شیخ احمد محمّد طیّب مفتى الازهر و شیخ صوفى

 

AHMAD TAYEB vije

شیخ احمد طیّب علاوه ‏بر جایگاه دانشگاهى و مذهبى، از شیوخ صوفیه نیز به‏ شمار مى‌رود. او پیشوایى طریقت خلوتیه احمدیه را از پدرش شیخ محمّد به ارث برده که بنیان‏گذار این طریقت در شهر اسوان در جنوب مصر بود. خانواده‌ی وى نیز خود را از سادات و از نسل امام حسن مجتبى(ع) مى‌دانند.

AL AHZAR
مقدّمه

اسلام به ‏عنوان یکى از ادیان بزرگ الهى، در پهنایى به گستره‌ی عالم وسعت یافته است. گرچه بعد از پیامبراکرم (ص)، در طول هزار و چهارصد سال گسترش اسلام، فِرَق و مذاهب اسلامى متعدّدى شکل گرفتند، امّا باید توجّه داشت آنچه درعصر حاضر در مقابل تهاجم عظیم دشمنان اسلام ضرورت اساسى دارد، همدلى و وفاق امّت واحد اسلامى است. این وظیفه‌ی بزرگان دلسوز اسلام است که به دور از هرگونه تعصّب شخصى و فرقه‏‌اى، با گفتگوهاى علمى و تبادل نظر مذهبى، وحدت و انسجام مسلمانان را حفظ و تقویت نمایند.
چند ماه گذشته، شیخ احمد طیّب که یکى از منادیان همبستگى تشیّع و تسنّن است و علاوه‏ بر سِمَت علمى دینى، شیخوخت طریقت صوفیه خلوتیه را نیز برعهده دارد، به سمت شیخ الازهر برگزیده شد. این امر سبب خرسندى بسیارى از علماى اسلامى گردید. در این مقاله ضمن معرّفى جایگاه دانشگاه الازهر و شیخوخت آن در عالم اسلام، دیدگاه‌‏هاى دینى دکتراحمد طیّب درسه بخش: ۱ ـ تصوّف اسلامى؛ ۲ ـ تقریب مذاهب اسلامى؛ ۳ ـ گفتگو میان اسلام و سایر ادیان الهى، بررسى مى‌شود.

الازهر و شیخوخت آن
در سال ۹۶۹ م (۳۵۸ ه. ق.) مصر توسّط لشکر حکومت فاطمى اشغال شد و در‌‌ همان سال به دستور المعزّ خلیفه فاطمى، شهر قاهره بنا و در سال ۹۷۲ م (۳۶۱ ه. ق.) مسجدى به‏ نام الازهر ساخته شد؛ این اوّلین مسجدى بود که در قاهره بنا مى‌شد و به همین جهت مهم‏‌ترین مسجد قاهره گردید. کلمه‌ی «ازهر» در زبان عربى به ‏معناى درخشان، نورانى، تابان و فروزان (۱) است. عدّه‌اى معتقدند به دلیل وجود کاخ‌‏هاى مجلّل و باشکوه در اطراف شهر قاهره، این مسجد را «الازهر» نامیده‌‏اند و عدّه‌‏اى هم مى‌گویند براى تکریم و ستایش مقام حضرت زهرا (س) نام «الازهر» را انتخاب کرده‌‏اند. البتّه فاطمى ‏بودن خلفاى آن دوره، نظر دوم را بیشتر تأیید مى‌کند.

سه سال و اندى بعد، این مکان ماهیّت علمى و آموزشى پیدا کرد و از‌‌ همان زمان به‏ عنوان نهاد رسمى آموزش‏‌هاى اسلامى تعیین شد. با اینکه خلفاى فاطمى، شیعه اسماعیلى بودند، امّا دانشگاه الازهر از‌‌ همان آغاز، نهادى سنّى‌‏مذهب بود. الازهر بزرگ‏‌ترین و عالى‏‌ترین مؤسّسه‌ی دینى کشور مصر است که امروزه داراى سه بخش مى‌باشد:

