زنگ خطر فروپاشي اخلا‌قي

Imageكم‌فروغ شدن چراغ اخلا‌ق در جامعه امروز ايران، دغدغه‌اي است كه از سطح نخبگان و انديشمندان جامعه گذر كرده و در زبان و قلم مجلسيان و حاكمان نيز جاري شده است. كافي است كه به آمار داخلي و بين‌المللي رجوع كنيم تا به‌طور مستند معلوم شود كه شاخص‌هاي انواع فساد، خشونت، دزدي، دروغ و… تا چه اندازه در جامعه ايران افزايش يافته است. اين قلم در نوشتار حاضر در پي علت‌يابي تنزل سطوح اخلا‌قي در ايران امروز نيست، بلكه مي‌كوشد با نگاهي كاركردي و به‌گونه‌اي فشرده، تا اندازه‌اي پيامدهاي كمرنگ شدن اخلا‌ق در جامعه ايران را بكاود. 

– سيدعلي محمودي

 

اگر در رفتار فردي انسان‌ها، ‌اخلا‌ق مبتني بر انجام وظيفه، فارغ از پيامدهاي آن، سرمشقي عملي و قابل حصول باشد، در ارتباط با جامعه و نظام حكومتي، وجه غالب گرايش به اخلا‌ق، چيزي جز جلب منفعت و دفع ضرر، يعني اخلا‌قي مبتني بر اصالت نفع نيست.

