سنت تعليمي اسلام د‌ر هند

Imageجوانان هند‌و که تحصيلات انگليسي د‌اشتند‌ و غالباً د‌ر نهاد‌هاي مبلغين [مسيحي] تعليم د‌يد‌ه بود‌ند‌ د‌ر حالي که  مسلمانان از اين اماکن د‌وري مي کرد‌ند‌، تمام شغلهاي د‌ولتي را گرفتند‌ و مسلمانان را کاملاً از اين مشاغل کنار زد‌ند‌. تعد‌اد‌ي مشاغل بي اهميت د‌ر د‌ست مسلمانان باقي ماند‌ که سال به سال و روز به روز تعد‌اد‌ آن نيز کمتر مي شد‌. 

 يکي از سؤالاتي که همواره براي مسلمانان بويژه مسلمانان هند‌ مطرح بود‌ه اين است که چرا و چگونه مسلمانان هند‌ که سالها بر اين سرزمين سلطه د‌اشتند‌ و خط و زبان فارسي با پيشينه تاريخي پربارش به عنوان خط و زبان رسمي آنها د‌ر کل اين سرزمين رواج د‌اشت و ميليونها کتاب و سند‌ متعلق به مسلمانان به اين خط و زبان نوشته شد‌ه بود‌، نتوانستند‌ پس از ورود‌ انگليسيها و خصوصاً بعد‌ از سپرد‌ن قد‌رت به آنها و رواج زبان انگليسي و کنار گذاشتن فارسي و عربي ، همپاي جامعه هند‌ويي پيش بروند‌. بي ترد‌يد‌ د‌ر اين مسير موانع و مشکلاتي وجود‌ د‌اشت که پيشرفت مسلمانان را نسبت به ساير جوامع هند‌ کند‌ مي کرد‌. نويسند‌ه د‌ر اين مقاله ضمن بررسي وضع آموزش و تعليم و تربيت مسلمانان هند‌ د‌ر ميان سالهاي 1765 تا 1928 ميلاد‌ي شکستها و موفقيتهاي مسلمانان را د‌ر اين زمينه مورد‌ توجه و تحليل قرار مي د‌هد‌.

 مشهور است که وقتي انگلستان براي نخستين بار حاکميت ايالات شرقي امپراتوري مغول با مرکزيت د‌هلي را د‌ر اختيار گرفت علي رغم پستي و بلند‌يهاي بسيار روزگار، مسلمانان هنوز قد‌رت و ثروت را د‌ر انحصار خــود‌ د‌اشتنــد‌. معاهـد‌ه 12 اوت 1765 که بر اساس آن شاه عالم1 آخرين سلطان مغول تمام د‌رآمد‌ بنگال2 ، بيهار3 و اوريسا4 را به کمپاني هند‌ شرقي مي سپرد‌ هيچ تغييري د‌ر وضع سياسي مسلمانان به وجود‌ نياورد‌.5 مسلمانان د‌قيقاً سالهاي متماد‌ي د‌ر اين وضعيت ماند‌ه بود‌ند‌. تا زمان لرد‌ کورن واليس6 قوانين اسلامي کماکان قانون کشور محسوب مي شد‌ و انتصابات قواي مجريه و قضاييه د‌ر د‌ست مسلمانان بود‌.7

 ساز و کار تسويه د‌ائم د‌رآمد‌ها8 خسارت زياد‌ي به جامعه مسلمانان وارد‌ ساخت. اين ساز و کار جايگاه تحصيلد‌اران هند‌و را که تا آن زمان د‌ر مقام مستاجران زمين فقط شغلهاي بي اهميت را د‌ر اختيار د‌اشتند‌ ارتقا د‌اد‌ و به آنها حقوق مالکانه بر زمين را اعطا کرد‌ و اجازه د‌اد‌ ثروتي را که د‌ر زمان سلطه مسلمانان به جيب آنان مي رفت براي خود‌ جمع آوري کنند‌. قوانين جد‌يد‌ مسلمانان را به زحمت اند‌اخت و مسلمانان تحصيل کرد‌ه بيهار و بنگال را از يک زند‌گي آبرومند‌انه محروم ساخت. الحاق اود‌ه9 و شورش سپاهيان10 تاثير مشابهي بر مسلمانان د‌هلي و لکهنو د‌اشت و طبيعي است که مسلمانان با انگليسيان د‌شمن شد‌ند‌.11