۱ ـ «دانشگاه الازهر» که توسّط ریاست دانشگاه نظارت مى‌شود. این ریاست، ۴۵۰ هزار دانشجوى فعلى را در دانشکده‏‌هاى این دانشگاه اداره مى‌کند. شرط ورود به رشته‌هاى علوم دینى دانشگاه، حفظ کلّ قرآن مجید است.
۲ ـ «مجمع البحوث الاسلامیّه» بخش دوم دانشگاه الازهر است که جایگاه پژوهشى و علمى دارد و اعزام مبلّغ، انتشار کتب و مجلاّت، و صدور فتوا در این مجمع با حضور بیش از ۶۰ نفر از علما و اندیشمندان بزرگ دینى مصر صورت مى‌گیرد و تصمیم‌گیرى‏‌هاى اصلى در این مجمع انجام مى‌پذیرد. ریاست این بخش با دبیر کل مجمع البحوث الاسلامیّه است.
۳ ـ «مشیخة الازهر» که مکتب و دفتر شیخ الازهر محسوب مى‌شود و داراى بخش‏‌هاى متعدّدى از جمله «معاهد الازهریه» است که مراکز آموزشى دبستان تا پیش‌‏ دانشگاهى را مدیریت مى‌کند؛ تا ۵/۲ میلیون دانش‏‌آموز پس از تحصیل در این مراکز ازهرى، وارد دانشگاه الازهر شوند. (۲) شیخ الازهر علاوه‏ بر نظارت بر ریاست دانشگاه، ریاست شوراى علماى دانشگاه را نیز برعهده دارد و از جایگاه مذهبى شامخى به‏ عنوان بلندپایه‏‌ترین مقام روحانى مصر برخوردار است. حوزه نفوذ این مقام مذهبى، معمولاً از مرزهاى مصر هم فرا‌تر مى‌رود و در سراسر کشورهاى مسلمان سنّى‏‌مذهب داراى اعتبار و اهمیّت ویژه‌‏اى است. شیخ الازهر را در گذشته، شوراى علماى دانشگاه تعیین مى‌کرد؛ امّا از زمان ریاست‌جمهورى جمال عبدالناصر در سال ۱۹۶۱ م. رئیس‌جمهور مصر عهده‌‏دار تعیین شیخ شد. پس از مرگ شیخ پیشین الازهر، شیخ محمّد طنطاوى، شیخ احمد طیّب در سنّ ۶۴ سالگى به‏ عنوان چهل و ششمین شیخ این دانشگاه، به‏ جاى وى نشست. (۳)

زندگینامه شیخ احمد طیّب
AHMAD TAYEBاحمد محمّد طیّب در ششم ژانویه ۱۹۴۶ میلادى در استان قنا در جنوب مصر متولّد شد. از ده سالگى وارد مدارس الازهر گردید. مدرک لیسانس را در رشته‌ی عقاید و فلسفه در سال ۱۹۶۹ از دانشگاه الازهر دریافت کرد و مدرک فوق لیسانس را هم در سال ۱۹۷۱ از همانجا گرفت و به‏ عنوان استاد مُعید در‌‌ همان دانشگاه مشغول تدریس شد (استاد معید اصطلاحى است در دانشگاه‏هاى عربى، که به دانشجویانى که از یک دانشگاه فارغ‌‏التّحصیل، و سپس در‌‌ همان دانشگاه مشغول تدریس شوند، اطلاق مى‌شود). او دکتراى خود را در رشته‌ی فلسفه اسلامى در سال ۱۹۷۷ از الازهر گرفت و بخشى از مراحل اتمام پایان‏‌نامه‌ی دکتراى خود را در دانشگاه سوربن فرانسه گذراند. به همین دلیل به زبان فرانسه نیز کاملاً مسلّط است و چندین کتاب در زمینه‌ی فلسفه و مارکسیسم و… از زبان فرانسه به عربى ترجمه کرده است.

وى در آغاز، رئیس دانشکده اسلام‏‌شناسى دانشگاه الازهر در قنا و سپس رئیس دانشکده اسلام‌شناسى در استان اسوان در جنوب مصر شد. بعد از آن در پاکستان به ریاست دانشکده اصول دین دانشگاه اسلامى منصوب شد. بعد از یک سال به مصر عزیمت کرد و از سال ۲۰۰۲ به مدّت یک سال و چند ماه منصب مفتى مصر را برعهده داشت. در سال ۲۰۰۳ رئیس دانشگاه الازهر گردید و پس از حدود هفت سال اخیراً به عنوان شیخ الازهر معرّفى شد. (۴) هرچند احمد طیّب پوشیدن لباس سنّتى الازهر را از سال ۲۰۰۳ کنار گذاشته بود، امّا با رسیدن به مقام تازه ــ طبق وعده‌‏اى که داده بود ــ پوشیدن آن لباس را از سر گرفت.

