی که بهتون دادند و اگر مقیدید به رفتار آنها، در خود همان، این تقسیم‌بندی را احساس می‌کنید. می‌بینید یک لفظ است که شما ممکن است آن لفظ را صد بار هم بگویید بدون این که یک بار توجهتان به آن باشد یا به جای دیگری باشد. بدون توجه، مثل ضبط‌ صوتی که دارد حرف می‌زند آنجوری باشید، یک وقت می‌شود که اصلاً از لفظ یادتان می‌رود؛ آنچنان در معنای الفاظ غرق می‌شوید که فراموش می‌کنید از این چیزها. این تقسیم‌بندی و این دو تا مرحله‌ای که ذکر کردند تقریباً برای هر سالکی احساس می‌کند. البته چون امور شریعت مؤکول به یک فکر است، مؤکول به یک تعهدی است که انسان در برابر خداوند حس کند و برای آن تعهد کار می‌کند، و به همین جهت مشکل‌تر از طریقت است. به این طریق شاید عده‌ای دیده‌اند که، تصور کردند که طریقت و شریعت دوتاست و هردو هر کدامشان بستگی به دین خدا دارند. اهل شریعت می‌گویند: آنچه ما داریم کافی است، اهل طریقت می‌گویند: نه، باید از آن لفظی که می‌گویید و دعایی که می‌خوانید به لفظ، توجه به معنایش هم داشته باشید. و این معنای آن لفظ است که مورد علاقه است. باید باشد. حتی حال سلوک به سمت خدا را در واقع خود خداوند با مثال‌هایی که از خودش زده است برای ما روشن کرده. می‌بینیم که در تمام ادیان الهی و شروع ادیان الهی، البته کسانی که هم به اصطلاح می‌خواهند که خودشان مسلمان حساب کنند، متدین به دین اسلام باشند و هم کمتر زحمت بکشند می‌گویند خب لفظ را می‌گویند. می‌گویند: هزار بار این ذکر را بگویید، و ما هزار بار کم است، دو هزار بار بگویید، ولی این کافی نیست. می‌بینیم خداوند در اجتماعات هم البته برای امر خدا و روش خدا که در جایی به کار می‌برد ما حق نداریم جستجو کنیم چرا اینکار را می‌کردیم؟ یا خودمان فکر کنیم چرا؟ بله، تصور می‌کنیم، فکرمان کار می‌کند یک دلایلی پیدا می‌شود، ولی نباید بگوییم که: امر خدا برای این است. مثل آنهایی که … به خدا برای روزه گرفتن برای این است که مستمندان… نه. بلکه بالعکس عده‌ای چنان غرق می‌شوند در آداب و رسوم و در ادعیه که از معنا فراموش می‌کنند. این صحیح نیست. و عده‌ای هم باز بالعکس چنان در معنا غرق می‌شوند که از لفظ دعا فراموش می‌کنند و به استناد اینکه ما معنا را می‌گیریم لفظ را رها می‌کنند. اینها هم ناقص هست دعایشان. دعای صحیح و گفتگوی صحیح با درگاه خداوند، هم از لحاظ دل است که آن راهی است که خود دل به خداوند دارد هم از راه زبان است. یعنی اینقدر به خود تلقین می‌کنیم هر بار، که یادمان نرود، یک وقت شیطان گولمان نزند. شیطان هم که ما می‌گوییم یک وجود یکی نیست، فراوان هست. این هست که «شیاطین»؛ جمع بسته‌اند. در خود هر دینی، در یک جامعه‌ی شلوغ، جامعه‌ی بی‌نظم، جامعه‌ی پر از ناراحتی و نگرانی، جرقه‌ای بلند می‌شود و عده‌ای در مدت کوتاهی نمونه و مظهر انسانیت می‌شوند و همین‌ها مبلّغ دین خودشان می‌شوند. ما که بعد از اینها می‌آییم باید یادمان باشد، یادمان باشد هم شریعت را، از شریعت رد شدیم، از طریقت رد شدیم توجه کردیم و اینک در مرحله‌ی معنا هستیم، هم به معنا توجه کنیم هم به صورت. در این طرز اگر این کار را بتوانیم بکنیم در درگاه خدا مقبول است، نماز و دعای ما به درگاه او می‌رسد. انشاءالله خداوند به همه‌ی ما چنین توفیقی بدهد. 
آقایان و خانم‌ها من مرخص می‌شوم و ناچارم از فیض حضورتان چشم بپوشم، برای اینکه این بدن که امانت الهی‌ست او را حفظ کرده باشم.

مطالب مرتبط