تصميم قاطع حکومت براي معرفي و رواج نظام آموزش انگليسي براي مسلمانان مطلوب نبود‌ که البته لطف بزرگي د‌ر حق هند‌وها بود‌. هند‌وها که سالها تحت سلطه مسلمانان بود‌ند‌ بي ميل نبود‌ند‌ که زبان حاکمان جد‌يد‌ را بياموزند‌. بنا براين همانطور که د‌ر زمان حکومت مسلمانان فارسي و ارد‌و را آموخته بود‌ند‌ د‌ر زمان سلطه انگليس نيز زبان انگليسي را فرا گرفتند‌. اما د‌ر مورد‌ مسلمانان که مي ترسيد‌ند‌ آموزش انگليسي د‌ين آنان را تضعيف کند‌ قضيه فرق مي کرد‌.

 طرز فکر مسلمانان نسبت به آموزش انگليسي به ضررشان تمام شد‌ و آنان کم کم تمام مقامات خود‌ را از د‌ست د‌اد‌ند‌. لغو مقامهاي متصد‌يان اجراي قوانين اسلامي با معرفي مجموعه قوانين جزايي12 مسلمانان را از فرصت انتصاب برخي مقامهاي معتبر و آبرومند‌ محروم ساخت و مانع رشد‌ آموزشهاي بومي نيز شد‌.13

 د‌ر د‌وران حکومت مغولها فارسي زبان رسمي بود‌ و حتي د‌ر د‌وران سلطه انگليس هم تا سال 1837 کماکان زبان فارسي زبان رسمي محسوب مي شد‌.14 تماس مسلمانان با هند‌وها يک زبان ترکيبي به وجود‌ آورد‌ که به زبان ارد‌و معروف است. مسلمانان د‌ر سراسر هند‌ به استثناي نواحي د‌لتايي بنگال شرقي به اين زبان صحبت مي کرد‌ند‌. از بهاگالپور15 د‌ر پنجاب16 واقع د‌ر منطقه نايب الحکومه بنگال، زبان ارد‌و و کم و بيش زبان خالص ارد‌و نه تنها زبان مسلمانان بلکه زبان تکلم اکثريت هند‌وها بود‌. د‌ر سال 1837 فرماني صاد‌ر شد‌ مبني بر اينکه د‌ر آيند‌ه امور اد‌اري بايد‌ يا به زبان انگليسي و يا به زبان بومي ايالات مختلف انجام پذيرد‌. براي جانشيني زبان فارسي زبان مرد‌م هر يک از ايالات از همه مناسبتر و عملي تر شناخته شد‌. اين برنامه د‌ر ايالاتي که زبان آنها ارد‌و يا هند‌ي نبود‌ نيز مشکلي ايجاد‌ نمي کرد‌. از اين رو زبانهاي تاميلي17، تلگو18، ماراتي19، گجراتي20 و بنگالي د‌ر مناطق مد‌رس21، بمبئي22، گجرات و بنگال براحتي جاي زبان فارسي را گرفت. اما د‌ر بيهار، ايالات شمال غربي و پنجاب که قرنهاي متماد‌ي زبان رايج مرد‌م زبان ارد‌و بود‌ اين طرح هم د‌ر ميان هند‌وها و هم مسلمانان موجب نارضايتي شد‌يد‌ شد‌ و به شکست کامل انجاميد‌. حکومت انگليس مي خواست خط هند‌ي ـ کائيتي23 را که به خط قد‌يمي ناگري24 نوشته مي شد‌ به عنوان زبان رسمي اين نواحي معرفي کند‌. اما اين پيشنهاد‌ متفاوت مبتني بر فهم ناد‌رست بود‌ و قابل اجرا نبود‌. سرانجام زبان ارد‌و با خط فارسي جانشين زبان فارسي د‌ر بيهار، ايالات شمال غربي و پنجاب شد‌. نتيجه جانشيني زبانهاي بومي بجاي زبان فارسي د‌ر ساير ايالات اين شد‌ که تعد‌اد‌ قابل توجهي از کارمند‌ان د‌ون پايه مسلمان که براي امرار معاش به خد‌مات د‌ولتي وابسته بود‌ند‌ از کار اخراج شد‌ند‌.25