طریقت وى

شیخ احمد طیّب علاوه ‏بر جایگاه دانشگاهى و مذهبى، از شیوخ صوفیه نیز به‏ شمار مى‌رود. او پیشوایى طریقت خلوتیه احمدیه را از پدرش شیخ محمّد به ارث برده که بنیان‏گذار این طریقت در شهر اسوان در جنوب مصر بود. خانواده‌ی وى نیز خود را از سادات و از نسل امام حسن مجتبى (ع) مى‌دانند. طریقت خلوتیه، از رشته‏‌هاى سلسله‌ی معروفیه است که ریشه‌ی ایرانى داشته و بنیان‏گذار آن، شیخ سراج‌‏الدّین عمر اهجى، در قرن هشتم هجرى (۱۴ م.) در تبریز زندگى مى‌کرد. این طریقت در آذربایجان و قفقاز رشد کرد؛ امّا با قدرت ‏گرفتن صوفیان در این سرزمین‏‌ها، مرکزیّت خلوتیه به آسیاى صغیر انتقال یافت. پس از آن با گسترش امپراتورى عثمانى، طریقت خلوتیه هم در سرزمین‏‌هاى این امپراتورى ــ و از جمله مصر ــ اهمیّت و جایگاه برجسته‌‏اى یافت. (۵)

تقریب مذاهب اسلامى

دکتر احمد طیّب از معتقدان وحدت امّت اسلامى و همبستگى تشیّع و تسنّن است. او درگفتگویى مطبوعاتى ــ که چندى پیش در دفتر خود انجام داد ــ بر تداوم راه الازهر درخصوص گفتگو میان ادیان و اتّحاد بین مسلمانان و تقریب بین مذاهب فقهى سنّى و شیعه تأکید کرد و اعلام داشت گسترش فرهنگ میانه‏‌روى و تعادل از اهداف تأسیس این مرکز بزرگ اسلامى بوده است و شیعه و سنّى مى‌توانند در کنار هم به فراگیرى علوم و معارف اسلامى بپردازند؛ زیرا دین اسلام، دین محبّت و آسان‏‌گیرى است و یکى از پایه‌‏هاى اعتقادى و محکم ‏الازهر، موضع اعتدال و حفظ وحدت امّت اسلامى است. وى الازهر را به بوته‏‌اى تشبیه کرد که تمامى مذاهب فقهى را که در آنجا تدریس مى‌شوند، جمع کرده است و هیچ نیّتى براى حذف واحد «فقه مذهبى» که در مراحل مختلف آموزشى در الازهر تدریس مى‌شود و شیخ پیشین الازهر آن را کنار گذاشت، ندارد. (۶)

