مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح پنج‌شنبه ۹۶/۱/۳ – آقایان (روز سوم فروردين – نوروز ۱۳۹۶)

Hhdnat majzoobaalishah96 01

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند در قرآن همه‌ی آنچه باید بیاموزد، به ماها بیاموزد، کرده است، حتی جزئیات امر را. البته کلمه‌ی “الله” قبل از اسلام هم متداول بود ولی نه به این معنی؛ به معنای خدایانی، یکی از خدایانی که قبایل داشتند، و مثل اینکه “الله” خدای قبیله‌ی بنی‌هاشم بود. مثلاً خب خودِ “درود گفتن” یک چیز هم ساده هم خیلی مهم نیست. یعنی شما فرض بفرمایید تشریف می‌برید به یکی از کشورهای اروپایی یا جای دیگری، آنجا “سلام” نمی‌فهمند، لغت فارسی است. خودشان هم شاید معادل کلمه‌ی سلام ندارند، علامت محبت و دوستی در آنجا “دست دادن” است. در هر جا یک جوری است. و به همین جهت هم بود که قبایل، شاید قبایل وحشی و خدانشناسِ عرب هم از مسلمان شدن، آن اول اکراه داشتند. شاید خیلی‌ها آن مسائلِ اسلام را قبول داشتند، عمل می‌کردند، ولی خودشان را نمی‌گفتند ما اسلام داریم یا بگویند “الله” را بگویند، چون مربوط به قبیله‌ی عرب بود، و خیلی اعراب در قبایل، تعصب سنگینی داشتند. خوشبختانه اسلام آمد مقدار زیادی از سنگینی این تعصب مردم را راحت کرد. یعنی که سلام گفت که چه در درود اول و چه در خداحافظی می‌توان گفت، و لقاتی بود که متداول بود. از همان اول هم چون قبایل عرب تمام خیلی جنگجو بودند – مثل دولت‌های جنگجوی امروزی هم که ما داریم در دنیا می‌بینیم – اسلام خواست سلامت را در مردم بیاورد. به چه مناسبت دو نفر که هر دو نفس می‌کشند، هر دو منبع وجودی‌شان یک پدر و مادری است که آنها هم از دیگری و بالاخره از نسل هم هستند چرا اینها با هم دشمنی باشند؟ یک اثری که داشت آن اول این است که سلامت نفس را و سلامتِ از جنگ را شعار خودشان می‌دانستند. شاید هم به همین مناسبت امروز که این متداول کم شده، سلام کمتر می‌گویند، جنگ هم بیشتر شده. به هر جهت با این شعار و هم نشان دادن نام “الله” جا افتاد برای نام خداوند یکتا، اسلام انجام داد که اسم “الله” امروز در نظر لغت‌شناسان می‌گویند که: “الله” یعنی مجموعه‌ی صفات همه‌ی اِله‌ها را دارد یعنی همان جوری که یک صفتی هست به نام رحم و شفقت و یک صفتی هست به نام غضب و یک صفتی هست به نام عفو و بخشش، اینها هر کدام، ولی همه‌ی اینها در “الله” جمع می‌شود. یعنی کسانی که اعتقاد به “الله” دارند، به موقع خشم و غضب دارند و قصاص می‌کنند، به موقع هم گذشت می‌کنند، عفو می‌کنند. صفات ظاهراً جلوه‌ی خارجی‌اش یک جور است. عفو و انتقام دو جورند. این است که ما از گفتن کلمه‌ی “سلام” ابایی نداشته باشیم و حتی البته جهات دیگری که نشان‌دهنده‌ی این عظمت هست مانعی ندارد؛ قبل از کلمه‌ “الله” یا بعدش، ولی کلمه‌ی “الله” را کوچک نشمریم. تعظیم کردن خیلی خوب است، خب … یعنی این هم جلوه‌ای‌ست از عبادت. همین جور همه‌ی چیزها. حالا همان جوری که اسلام در واقع خودش آمد و در یک در واقع تحول، لغت جدیدی برای این تحول گذاشت، ما هم برای خودمان در هر عید تحولی بگذاریم. عید به قول منتسب به حضرت صادق که فرمود: “عید آن نیست به عوض کردن لباس یا غذا یا اینها، بلکه عید واقعی وقتی است که تو خودت فکر کنی ایمن باشی از دوزخ، و خودت را در بهشت بدانی”. حالا ما ان‌شاءالله امیدواریم که جنگ‌ها و خوی جنگجویی را از خودمان سلب کنیم که یک دنیای آرام و خوبی داشته باشیم. الان تمام ملت‌ها از جنگ می‌نالند. ناراحتی دارند. البته مَثَلی مشهور که عبارتی که، کسی از خود استرحام می‌کند از خدا، طلب رحم و بخشش می‌کند، خداوند جوابش می‌گوید که: تو با برادرت در آن دنیا چه کردی؟ آیا به او رحم کردی که من حالا به تو رحم کنم؟ یعنی خداوند به این طریق وکیل و مدافعِ تمام صفاتی است که خودش فرموده است. حالا به مناسبتِ کلمه‌ی “سلام” بحث شد ولی ما کلمه‌ی “سلام” باید “روحمان” باشد. یعنی روحمان، سلامت نفس را حفظ کنیم و داشته باشیم ان‌شاءالله. در این صورت با هر برادر خودمان برخورد که می‌کنیم با چهره‌ی خندان باشد و به او محبت نشان بدهیم تا محبت هم ببینیم. سه روز هم عید متداول هست و معمول هم هست که اینها در سه روز انجام می‌شود. یعنی این هر سه روز را به یاد خدا نسبت به برادرانمان مهربانی کنیم، چون اساس اجتماع بشری بر مهربانی و یگانگی است واِلّا بشر هم خب مثل سایر حیواناتی که خدا آفریده است همان صفات را دارد، همان درندگی را دارد و حتی از خودش هم دفاع می‌کند. آن چیزی که راجع به دفاع است اجازه داده‌اند و هیچ مانعی ندارد ولی زاید بر آن را مواظب باشیم به حقوق دیگران تجاوز نکنیم. این سه روز علامت این بود که این صفات را داشته باشیم و آخرِ سه روز حساب کنیم ببینیم می‌توانیم این سعادت را در تمام ایام سال داشته باشیم. ان‌شاءالله خداوند موفقمان بدارد.
به اجازه‌ی آقایان، اجازه‌ی منشعب از امر الهی است، واِلا ما خودمان اجازه بدهی، خودمان نمی‌دهیم، به دیگری هم نمی‌دهیم؛ اجازه‌ای نداریم، ولی امرِ الهی است که فرمود، در موارد مختلف فرمود که: امر جامعه معتبر است، هر وقت اختلافی بود در زمان بعد از پیغمبر، مؤمنین امرشان بین خودشان است. یعنی خودشان باید! این قدرت امر الهی. بنابراین اگر من، و آقایان می‌گویند: با اجازه‌ی شما، این توجه بفرمایید که نخواستند شخصیت مستقلی از خداوند برای شما فراهم کنند، بلکه معتقدند شما هم از ناحیه‌ی خدا به طور ضمنی یک اجازه‌ای دارید، با آن اجازه محبت کنید و به من اجازه می‌دهید که من مرخص بشوم. عید البته، هر روز ما عید است ولی خب ما آن سه روزی که تعهد کردیم بین خودمان که همه با هم جمع بشویم و یاد خدا بکنیم، آن سه روز تمام شد، بعد از این دیگر هر کدام، ان‌شاءالله متشکرم از همه.