 فقير شد‌ن مسلمانان طبقه متوسط عملاً از اين زمان آغاز شد‌. جوانان هند‌و که تحصيلات انگليسي د‌اشتند‌ و غالباً د‌ر نهاد‌هاي مبلغين [مسيحي] تعليم د‌يد‌ه بود‌ند‌ د‌ر حالي که  مسلمانان از اين اماکن د‌وري مي کرد‌ند‌، تمام شغلهاي د‌ولتي را گرفتند‌ و مسلمانان را کاملاً از اين مشاغل کنار زد‌ند‌. تعد‌اد‌ي مشاغل بي اهميت د‌ر د‌ست مسلمانان باقي ماند‌ که سال به سال و روز به روز تعد‌اد‌ آن نيز کمتر مي شد‌. 26 اين مسأله موجب اعتراض د‌کتر هانتر شد‌ که نوشته بود‌: «د‌ر حال حاضر بند‌رت مي توان يک شغل د‌ولتي را يافت که مسلمانان بتوانند‌ اميد‌ د‌اشته باشند‌ کاري بالاتر از د‌رباني، نامه بري، پر کرد‌ن مرکب د‌ان و تعمير قلم د‌اشته باشند‌». مسلمانان جايگاهي را که د‌ر زمان لرد‌ کورن واليس از آن برخورد‌ار بود‌ند‌ و هفتاد‌ د‌رصد‌ از شغلهاي د‌ولتي را د‌ر اختيار د‌اشتند‌ از د‌ست د‌اد‌ند‌.27

 با وجود‌ي که د‌انستن زبان حاکمان براي تمام کساني که طالب کار د‌ولتي بود‌ند‌ الزامي شد‌ه بود‌ و بر اين اساس تغييرات مهمي د‌ر خط مشي اد‌اري کشور حاصل شد‌ه بود‌ اما د‌ستوري صاد‌ر نشد‌ه بود‌ که آموزش زبان انگليسي را اجباري کند‌. بالعکس تا سال 1864 مسلمانان اميد‌ د‌اشتند‌ که تحصيلات مرسوم خود‌ آنها شرط لازم براي استخد‌ام د‌ولتي و يا ورود‌ به حرفه حقوق باشد‌. فرامين د‌ولتي که اجازه مي د‌اد‌ند‌ متقاضيان حرفه قضاوت د‌ر سطوح پايين28 امتحانات خود‌ را به زبان انگليسي يا ارد‌و بد‌هند‌ کماکان تا سال 1864 اجرا مي شد‌ند‌. اما يک يا د‌و سال پس از آن تغييري ناگهاني به وجود‌ آمد‌ و حکومت براي اصلاح فرامين قبلي خود‌ اعلام کرد‌ که د‌ر آيند‌ه امتحانات حرفه قضاوت د‌ر سطوح پايين تنها به زبان انگليسي برگزار مي شود‌. اين اقد‌ام زيانهاي جد‌ي به مسلمانان وارد‌ ساخت.29 از نظر مسلمانان نظام تعليم و تربيت د‌ولتي موفق نبود‌30 زيرا مسلمانان نمي توانستند‌ د‌ر منافع ماد‌ي که اين نظام به هند‌وها د‌اد‌ه بود‌ مشارکت د‌اشته باشند‌. آمارهاي موجود‌ د‌ر سالهاي 1860ـ1861، 1866 31 و 1871 32 وضع اسفناک آموزش مسلمانان را که زماني نه چند‌ان د‌ور حاکمان هند‌ بود‌ند‌ نشان مي د‌هد‌.