دکتر طیّب تدریس فقه امامیه را در دانشگاه الازهر مشروع مى‌داند؛ هرچند شرایط امنیّتى حاکم بر مصر تاکنون اجازه‌ی تدریس رسمى مذهب امامیه را در دوره‏‌هاى اخیر نداده است، ولى وى این شجاعت را به خرج داد و اعلام کرد که این موضوع مشروعیّت دارد. وى باتوجّه به نگاه مثبت و واقع‌‏بینانه‌اى که به شیعه دارد و به ‏خاطر اطّلاع از مبانى علمى قوى و اصالت مکتب ائمّه اهل بیت ــ علیهم‌‏السّلام ــ معتقد به مفید بودن تدریس فقه اهل بیت در الازهر و جوامع فقهى اهل سنّت است و این دانش‏‌افزایى را براى ارتقاى علمى مسلمین لازم مى‌داند. (۷)
شیخ احمد طیّب، اگرچه اندکى بعد، تحت فشار شبکه‏‌هاى ضدشیعى در گفتگو با شبکه‌ی العربیه که وابستگى آشکارى به وهابیّون تندرو دارد، اظهار داشت: «الازهر با هرگونه تلاشى براى گسترش مذهب شیعه در هر کشور اسلامى مقابله مى‌کند و همان‏گونه که جمهورى اسلامى ایران، به اهل سنّت اجازه‌ی تبلیغ مذهب خودشان را نمى‌دهد، ما نیز در این زمینه با علماى شیعه به توافق رسیده‌ایم و این عمل ما مطابق با فرهنگ جمهورى اسلامى ایران است.» (۸) ولى از آنجا که شیخ احمد طیّب عضو دفتر سیاسى حزب دموکراتیک ملّى ــ حزب حاکم مصر ــ است و با رهبران حزب روابط نزدیکى دارد، به نظر مى‌رسد که این سخنان تحت فشارهاى سیاسى مطرح شده باشد. این حزب تنها حزب سیاسى است که در مصر مهم انگاشته مى‌شود. هرچند شیخ طیّب در زمان انتصابش، اعلام کرد که عضویّت در حزب دموکراتیک ملّى و شیخ الازهربودن دو مقوله‌ی جدا از هم است و هیچ‏گونه ارتباطى با یکدیگر ندارند، امّا به‏ نظر مى‌رسد وى در شرایط خاصّ و به ‏ناچار خواسته‌هاى رژیم را منعکس کرده است. نظر به عضویّت احمد طیّب در حزب حاکم و ارتباط فراوان با رجال سیاسى، انتصاب وى به ‏عنوان شیخ بزرگ الازهر، مورد حمایت و یا انتقاد کار‌شناسان مسائل سیاسى و اسلامى قرار گرفته است. (۹) در این راستا، مخالفت او با جریان بنیادگراى اخوان‌المسلمین را نیز نباید از نظر دور داشت. دانشگاه الازهر در دوران ریاست او شاهد سیاست‏‌هاى جدّى براى مقابله با دانشجویان هوادار اخوان‌المسلمین بود. (۱۰) شیخ الازهر به جدّ، حامى وحدت شیعه و سنّى است و اجازه نمى‌دهد وهابیّت وارد دانشگاه الازهر و مصر شود و الازهر هنوز دژ دفاعى وحدت تشیّع و تسنّن در دنیاى عرب و دنیاى اهل سنّت محسوب مى‌شود.

شیخ الازهر از پیروان طریقت تصوّف است و پیروان تصوّف در جهان اهل سنّت، نسبت به اهل بیت ــ علیهم‏السّلام ــ محبّت دارند. بنابراین هرکس از اهل سنّت که صوفى باشد، ضدّ فرقه‌ی وهابى است. او که پدرش از مشایخ صوفیه بوده است و مقام شیخوخت را از پدر گرفته، از بنیاد، ضدّ وهابیّت تربیت شده است و با هر فکرى که مخالف حدّ وسط ‏بودن و اعتدال الازهر است، مبارزه مى‌کند و این اعلام جنگ با وهابیّت است. از این ‏رو درخواست شیخ احمد بن سعد حمدان الغامدى، از علماى سلفى وهابى عربستان و مدرّس دانشگاه «امّ القرى» در مکّه را، مبنى‏ بر تکفیر شیعیان و به رسمیّت ‏نشناختن ایشان، رد کرده و اعلام داشت:  مذهب شیعه‌ی اثنى‏‌عشرى یکى از بزرگ‏‌ترین مذاهب اسلام بوده و پیروان این مذهب، همانند سایر مسلمانان جهان مورد احترام الازهر مى‌باشند.» وى در گفتگو با روزنامه‌ی الوطن کویت تصریح کرد: «شیعه و سنّى دو بال امّت اسلام هستند و شیعیان ریشه در تاریخ هزار و چهارصد ساله‌ی اسلام دارند، بنابراین نمى‌توان شیعیان را از اسلام جدا دانست». (۱۱) وى در ادامه افزود: «درگیرى‏ هاى موجود، ناشى از فتنه‏‌هایى براى تضعیف مسلمانان از طریق جنگ‏‌هاى فرقه‌‏اى است. اختلاف شیعیان با سایر مذاهب تنها در برخى فروع اسلام است و در اصول هیچ اختلافى با یکدیگر نداریم؛ زیرا همگى به شهادتین مبارک، زبان مى‌گشاییم. تقریب مذاهب اسلام از اهداف الازهر بوده است و همان‏گونه که تعدادى از علما و طلاّب دینى اهل سنّت در ایران تحصیل مى‌کنند، آمادگى پذیرش طلاّب شیعه‌ی ایرانى در الازهر را داریم و مذاکراتى را نیز با برخى علماى بزرگ شیعه در ایران داشته و قدم طلاّب ایرانى را در الازهر گرامى مى‌داریم». (۱۲)
عملکرد دیگر وى در مقابله با وهابیّت آن بود که نماز خواندن را در مساجدى که داراى ضریح و قبر است، جایز دانست و حکم به صحّت آن داد؛ درحالى که وهابیّت آن را ممنوع و حرام اعلام کرده است. (۱۳) در این زمینه جمعى از علماى شیعه‌ی عربستان، از سخنان وحدت‌آمیز شیخ الازهر تقدیر کردند و افزودند: تقریب مذاهب سبب مى‌شود تا مواضع اصیل اسلامى در زمینه‏‌هاى فرهنگى و اجتماعى و سیاسى، در مسیر درست خود قرار گیرد، و هم‏‌اکنون نیز این جنبش، هوشیارى علمى و فرهنگى، و بازشدن درهاى آشنایى مسلمانان را با اساس دین فراهم ساخته است. (۱۴)

