طریقت صفویه و ترکیب‌بند محتشم (بخش یازدهم)

دکتر محمدعلی سلطانی 

mohamad ali soltaniروضـةالشهدای مولانا حسین کاشفی منشور اتحاد تشیع و تسنن در حمایت از اهل بیت رسول خدا(ص) و اعتماد و اعتقاد اهل‌سنت راستین به ذریه‌ی زهرا و ائمه‌ی اثنی‌عشر و مهدی منتظر(ع) است. روضـةالشهدا مروج محبت اهل‌بیت با استناد به منابع اهل‌سنت در عصر قدرت و سلطه و رواج مذهب سنت در ایران است و سپس با ترجمه‌ی آن به زبان‌های دیگر، سایر قلمرو اسلامی را نیز در بر گرفت. درباره‌ی مؤلف روضـةالشهدا، اجتهاد در فقاهت، شریعت، ادب، عرفان، هنر، مردم‌شناسی، ایران‌مداری، آینده‌نگری و تسلط بر متون دینی و ادبی و تاریخی عصر خود او آشکار است.

‏مولانا محتشم کاشانی

و اما پیش از پرداختن به شرح ترکیب‌بند، سخنی هرچند مختصر درباره‌ی جناب مولانا کمال‌الدین محتشم کاشانی (۹۳۵ـ ۹۹۶ق) ضرور است. وی فرزند خواجه میراحمد نراقی از شاعران نامدار عصر صفویه، و صاحب «هفت دیوان» (مجموعه‌ای شامل شیبیه، شبابیه، صبائیه، رساله جلالیه، رساله نقل عشاق، ضروریات و معمیات) است که خوشبختانه با تصحیح و تنقیح و تطبیق و تحلیل شادروان استاد دکتر عبدالحسین نوایی ـ که در ژرف‌بینی و شناخت ادبیات و تاریخ ایران، به‌ویژه عهد صفویه از بقیـه‌السلف بودند ـ و با همکاری فاضل ارجمند ادیب سیاق‌خوان و سیاق‌دان جناب مهدی صدری، در مرکز نشر «میراث مکتوب» با مقدمه و مؤخره‌ی مفصل و تعلیقات در ‌‌نهایت دقت و نازک‌بینی چاپ و منتشر شده است. [۴۶]

محتشم در سال ۹۹۶ق‌‌ همان سالی که شاه‌عباس با کودتا پدر خویش را برکنار کرد، چشم از جهان فروبست. [۴۷] ظاهراً آخرین شعر او قصیده‌ای است که در جلوس شاه‌عباس بر تخت سلطنت سروده است. از آن پس کمتر کسی از او یاد کرده و اشعارش را گرد آورده و از او نام برده و این بی‌مهری بدان شاعر بزرگوار در حدود دو قرن طول کشیده تا در زمان زندیه که «ترکیب‌بند دوازده‌گانه» او مورد تمجید و تقلید میرزا سلیمان صباحی بیدگلی قرار گرفته و بعد‌ها آن ترکیب‌بند نشانه و نماد مجالس مرثیه‌ی سالار شهیدان گردیده است. [۴۸]

از این تحقیق دقیق آنچه آشکار می‌شود، این است که از حقی که دوره‌ی زندیه بر آمیختن سوگواری سالار شهیدان(ع) با ادبیات و هنر این سرزمین دارد، بسیار غافل بوده و هستیم؛ زیرا کمال و ظهور تعزیه که مکاتب هنری متعددی را از نمایش و موسیقی و بدیهه‌گویی و صحنه‌آرایی و… در خود نهفته، در عهد زندیه است و این سلسله چه در حکومت و چه در طریقت، نایب صفویه بودند. زند‌ها کُردهایی بودند که در حکومت کوتاه اما پربار خود در عرصه‌ی ایران‌مداری و ترویج فرهنگ ایرانی و تساهل و تسامح و حریت فکری ـ به‌ویژه در دوره‌ی کریم‌خان ـ نمونه‌ای کامل ارائه نمودند؛ اما متأسفانه کریم‌خان تنها بود و دولتش مستجعل و… ‏

بنابر آنچه آمد، اشعار محتشم نه تنها در دوره‌ صفویه در سوگواری حسینی آویخته نبود، بلکه به علت‌هایی تا دوره‌‌ی زندیه نیز در سکوتی سرد و مبهم بوده و در عهد زندیه بود که به آن توجه شد. البته این سکوت جدای از استقبال‌های ادبی زمان حیات شاعر است.

