قانون هست، اجرا نیست! / گفتگو با سید فرید قاسمی

بخشی از گفتگو با سید فرید قاسمی پژوهشگر فرهنگی دربارهٔ حقوق پدیدآورندگان در صدوبیستمین شماره ماهنامه آزما

ghasemi ghanounحق مؤلف، حق مالکیت معنوی، قانون کپی‌رایت، حق تکثیر و عناوینی جز این‌ها از جمله اصطلاحاتی هستند که در فضای فرهنگی کشور شنیده می‌شوند اما ظاهراً به طور جدی مورد اعتنا قرار نمی‌گیرند و با وجود قوانین روشنی که هست موارد و گریزگاه‌های بسیاری وجود دارد که حقوق مؤلف و حق تکثیر آثار فرهنگی و حتی حق مالکیت معنوی نادیده گرفته شود به ویژه در سال‌های اخیر که استفاده‌ی غیرمجاز و تکثیر غیرقانونی بسیاری از آثار نوشتاری و ترجمه‌شده به شدت باب شده و متأسفانه صدای مؤلفین و مصنفین هم به جایی نمی‌رسد. در حالی که حتی براساس تعاریف عرفی و دینی و جدا از این‌که قوانین چیزی در این مورد گفته باشند یا نه! حق مالکیت پدیدآورنده مادامی که براساس قوانین این حق سلب نشده باشد محترم است و نهادهای قانونی و مسئول موظفند که از این حق به تدابیر ممکن صیانت کنند. در حالی که به نظر می‌رسد در ایران به رغم تصریح قانون چندان اهمیتی به صیانت از این حق داده نمی‌شود.

پرونده صدوبیستمین شماره ماهنامهٔ آزما به بحث حق مؤلف، قوانینی که هست و نیست پرداخته است در این راستا گفتگویی با سید فرید قاسمی پژوهشگر فرهنگی دربارهٔ حقوق پدیدآورندگان انجام شده است.

• در تقویم ایران دهم آبان، روز مؤلف نامگذاری شده آیا به نظر شما با وجود اینکه ما در تقویم خودمان روزی را هم به مؤلف اختصاص داده‌ایم مؤلفین در ایران چه جایگاهی دارند و حق و حقوق آن‌ها تا چه حد رعایت می‌شود؟

البته به اضافه‌ی این روز که شما اشاره کردید روز جهانی کتاب و مؤلف روز چهارم اردیبهشت یعنی ۲۲ آوریل است که یونسکو از ۱۹۹۵ اعلام کرده. در مورد حق مؤلف، به مفهوم امروزی اگر بخواهیم درست صحبت کنیم باید برابر نهاد فارسی و درست مؤلف را مورد توجه قرار دهیم یعنی بگوییم «پدید آورنده». در ایران معاصر تقریباً این بحث پیشینهٔ یکصدوسی ساله دارد یعنی از زمانی که معاهدهٔ بین‌المللی در خصوص حق مؤلف و حق تکثیر در برن سوئیس در ۱۸۸۶ میلادی یعنی ۱۲۶۵ خورشیدی مصوب شد. در زمان ناصرالدین شاه بود.

• یعنی صدوسی سال قبل.

بله صدوسی سال قبل و بیشترین حرف‌ها و اظهارنظر‌ها در کشور ما در این صدوسی سال ناظر بر پرداخت حق مجوز ترجمه و تکثیر آثار بوده و در نیم قرن اخیر چندین بار این بحث داغ شد. سمینار‌ها و سخنرانی‌هایی برگزار شد. مقالات علمی و پژوهشی بسیاری نوشته شد کتاب و نشریه منتشر شد. یکی می‌گفت به ده دلیل باید به معاهده‌ی جهانی کپی‌رایت بپیوندیم و دیگری بیست دلیل را برمی‌شمرد که نباید به این معاهده‌ی جهانی پیوست. هنوز این بحث به سرانجامی نرسیده و ادامه دارد. حق مؤلف از این نظر که منظر خارجی است بسیار مورد توجه و بحث قرار گرفته. اما به نظرم سؤال شما بیشتر ناظر بر فضای داخلی و نویسندگان و پدیدآورندگان داخلی است.

• دقیقاً، بحث مورد نظر ما همین است. چون حقوق پدیدآورندگان خارج از کشور رعایت می‌شود اما در مورد مؤلفین داخلی متأسفانه مسئله به شکل دیگری است؟

در مورد ریشه‌های قانونی حق مؤلفان داخلی در کشور ما از قانون ثبت علائم تجاری مصوب ۱۳۰۴ تا قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۱ دی‌ماه ۱۳۶۸ را داریم که هنوز هم جاری است و ماده ۱۲ این قانون در ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ اصلاح شده. و مالکیت حقوق مادی یک اثر از تاریخ مرگ پدیدآورنده از ۳۰ سال به ۵۰ سال رسید. یکی، دو دههٔ پیش که اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی متوجه شدند که یکی حق مؤلف می‌گوید، و یکی حق تکثیر، برای «کپی‌رایت» معادل «حق نشر» را تعیین کردند. عده‌ای هم می‌گویند «نشرانه» که شاید هیچ کدام از این‌ها وافی به مقصود نباشد. به نظر من باید برابر نهاده‌هایی را در نظر بگیریم که هم حقوق پدیدآورندهٔ اصلی را در بر بگیرد و هم حقوق سرمایه‌گذار نشر اثر را. «قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان» هم در ماده‌ی یکم خود صراحت دارد که از نظر این قانون به مؤلف و مصنف و هنرمند «پدیدآورنده» اطلاق می‌شود. حالا این پدیدآورنده قراردادی با ناشر می‌بندد، یک چاپ یا بیشتر را واگذار می‌کند که در این صورت بخشی از حقوق مادی خود را واگذار کرده…