گرایشات شیعى شیخ جدید الازهر، در دیدار جمعى از مسئولان دیوان وقف شیعه عراق با وى نیز مشهود است. وى با تقدیر از دستاوردهاى فکرى و علمى روحانیان شیعه، شهید آیت‌‏اللّه‏ محمّدباقر صدر را یکى از بزرگ‏‌ترین اندیشمندان مسلمان خواند و گفت: بیشتر کتاب‏‌هاى شهید محمّدباقر صدر را مطالعه کرده‌‏ام. وى ضمن تأکید بر استوارى اسلام، بر اصل توحید و وحدت میان همه‌ی مسلمانان، اظهار داشت: چنانچه دعوت مشترکى از سوى علماى شیعه و اهل سنّت عراق دریافت کنم، از سفر به این کشور استقبال خواهم کرد. (۱۵) وى اضافه کرد: افکار و اندیشه‏‌هاى ناصبیان ضد شیعه تاکنون اذیّت و آزارهاى زیادى بر شیعیان تحمیل نموده است؛ امّا هم‏‌اکنون این جریان منقرض گردیده و تنها اثر باقى‏ مانده از آنان، همین جریان تندروى تکفیرى است که بزرگ‏‌ترین خطر براى اتّحاد جهان اسلام است. لذا باید با تمام قدرت پیروان آن را محاصره نمود و نقاب از اندیشه‏‌هاى پلید و وحدت‏‌ستیز آنان برداشت. (۱۶)