محتشم جز اندکی (قریب یک سال) همسرداری نکرد و تا آخر عمر مجرد زیست و این شیوه را اگرچه به علت عدم فرزند دانسته‌اند، اما بسیار کسان بوده‌اند که در طی حیات با وجود بی‌فرزندی، به تجرد تن نداده‌اند او خود گفته است:

سخنی دارم و دارم طمع آنکه بر آن ‏                               گذری چون به سعادت نفتد در ادراج

متأهل شدن من چو قیاسی است عقیم                              که از آن عقم بود در تُتق غیب انتاج

غیر بی‌حاصلی و بُلهوسی هیچ نبود                          ازدواج من دیوانه و ترتیب دواج… [۴۹]

این ابیات سندی است بر گریزانی از غرایز و هوس‌های جسمانی که شیوه‌‌ی اغلب پیروان طریقت صفویه بود. همچنین «رساله جلالیه» و راز و رمزهای آنکه با نازک‌بینی استادان شادروان دکتر نوایی و صدری در مقدمه‌ی دیوان یادشده آشکار گردیده و سر و سرّ با حروف و اعداد و کیفیت تدوین دیوان که اکثر قریب به اتفاق اشعار و تعداد ابیات مطابق عدد «۶۴» معادل مقدار عددی کلمه «جلال» [۵۰] که چراغ و پیشرو محتشم از مجاز به حقیقت بوده است.

و دیگر آنکه امروز مزار آن جناب در کاشان دارای بقعه و ساختمان و مطاف اهل دل و جویندگان راز حقیقت می‌باشد و به طوری که در مقدمه‌ی دیوان نخستین به اهتمام محمدعلی گرَکانی آمده است، یک طبقه از مردم، اخلاص فوق‌العاده به تربت او دارند و بر سر مزار او نیازهایی می‌آورند… [۵۱] و این نشان از پیشینه‌ای دور‌تر دارد و مقام و مرتبه‌ی محتشم را در عالم معنوی و طریقت صفوی شیوه غالب عصر او می‌نمایاند و به قول صاحب ریحانـه‌الادب، شاعری که در رؤیای صادقه حضور مهر ظهور مولا علی(ع) را درک کرده و بیت نخستین ترکیب‌بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» را از حضرت مولی‌الموحدین دریافت کرده است و بی‌شک این جاودانگی از تأثیر امر مولاست و آینه‌ی باطنی که از تابش آفتاب وحدت برخوردار باشد، از دایره‌ی عرفان و اخلاق ولایی خارج نیست.

نکته‌ی دیگر این برگه، اشاره‌ای است بر آخرین عبارات از سخن شادروان دکتر علی شریعتی که می‌گوید: «[در دوره صفویه] نوحه‌های دسته‌جمعی درست یادآور «کور»‌های کلیساست و پرده‌های سیاه که به شکل خاصی بر سردر تکیه‌ها و پایه‌ها و کتیبه‌ها آویخته می‌شود و غالباً اشعار جودی و محتشم و غیره بر آن نقش شده، بی‌کم و کاست از پرده‌های کلیسا در مراسم تقلید شده و…» [۵۲‏]