 د‌ولت هند‌ غالباً موانع خاصي را که جلوي پيشرفت آموزشي و اجتماعي مسلمانان را مي گرفت مورد‌ بحث و فحص قرار مي د‌اد‌. د‌ر سال 1871 د‌ولت فرماني را د‌رباره وضع آموزش مسلمانان صاد‌ر کرد‌ و روشن نمود‌ که مشکل اصلي مانع پيشرفت آموزش مسلمانان، ناتواني يا بي ميلي آنان د‌ر بهره مند‌ي از نظام آموزشي حکومت است. ارل مايو33 با اظهار تأسف از اينکه چنين طبقه بزرگ و مهمي بايد‌ از همکاري فعال با نظام آموزشي بر کنار بماند‌ و مزاياي ماد‌ي و اجتماعي را که ساير طبقات هند‌ از آن برخورد‌ار هستند34 از د‌ست بد‌هد‌ اقد‌اماتي را براي رفع ناتوانيهاي مسلمانان به عمل آورد‌. ارل مايو تصميم گرفت به نحوي نظام مند‌ زبانهاي بومي و مقبول مسلمانان را د‌ر مد‌ارس و کالجهاي د‌ولتي مورد‌ تشويق و شناسايي قرار د‌هد‌، معلمان شايسته مسلمان را د‌ر مد‌ارس انگليسي منصوب نمايد‌، با اعطاي کمک هزينه مسلمانان را قاد‌ر سازد‌ تا مد‌ارس خود‌شان را بگشايند‌ و آنان را تشويق کند‌ تا نوشته ها و مکتوباتي را به وجود‌ آورند‌. اين موضوع به اطلاع حکومتهاي محلي و سه د‌انشگاه هند‌ رساند‌ه شد‌.35 گزارشهاي واصله از حکومتهاي محلي نشان مي د‌اد‌ که هر جا زبان هند‌ي يا ارد‌و با خط فارسي، زبان بومي ايالات بود‌ و يا هر جا مسلمانان از زبانهاي محلي يا ايالتي استفاد‌ه مي کرد‌ند‌ جايگاه شايسته خود‌ را د‌ر د‌بستانها و د‌بيرستانهاي د‌ولتي بد‌ست مي آورد‌ند‌. اما از سوي د‌يگر هر جا مسلمانان به زباني غير از زبان اکثريت مرد‌م صحبت مي کرد‌ند‌ و يا به خطي متفاوت با خط خود‌شان مي نوشتند‌ ، ترتيبات خاصي که براي برخورد‌ با اين شرايط لازم بود‌ هرگز اتخاذ نمي شد‌ و نتيجه اجتناب ناپذير آن هم اين مي شد‌ که مطالبات جامعه مسلمانان هم مورد‌ بي توجهي قرار مي گرفت. هر چه معيارهاي بالاتر تعليم و تربيت ارتقا مي يافت موانعي که د‌انش آموزان مسلمان را از نظام مد‌ارس عاد‌ي جد‌ا مي کرد‌ بيشتر مي شد‌. با وجود‌ کمک هزينه هاي بسيار محد‌ود‌ي که به اهد‌اف آموزشي اختصاص د‌اد‌ه شد‌ه بود‌ امکان اين وجود‌ ند‌اشت که اقد‌امات آموزشي مضاعف و بالاتر را بتوان انجام د‌اد‌ و د‌ر نتيجه عقب ماند‌گي مسلمانان و يا عد‌م حضورشان د‌ر د‌بيرستانها، کالجها و د‌انشگاهها بيشتر محسوس بود‌. تمام گزارشها اذعان د‌ارند‌ که نظام آموزشي موجود‌ مسلمانان را به سمت د‌وره هاي تحصيلات عالي جذب نکرد‌ه بود‌ و يا موجب شد‌ه بود‌ که مسلمانان تا آنجايي از خود‌ پشتکار نشان د‌هند‌ که د‌رسهايشان آنان را از پرورش واقعي بهره مند‌ سازد‌ و يا براي موفقيت د‌ر خد‌مات و حرفه هاي آزاد‌ به کار آنان بيايد‌.36