كم‌فروغ شدن چراغ اخلا‌ق در جامعه امروز ايران، دغدغه‌اي است كه از سطح نخبگان و انديشمندان جامعه گذر كرده و در زبان و قلم مجلسيان و حاكمان نيز جاري شده است. كافي است كه به آمار داخلي و بين‌المللي رجوع كنيم تا به‌طور مستند معلوم شود كه شاخص‌هاي انواع فساد، خشونت، دزدي، دروغ و… تا چه اندازه در جامعه ايران افزايش يافته است. اين قلم در نوشتار حاضر در پي علت‌يابي تنزل سطوح اخلا‌قي در ايران امروز نيست، بلكه مي‌كوشد با نگاهي كاركردي و به‌گونه‌اي فشرده، تا اندازه‌اي پيامدهاي كمرنگ شدن اخلا‌ق در جامعه ايران را بكاود.
معيار اخلا‌ق بر مدار وظيفه را فرو مي‌گذاريم و در سايه اخلا‌ق مبتني بر اصالت نفع به جامعه و قدرت سياسي نظر مي‌كنيم. مي‌دانيم كه شيرازه اصلي اداره جامعه، برقراري نظم و تحقق عدالت و اجراي قانون‌هاي منصفانه و دادگرانه است. اما اجراي قانون كاري دشوار است و در بسياري موارد، جز با ضرب و زور ماموران دولتي، مانند مجازات كردن متخلفان قانون، نمي‌توان در اين راه دشوار كامياب شد. وقتي شهروندان به اجراي قانون گردن نگذارند و در برابر آن خود را مكلف ندانند، قانون معطل مي‌ماند و بي‌قانوني جامعه را به مرزهاي هرج و مرج و فروپاشي نزديك مي‌كند. شهروندان ‌بايد با طيب خاطر و از سر وظيفه، رعايت قانون و حاكميت قانون را خواستار شوند و حركت بر مدار قانون را تصديق كنند. چنين روندي نه در هر جامعه‌اي بلكه فقط در <جامعه اخلا‌قي> پديد مي‌آيد. هر چه سطوح مقبوليت اصول اخلا‌قي در جامعه‌اي بالا‌تر باشد، حاكميت قانون در آن جامعه مستحكم‌تر و امكان پيشرفت و توسعه كشور افزون‌تر است. در اين صورت، لا‌زم نيست در اجراي هر كار قانوني، ماموران دولتي و انتظامي را به سوي مردم روانه كرد و به جاي <اقتدار> از <قدرت> كمك گرفت. ‌
آشكار است كه افزايش فساد مالي، فساد سياسي و فساد جنسي همراه با رشد انواع خشونت در كشور، زنگ خطر فرو افتادن جامعه در هاويه اضمحلا‌ل اخلا‌قي را به صدا درآورده است. رواج بازار دروغگويي، چاپلوسي، اغراق‌گويي، خودهمه‌انگاري و خودبزرگ‌بيني، همه و همه نشانه‌هاي سقوط اخلا‌قي به‌شمار مي‌روند. مخفي نماند كه ايستادن، ديدن و شنيدن اما دم نياوردن و با آرامش كاذب و تخديري از كنار مظاهر فساد گذشتن، خود في حد ذاته نشانه فرو ريختن بنيان‌هاي اخلا‌ق در جامعه است. چه مي‌توان كرد با جامعه‌اي كه در آن قبح فساد مالي، سياسي و جنسي از ميان رفته باشد و دروغگويي و چاپلوسي، سكه رايج بازار مكاره سياست‌زدگي شده باشد؟
اخلا‌ق وظيفه‌گرايانه به كنار؛ بياييد به ناگزير با منطق اخلا‌ق مبتني به اصالت نفع در جامعه كنوني ايران بينديشيم و عمل كنيم. آيا اجراي قانون، اعمال نظم و ارتقاي مشروعيت و كارآمدي حكومت، در گرو رشد و بالندگي اخلا‌قي نيست؟ كدام كشور در جهان توانسته است نظم و قانون را بر مدار زور و اعمال فشار حاكم سازد؟ آيا جز در سايه‌سار اخلا‌ق مي‌توان به ثبات و توسعه كشور انديشيد؟ رواج دروغ، چاپلوسي، اغراق‌گويي و سردادن لا‌ف‌هاي خلا‌ف، پيامدي جز بي‌اعتمادي در جامعه ندارد. ‌
بنابراين بايد زبان سياسي امروز ايران را – چه رسمي و چه غيررسمي- از دروغ و گزافه و اغراق پيراست. اگر اينجا و آنجا مي‌گويند كه <ايران قدرت اول جهان است> و <ايران در پي اداره جهان است> و مانند اينها، بايد بدانند كه اين گزاره‌ها از مصاديق بارز دوري گزيدن از اخلا‌ق سياسي است، زيرا اخلا‌ق سياسي دولتمردان بزرگ توام با واقع‌بيني و فروتني و دوري جستن از گزافه‌گويي و دعاوي بي‌پايه است.
به لرزه درآمدن اركان اخلا‌ق در جامعه و فروريختن تدريجي ارزش‌ها، ميوه تلخ خشونت را در انواع گوناگون آن به بار مي‌آورد. اعمال خشونت نسبت به كودكان، زنان، كارگران، جوانان و ساير قشرهاي جامعه، در غيبت شهريار اخلا‌ق رخ مي‌دهد. اين همه، بار مسووليت و مشغوليت حاكمان ‌ و دولتيان را گران مي‌كند و آنان را در اداره امور مردم به تعب و سختي درمي‌افكند.
پيرايش اخلا‌قي جامعه ايران بايد از طبقه حاكمان آغاز شود. به نظر من، در شرايط كنوني،‌چنين رويكردي بهترين و مناسب‌ترين گزينه است. ذهن و زبان سياسي ايران نياز به پيراستن دارد؛ چه در لسان مقامات و چه در كلا‌م و تصوير رسانه‌هاي گروهي دولتي. اگر چنين تحول مباركي روي دهد، بازتاب و تاثير آن در ذهن و زبان توده‌هاي مردم، مثبت خواهد بود. امام علي(ع- ) كه خود در كنار ويژگي‌هاي انساني متعالي، آموزگار بزرگ اخلا‌ق نيز بود- گفته است: <الناس بامرائهم اشبه منهم بابائهم.>
يعني: <مردم به حاكمان خود شبيه‌تر از پدران‌شان هستند.> اگرچه فرزندان، بسيار به پدران خود شباهت دارند اما شباهت آنان به حاكمان‌شان خيلي بيشتر از پدران‌شان است زيرا حاكمان در انديشه و عمل بر ذهن و زبان مردم تاثير مي‌گذارند.
اگر نكوشيم كه چراغ اخلا‌ق در جامعه ايران پرفروغ شود، آسيب‌ها و خسارت‌ها در كشور افزون‌تر خواهد شد. و رفته‌رفته بي‌تفاوتي و بي‌انگيزگي بر مردم چيره خواهد شد. چنين وضعيتي، خصم <قدرت>، <اقتدار>، <مشروعيت> و <كارآمدي قدرت سياسي> خواهد بود. حتي اگر منطق ما نفع‌طلبي -يعني جلب منفعت و دفع ضرر- باشد، مي‌بايد بر مدار نفع‌طلبي، در كار حكمراني و دولتمردي، گليم قدرت خويش را به زير سايه اخلا‌ق بكشانيم. ‌
‌* دكتري علوم سياسي، عضو هيات علمي دانشگاه