اخیراً نیز دکتر احمد طیّب در گفت‌‏وگو با روزنامه‌ی لبنانى النهار، با انتقاد از عملکرد برخى شبکه‏‌هاى ماهواره‌اى در «تکفیر شیعه» تصریح کرد که این مسأله غیرقابل قبول است و ما هیچ توجیهى براى این کار در قرآن کریم و سنّت رسول خدا و دین مبین اسلام نمى‌بینیم. وى افزود: «ما پشت سر شیعه نماز مى‌خوانیم و برخلاف برخى شایعات، قرآن دومى در میان شیعه وجود ندارد وگرنه خاور‌شناسان به دقّت این مسأله را مورد بررسى قرار مى‌دادند و این طعمه‌ی خوبى براى مطالعات ایشان مى‌شد.» وى با ردّ وجود اختلافات اساسى بین اهل تسنّن و شیعه تأکید کرد: «آنچه هست، یک روند سوءاستفاده از اختلافات است و باتوجّه به توطئه‌ی دشمنان براى ایجاد فتنه و آشوب در میان مسلمانان، بدون داشتن وحدت هیچ روزى نمى‌توانیم سر خود را بالا بگیریم». (۱۷)
شیخ الازهر در پاسخ به حکم اخیر مقام معظم رهبری مبنى‏ بر حرمت سبّ صحابه و ناسزاگویى به زنان پیامبر، اعلام کرد: این فتوا در زمان مناسب، براى جلوگیرى از شکاف و بستن درهاى فتنه صادر شده است و بیانگر اشتیاق و علاقه به وحدت مسلمانان است. وى همچنین از خداوند خواسته است این فتوا آغاز خیر و ابتداى تلاش جدّى براى متّحد کردن مسلمانان باشد. الطیب از مسلمانان نیز خواسته است به ریسمان الهى چنگ بزنند و پراکنده نشوند. (۱۸)
نکته‌ی دیگرى که درباره‌ی این شخصیّت مهم عالم اسلام حائزاهمیّت است، دیدگاه ضدّ صهیونیستى او است. دکتر احمد طیّب در گفتگوى اخیر با روزنامه‌ی لبنانى النهار اظهار داشت: به حکم مسئولیّت شرعى، تنها باید بیانگر وجدان امّت اسلامى در برابر تجاوز وحشیانه، اشغالگرى، هتک حرمت اماکن مقدّس و محاصره‌ی غزه به ‏دست صهیونیست‏‌ها باشد. وى همچنین تصریح کرد تا زمانى که حقوق مشروع فلسطینیان در غارت صهیونیست‏‌هاست، هرگز با هیچ مسئول صهیونیستى دست نخواهد داد. (۱۹)
مدیر وقت حوزه‌‏هاى علمیّه قم نیز، طى نامه‌‏اى با تقدیر از مواضع ضدّصهیونیستى شیخ الازهر، وى را خَلف شایسته‌ی گذشتگان خود، همچون شیخ محمّد شلتوت و شیخ عبدالحلیم محمود، و از مؤکّدین وحدت امّت اسلامى، جهت مقابله با دشمنان اسلام معرّفى کرد و در پایان نسبت به همکارى حوزه علمیه قم با جامعه الازهر اعلام آمادگى کرد. (۲۰)

اسلام و مدارا با ادیان دیگر
دکتر احمد طیّب «اسلام» را به ‏عنوان اسمى عام که همه‌ی ادیان الهى را شامل مى‌شود، معرّفى مى‌کند. وى عقیده دارد سلسله‌ی نبوّت همچون زنجیره‏‌اى است که هر پیامبر حلقه‏‌اى از آن را تشکیل مى‌دهد و عدم پذیرش هر دین، سبب مفقود شدن یک حلقه و انفصال این زنجیره خواهد شد. ادیان الهى همگى واجد ساختار و محتوایى ثابت و یکسان هستند که از دینى به دین دیگر تفاوت نمى‌کند؛ هرچند ممکن است در روش و شکل ظاهرى با یکدیگر متفاوت باشند.
وى طىّ سخنانى که در کلیساى جامع واشنگتن ایراد کرد، نظرات صریح خود را در مورد تعامل مسلمانان با پیروان سایر ادیان الهى مطرح کرد. (۲۱) در این سخنان، دکتر احمد طیّب پیامبران الهى را به برادرانى تشبیه کرد که پدرشان یکى است، هرچند از مادران متعدّدى متولّد شده‌اند؛ پدر واحد،‌‌ همان دین جهانى ــ یعنى اسلام به ‏معناى عامّ آن ــ است که آن‌ها را به یکدیگر پیوند داده است و مادرشان، زمان‏‌ها و مکان‏‌هایى است که از یک رسول به رسول دیگر تفاوت مى‌کند.

شیخ طیّب با استناد به آیات سوره روم، ایجاد رابطه‌ی دوستانه میان مسلمانان و مسیحیان را دستور اخلاقى اسلام مى‌داند؛ چنانکه در سیره پیامبراکرم (ص) مشاهده مى‌شود که به مسیحیان و نصارى توجّه بسیار داشتند. داستان هجرت مسلمانان به حبشه نیز خود مؤیّد تقریب امّت اسلامى با مسیحیان حبشى است. همچنین در داستان مسیحیان نجران که براى گفتگو به نزد پیامبر آمده بودند، مى‌خوانیم که پیامبراکرم (ص) حتّى به آنان اجازه مى‌دهد تا نمازشان را در مسجدالنّبى به پا دارند. ایجاد یک چنین فضاى دوستانه و برادرانه‌اى، از نظر او نکته‏‌اى بسیار قابل تأمّل است. آیا مى‌توان تصوّر کرد که امروزه نیز در کلیسا‌ها و مساجد ما چنین گفتگویى برقرار گردد؟ حتّى با استناد به تاریخ مى‌توان نشان داد یهودیان آن عصر، عضوى از جامعه‌ی مسلمانان آن روز به‏ شمار مى‌آمدند و در کنار مسلمانان، دین یهودیّتِ خود را داشتند. دکتر طیّب در ادامه مى‌افزاید: طبق آیه هشتم سوره ممتحنه، خداوند مسلمانان را به نیکى و دادگرى با هر که در دین با ایشان جنگ نکند و آن‏‌ها را از دیارشان بیرون نکند، امر کرده است؛ پس اصل کلّى قرآن برابرى میان انسان‏‌هاست. از طرف دیگر هیچ جامعه‌ی انسانى وجود نداشته که مطابق آیه قرآن، خداوند هدایت‏‌کنندگانى براى آن‌ها نفرستاده باشد.