منابع عاشورایی معاصر

درباره‌‌ی حادثه‌ی عاشورا به‌ویژه در چند سال اخیر کتاب‌های متعددی نوشته شده است؛ اما به دلایلی که باید عمده‌اش را دلیل تکرار مطالب دانست، منابعی واحد با برداشت واحد و پیش‌فرض و هدف واحد عرصه‌ تألیف و تدوین در این باره را اشباع کرده است و آدمی در ایران اسلامی، برای این همه مکررات فرهنگی در یک دایره‌ی خاص که هیچ‌گاه تأثیر کارهای ماندگار یا حداقل یادگار را ندارد، دلگیر می‌شود و گاهی از نوشته‌های غیرمسلمانان عرب در این حوزه بیشتر لذت می‌برد. اینکه می‌گویم کارهای ماندگار در جهان عرب، باید آثار علامه شیخ عبدالله علایلی و عباس محمود عقاد و امثالهم را در نظر داشت و در ایران نیز آثار استاد شهید مرتضی مطهری در زمینه‌ی عاشورا و همچنین شادروان دکتر علی شریعتی درباره‌ی قیام امام حسین(ع) تا آنجا که دسترسی داشته و دیده شده، حرف‌های متفاوتی با آثار دیگر دارند و هر کدام مستقل از دیگری تدوین شده است.

استاد شهید مطهری در مقام عالم دینی، با دیدگاه‌های خاص خویش، حوزه‌ای در مرکز گنبد افراشته و با استنباط و اجتهاد، حادثه‌ی عاشورا را رصد می‌کند. احتیاط استاد برای زلال نگه‌داشتن دین از واردات غیر حوزوی است و می‌کوشند واقعه‌ی عاشورا را از هر آمیختگی با ذرات فکری غیردینی نگاهبانی ‌کنند. شاهد واضح این داوری، دو جلد کتاب «حماسه حسینی» است (رک. استاد شهیدمطهری، حماسه حسینی، ج۱ و ۲، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۹۳) که حاصل سخنرانی‌های ایشان در زمینه‌ی حادثه‌‌ی کربلاست. تفاوت سیره‌ شفاهی استاد مطهری با آثار دکتر شریعتی این است که در جلد دوم کتاب حماسه حسینی، منابع و یادداشت‌هایی را که استاد برای سخنرانی خود تدارک دیده‌اند، تدوین کرده‌اند، هرچند مطالب در جلد دوم قدری تکراری می‌نماید و برای خروج از این شیوه، باید به گونه‌ای روشمند منابع و یادداشت‌ها بر متن ویراسته‌ی سخنرانی‌ها حاشیه می‌شد. به هر حال کتاب حماسه حسینی در جغرافیا، تاریخ، حدیث، خبر، سیره امام محصور در گنبد دین‌مداری چیزی کم ندارد. در بخش متفرقه‌ها نیز نقد و نظر استاد شهید بر حاشیه‌‌ی چند کتابی در این حوزه نگاشته شده است و لب‌لباب آنکه هر چه هست، در چهاردیوار محافظت از اندیشه دینی عاشوراست به تمام و کمال ـ با این تعریف از دین اسلام که عالم دینی مجتهد با تسلط بر زوایای آیات قرآنی و احادیث و روایات متقن و مستند، گفتار و کردار و سخنان پیامبر(ص) و ائمه(ع) و آگاهی از تاریخ اسلام آنچه را در حادثه‌ی عاشورا می‌بیند، در ‌‌نهایت امانت و سلامت و بدون دخالت ذره و نظری از غیر ارائه می‌نماید.

ادامه دارد…


 پی‌نوشت‌ها:

۴۶ـ کمال‌الدین محتشم کاشانی، هفت دیوان محتشم کاشانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات دکتر عبدالحسین نوایی، مهدی صدری، مرکز نشر میراث مکتوب، تهران، ۱۳۸۰. // ۴۷ـ در مقدمه دیوان یادشده به اشتباه سهوی در ص۲۷، سال ۹۶۶ نوشته شده است. // ۴۸ـ ه‌مان، ص۲۷. // ۴۹ـ کمال‌الدین محتشم کاشانی، هفت دیوان محتشم کاشانی، ه‌مان، ص۲۰۷ به بعد. // ۵۰ ـ ه‌مان، ص۲۱۵. // ۵۱ـ دیوان مولانا محتشم کاشانی، به کوشش مهرعلی گرکانی، انتشارات کتابفروشی محمودی، تهران، ۱۳۴۴، ص۷ مقدمه. // ۵۲ـ علی شریعتی، تشیع علوی و تشیع صفوی، ص۲۰۹.

منبع: روزنامه اطلاعات