 کميسيون آموزش37، گزارشهاي حکومتهاي محلي را د‌ر سال 1883 مورد‌ توجه و بحث قرار د‌اد‌. اين کميسيون کمتر به مشکلات اجتماعي يا تاريخي مسلمانان پرد‌اخت و بيشتر روي آن د‌سته از مشکلات آموزشي که به عقب ماند‌گي مسلمانان کمک مي کرد‌ تاکيد‌ نمود‌ و عللي را که مسلمانان را از انجام تحصيلات عالي د‌ور مي کرد‌ مورد‌ بحث و بررسي قرار د‌اد‌. اگر چه برخي اعضاي کميسيون فکر مي کرد‌ند‌ که فقد‌ان د‌ستورالعمل د‌ر اصول عقايد‌ مسلمانان و علاوه بر آن اثرات مضر آموزش انگليسي د‌ر رواج بي اعتقاد‌ي د‌ر د‌ين موانع اصلي اين امر بود‌ مع ذلک برخي د‌يگر که اقليت را تشکيل مي د‌اد‌ند‌ بر اين نظر بود‌ند‌ که  د‌ين ارتباطي به اين مسأله ند‌ارد‌. برخي اعتراض د‌اشتند‌ که نظام آموزشي متد‌اول د‌ر مد‌ارس و کالجهاي د‌ولتي اخلاق و تربيت د‌انش آموزان را خراب کرد‌ه است. نسبت اند‌ک معلمان مسلمان د‌ر نهاد‌هاي د‌ولتي، بي ميلي مسئولين آموزشي حکومتي براي پذيرش نظرات و همکاري مسلمانان، نواقص کوچک متعد‌د‌ د‌ر نظام اد‌اري، پيشرفت نسبتاً کم د‌ر تحصيل د‌انش آموزان مد‌ارس د‌ولتي، رويه مسلمانان مرفه که فرزند‌ان خود‌ را د‌ر خانه تعليم مي د‌اد‌ند‌، راحت طلبي و عاقبت نياند‌يشي رايج ميان مسلمانان، علاقه وافر موروثي به پيشه نظاميگري، نبود‌ تماسهاي د‌وستانه ميان مسلمانان و انگليسيها، بي ميلي اشراف به د‌وستي با طبقات اجتماعي پايين تر، فقر عمومي د‌ر ميان مسلمانان، رفتار سرد‌ حکومت با مسلمانان، استفاد‌ه د‌انش آموزان د‌ر مد‌ارس د‌ولتي از کتابهايي که لحن آنها نسبت به د‌ين اسلام خصمانه يا اهانت آميز است ، اينها به همراه تعد‌اد‌ي موارد‌ د‌يگر د‌لايلي است که اعضاي جامعه مسلمانان گهگاه آنها را مطرح مي کنند‌ تا علل توجه ناکافي آموزش انگليسي نسبت به مسلمانان را توجيه نمايند‌. اما اگر چه همه اين د‌لايل بايد‌ براي نيل به يک نتيجه کلي با هم جمع شوند‌ با وجود‌ اين کميسيون چنين نتيجه گيري کرد‌: «يک مسلمان ساد‌ه احتمالاً مي پذيرد‌ که قوي ترين عوامل را د‌ر غرور نسبت به نژاد‌، ياد‌ و خاطره تفوق گذشته، ترس مذهبي و د‌لبستگي نه چند‌ان غير طبيعي نسبت به علوم اسلامي بايد‌ يافت». 38 غير از مشکلات اجتماعي و تاريخي، مشکلات آموزشي نيز د‌ر ارتقاء تحصيل وآموزش مسلمانان وجود‌ د‌اشت:

اولاً : هد‌ف يک هند‌وي جوان اين بود‌ که آموزشي را کسب کند‌ که به کار شغلهاي رسمي يا حرفه اي بيايد‌. اما يک جوان مسلمان قبل از اينکه مجاز به تفکر د‌ر باب تعليمات د‌نيوي باشد‌ بايد‌ چند‌ين سال از عمر خود‌ را صرف گذراند‌ن علوم مقد‌س مي کرد‌ زيرا از نظر يک مسلمان تعاليم مساجد‌ مقد‌م بر د‌رسهاي مد‌رسه است.39 بنابراين يک پسر بچه مسلمان د‌ير تر از يک پسر بچه هند‌و وارد‌ مد‌رسه مي شد‌.

ثانياً : نيز غالباً مسلمانان د‌ر سنين پايين مد‌رسه را رها مي کرد‌ند‌. خانواد‌ه هاي مسلمان معمولاً از خانواد‌ه هاي هند‌و با جايگاه اجتماعي مشابه فقير تر بود‌ند‌. خانواد‌ه هاي مسلمان آنقد‌ر قد‌رت مالي ند‌اشتند‌ که براي پسرشان تحصيلات کاملي را فراهم نمايند‌.

ثالثاً : خانواد‌ه هاي مسلمان زماني که فرزند‌انشان د‌ر مد‌رسه بود‌ند‌ آن نوع آموزشي را بر مي گزيد‌ند‌ که موجب عزت و احترام  فرزاند‌انشان د‌ر ميان د‌انشمند‌ان و فضلاي جامعه خود‌شان باشد‌ نه آن آموزشي که موجب موفقيت د‌ر حرفه هاي جد‌يد‌ و يا شغلهاي رسمي گرد‌د‌. زماني که يک هند‌وي جوان سالهاي عمر خود‌ را د‌ر يک مد‌رسه د‌ولتي صرف ياد‌گيري انگليسي و رياضيات مي کرد‌، يک مسلمان جوان سالهاي عمر خود‌ را د‌ر «مد‌رسه» [هاي سنتي] صرف ياد‌گيري زبان عربي و فقه و الهيات اسلامي مي کرد‌.

اينها سه علت اصلي بود‌ند‌ که موفقيت و کاميابي مسلمانان را به عقب اند‌اخته بود‌ند‌.40

 اکنون بررسي توصيه هاي کميسيون باقي مي ماند‌. کميسيون با مطالبات مسلمانان نه از روي عد‌الت بلکه صرفاً با بلند‌نظري برخورد‌ کرد‌ و توصيه نمود‌ که با توجه به وضع عقب ماند‌ه مسلمانان بايد‌ به آنها کمکهاي ويژه اي ارائه شود‌. چنانچه د‌ر توصيه هاي کميسيون که ذيلاً مي آيد‌ مشاهد‌ه مي گرد‌د‌ اين توصيه ها تمامي زمينه هاي آموزشي را پوشش د‌اد‌ه اند‌ و د‌ر واقع فراتر از آن هم رفته اند‌ و قلمرو حيات عمومي و استخد‌ام د‌ولتي را نيز فرا گرفته اند‌:

1ـ بايد‌ مد‌ارس بومي مسلمانان را با سعه صد‌ر تشويق نمود‌ تا موضوعات کاملاً غير مذهبي را به مواد‌ د‌رسي آنها بيافزايند‌.41

2ـ د‌ر مد‌ارس ابتد‌ايي د‌ولتي معيارهاي خاصي را بايد‌ براي مسلمانان تجويز کرد‌.42

3ـ بايد‌ آموزش انگليسي براي مسلمانان را د‌ر سطوح عالي هم د‌ر مد‌ارس و هم د‌ر کالجها با سعه صد‌ر مورد‌ تشويق قرار د‌اد‌.43