درواقع شباهت‌‏هاى محکمى در تمامى جوامع دیندار مثل: زهد، رستگارى معنوى و توجّه به نیروى بر‌تر وجود دارد و قرآن مسلمانان را قادر به حفظ میراث کلّ تمدّن‏‌ها مى‌سازد. انتصاب یک شیخ صوفى از طریق خلوتیان، به عالى‏‌ترین مقام مذهبى در میان اکثریّت اهل سنّت جهان، فارغ از اینکه وى شخصاً چگونه فردى است و طریقت وى چیست، حائز توجّه به نکاتى است که به آن اشاره مى‌گردد:

۱. تصوّف در میان مسلمین نقش اصلى داشته و از اهمیّت و مرجعیّت دینى و فرهنگى ویژه‌‏اى برخوردار است و درواقع‌‌ همان وجه اتّصال مذاهب اسلامى با یکدیگر است که مى‌تواند مسلمین جهان را فارغ از مذاهب فقهى و کلامى آن‌ها، به هم متّصل گرداند ــ و عملاً هم در تاریخ شاهد آن بوده‏‌ایم. به‏ عنوان مثال شیخ عبدالحلیم محمود، (۲۲) شیخ وقت طریق شاذلى در مصر از بزرگ‏‌ترین حامیان و مشوّقان این اقدام بود.

۲. ارتباط صمیمانه فقها و عرفاى اهل سنّت بسیار محکم و مورد اتّکا بوده است و همین ارتباط در تاریخ نشان داده که ثمرات بسیارى براى تقویت اسلام و روحیّه‌ی ایمانى مسلمانان داشته است. در تاریخ شیعه نیز بزرگان هریک از این دو رشته فقه و عرفان، اتّحاد و وفاق کامل داشته‏‌اند تا اینکه در اواخر دوره صفویّه، دست بیگانه و سیاست، میان آن‌ها جدایى افکند و به‏ تدریج این جدایى شدّت یافت؛ حال آنکه علماى بزرگ شیعه مثل: سیّد بن طاووس، سیّدحیدر آملى، ابن فهد حلّى، قاضى نوراللّه‏ شوشترى، شهیدین، شیخ بهایى، سیّد بحرالعلوم و شیخ مرتضى انصارى، یا شخصاً اهل تصوّف و سلوک عرفانى بوده، یا علاقه‏‌مند به آن بوده‏‌اند. از این‏ رو تا قبل از دوره‌ی صفویّه، علماى شیعه هیچ کتاب یا مطلب مستقلى بر ضدّ تصوّف ننوشته‏‌اند. درحالى که بعضى علماى اهل سنّت مثل: ابن تیمیه یا ابن‏ جوزى علیه تصوّف کتاب داشتند و یکى از علل اصلى سقوط حکومت صفویّه نیز جدایى میان بزرگان این دو رشته بوده است.