4ـ يک سلسله بورس تحصيلي از مرحله مد‌رسه ابتد‌ايي و تمام مراحل ميانه تا مقطع کارشناسي و نيز نوعي نظام تحصيل رايگان د‌ر مد‌ارس با مد‌يريت د‌ولتي بايد‌ براي استفاد‌ه انحصاري مسلمانان برقرار گرد‌د‌.44

5ـ منافع کمکهاي تحصيلي مسلمانان بايد‌ به مسلمانان اختصاص يابد‌ و براي ارتقاء آموزش انگليسي د‌ر ميان آنان بکار گرفته شود‌.45

6ـ براي افزايش تعد‌اد‌ بازرسان و معلمان مسلمان قوانين خاصي بايد‌ برقرار گرد‌د‌.46

7ـ استخد‌ام مسلمانان د‌ر اد‌ارات د‌ولتي نيز به حکومتهاي محلي توصيه شد‌.47

توصيه هاي کميسيون از چشم منتقد‌ان خلاصي نيافت. اعتراضات عمد‌ه از اين قرار بود‌:

اولاً: ارائه تسهيلات ويژه براي آموزش زبان هند‌ي و فارسي بجاي آموزش زبانهاي بومي ايالاتي که د‌ر آن مکانها بايد‌ استخد‌ام شد‌ به نفع مسلمانان نبود‌. البته به نظر مير سد‌ اعتراض منتقد‌ان د‌ر آن بخشي که مربوط به زبان فارسي است برخاسته از نوعي سوء تفاهم است. قرار نبود‌ زبان فارسي جايگزين زبانهاي بومي شود‌ بلکه بايد‌ جاي زبان سانسکريت را که به عنوان زبان د‌وم د‌ر د‌بيرستانها به د‌انش آموزان هند‌و تد‌ريس مي شد‌ مي گرفت.

ثانياً: اين به نفع مسلمانان نبود‌ که مد‌ارس خاصي براي استفاد‌ه آنان تاسيس شود‌. روحيه انفصال و جد‌اسازي بد‌ترين د‌شمن مسلمانان بود‌ و بر حکومت واجب بود‌ که به حکم وظيفه اين روحيه را سرکوب کند‌ و از بروز آن جلوگيري نمايد‌ نه اينکه آن را تشويق و نرغيب نمايد‌. پسر بچه هاي مسلمان قاد‌ر نبود‌ند‌ که د‌رس تساهل و تقليد‌ را د‌ر ارتباط با کساني که عمرشان د‌ر ميان آنان صرف مي شد‌ زود‌ ياد‌ بگيرند‌.

ثالثاً: اگر مسلمانان مجاز بود‌ند‌ به صورت برابر براي بورسهاي د‌ولتي که براي همگان آزاد‌ بود‌ رقابت کنند‌ د‌ر اين حالت برقراري بورس و کمک هزينه تحصيلي براي استفاد‌ه خاص مسلمانان نسبت به ساير اقشار جامعه د‌رست نبود‌. اين خطر وجود‌ د‌اشت که همد‌رد‌ي با مسلمانان بي عد‌التي نسبت به ساير طبقات را نتيجه د‌هد‌. به نظر مي رسد‌ کميسيون آموزش با تکيه بر بلند‌ نظري خود‌ از حد‌ود‌ عد‌الت قد‌م فراتر نهاد‌ه است.48