۳. اینکه بالا‌ترین مقام مذهبى اهل سنّت را یک شیخ صوفى به‏ عهده گرفته، در مصر بى‌‏سابقه نیست و قبل از وى نیز شیخ عبدالحلیم محمود (۱۹۱۰ ـ ۱۹۷۸ م.) که شیخ طریقه شاذلیه و صاحب تألیفات بسیارى در تصوّف نیز بود، همین سمت را در سال ۱۹۷۳ احراز کرد. همو بود که مى‌گفت: براى ترویج روحیه‌ی ایمانى و تقویت اخلاق اسلامى باید از تعالیم تصوّف مدد جست. عبدالحلیم از جمله علماى الازهر بود که فتواى تاریخى شیخ محمود شلتوت، رئیس وقت دانشگاه الازهر را درباره‌ی جواز عمل و التزام به مذهب شیعه‌ی دوازده‌ امامى که در هفده ربیع‌‏الاوّل سال ۱۳۷۸ قمرى صادر شد، تأکید کرد. وى همچنین در پاسخ سؤال فردى که شیعیان را خارج از اسلام مى‌دانست و آن‌ها را رافضى خطاب مى‌نمود، چنین فتوا داد: شیعه‌ی دوازده امامى و زیدیه مسلمان هستند و خارج از اسلام نیستند و در آنچه مى‌گویید تقواى خدا را رعایت کنید.

۴. دانشگاه الازهر مهم‏‌ترین حوزه‌ی مذهبى مسلمانان اهل سنّت است و شیخوخت عالى الازهر، فقط یک مقام مذهبى متبّع براى مسلمانان مصر نیست، بلکه براى بخش اعظم مسلمانان اهل سنّت جهان مرجعیّت تامّ دارد و فقط علماى وهابى مخالف این مقام هستند؛ که البتّه مخالفان اصلى تشیّع و تصوّف نیز هستند. با توجّه به اینکه اکثریّت قریب به اتّفاق سلسله‏‌هاى تصوّف، از جمله سلسله‌ی خلوتیه که شیخ احمد طیّب رهبر فعلى آن است، منشأ ایرانى دارد، اکنون که از جانب علماى سلفى وهابى با ایران علناً دشمنى مى‌شود و وهابیّون از مخالفان اصلى تقریب بین مذاهب اسلامى هستند و بعضاً مذهب شیعه را طرد و شیعیان را تکفیر مى‌کنند، اهمیّت تصوّف در ایران و نقش کلیدى آن در مقابله با دشمن مشترک نمایان مى‌شود. (۲۳)

فاطمه غلام‏‌نژاد / فرشته سخایى


۱- فرهنگ معاصر عربى ـ فارسى، آذرتاش آذرنوش، چاپ چهارم، ۱۳۸۳، تهران، ص ۲۶۶.

۲- www. hawzah. net (مجلّه افق حوزه، شماره ۰۷۲، اردیبهشت ۹۸۳۱)

۳- www. ۱. majzooban. org /۲۰۰۹-۱۲-۳۰.

۴-. www. hawzah. net افق حوزه، ه‌مان

۵- طریقت خلوتیه از سلسله معروفیه است.

۶- خبرگزارى تقریب، ۴/۳/۸۹.

۷- www. hawzeh. net افق حوزه، ه‌مان

۸- مجلّه نهج‌‏البلاغه، ش ۵.

۹- الاهرام، جیحان شاهین، مترجم سیّدهادى موسوى، ۲۰۱۰.

۱۰- کانترپانچ، رانى امیرى، مترجم سیّدهادى موسوى، ۲۰۱۰.

۱۱- مجلّه اخبار شیعیان، شماره ۵۶، ص ۱۲.

۱۲- www. tabnak. ir ۱۳۸۹/۰۳/۳۱

۱۳-www. hawzah. net

۱۴- اخبار شیعیان، شماره ۵۶، ص ۱۲.

۱۵- ه‌مان، شماره ۵۷، ص ۱۵.

۱۶- www. taghrib. ir/persian/۲۰۱۰-۰۹-۰۶.

۱۷- سایت خبرى ـ تحلیلى مشرق، شیخ الازهر، ۲۴/۷/۱۳۸۹.

۱۸-. www. tabnak. ir/۲۰۱۰اکتبر.

۱۹- سایت خبرى ـ تحلیلى مشرق، شیخ الازهر، ۲۴/۷/۱۳۸۹.

۲۰- اخبار شیعیان، شماره ۵۷، ص ۱۵.

۲۱-http: //seekersguidance. org/blog/۲۰۱۰/۰۳/islam-and-the-other-religions-

۲۲-. «عبدالحلیم محمود»، فرشته سخایى و فاطمه غلام‏‌نژاد، عرفان ایران، شماره ۳۱ و ۳۲، صص ۸۰ ـ ۹۰.

۲۳- www. ۱. majzooban. org /۲۰۰۹-۱۲-۳۰.