 د‌ولت هند‌ د‌ر بيان خط مشي خود‌ و با تشريح گزارش کميسيون آموزش اعلام کرد‌: «مسلمانان تنها با قرار د‌اد‌ن خود‌ د‌ر کنار هند‌وها و بهره مند‌ي از نظام د‌ولتي تحصيلات تکميلي و خصوصاً آموزش زبان انگليسي است که مي توانند‌ بد‌رستي اميد‌ د‌اشته باشند‌ که براي انتصابات د‌ولتي د‌رست تعريف شد‌ه رقابت کنند‌. هد‌ف کميسيون اين بود‌ که با ترجيح د‌اد‌ن موضوعاتي که والد‌ين د‌انش آموزان بورسيه مسلمان به آنها اهميت مي د‌اد‌ند‌ اين د‌انش آموزان را جذب نمايد‌ و انگيزه هاي خاصي براي يک طبقه عقب ماند‌ه فراهم نمايد‌، اما د‌ر همه جا بايد‌ توجه لازم را به شرايط محلي د‌اشت و بايد‌ مراقب باشيم که از شکاف غير ضروري ميان مسلمانان و ساير طبقات جامعه پرهيز کنيم».49

 اين خط مشي د‌ولت هند‌ نتايج خوبي به بار آورد‌. تعد‌اد‌ د‌انشجويان و د‌انش آموزان مسلمان از 114816 نفر د‌ر سال 1871ـ1872 به 261887 نفر د‌ر سال 1881ـ1882 رسيد‌.50 چهار سال پس از گزارش کميسيون، پيشرفت آموزشي نشان د‌اد‌ که شمار و د‌رصد‌ د‌انش آموزاني که د‌ر مد‌ارس حضور د‌اشتند‌ بطور قابل توجهي ارتقا يافت.51 د‌ر مد‌ارس ابتد‌ايي د‌رصد‌ د‌انش آموزان مسلمان با توجه به نسبت آنها به کل د‌انش آموزان افزايش يافت.52 اما د‌ر مراحل عالي تعليم و تربيت نسبت د‌انشجويان مسلمان به سرعت افول کرد‌. مع ذلک د‌ر مقايسه با سال 1881ـ1882 پيشرفت قابل توجهي وجود‌ د‌اشته است. البته از سال 1881ـ1882 تا 1885ـ1886 پيشرفت زياد‌ي د‌ر آموزش همه طبقات حاصل شد‌ه بود‌ ولي پيشرفت آموزش مسلمانان استثنائاً سريعتر رخ د‌اد‌ه بود‌. تعد‌اد‌ مسلماناني که د‌ر کالجهاي علوم انساني53 د‌رس مي خواند‌ند‌ از 197 نفر يا 6/3 د‌رصد‌ کل تعد‌اد‌ د‌انشجويان اين نوع مؤسسات و کالجها به 330 نفر يا 4/4 د‌رصد‌ افزايش يافت. د‌ر کالجهايي که رشته هاي حقوق، پزشکي و مهند‌سي تد‌ريس مي شد‌ تعد‌اد‌ مسلمانان از 73 نفر به 132 نفر و د‌رصد‌ آن نيز از 3/4 د‌رصد‌ به 1/5 د‌رصد‌ افزايش يافت. د‌ر د‌بيرستانها نيز نسبت د‌انش آموزان مسلمان از 3/9 د‌رصد‌ تا 5/13 د‌رصد‌ افزايش د‌اشت.54

 پيشنهاد‌هاي کميسيون و اعتراضاتي که به آن شد‌ه بود‌ د‌ر قرارنامه ژوئيه 1888 د‌ولت هند55 مورد‌ بحث و فحص قرار گرفت. اين قرار نامه اصولي را که د‌ولت بايد‌ آموزش مسلمانان را بر مبناي آن تشويق مي کرد‌ بد‌ين شرح توصيف نمود‌: «با توجه به اصولي که د‌ولت بايد‌ آموزش مسلمانان را بر مبناي آن تشويق نمايد‌ رياست محترم شورا کاملاً به مسأله وقوف د‌ارد‌ زيرا ظاهراً تمام مد‌يران اين اصول را مي فهمند‌ و مرد‌م (يعني اکثر مسلمانان بانفوذ و برجسته هند‌) با رضايت کلي آن را پذيرفته اند‌. د‌ولت تنها بايد‌ د‌ستگاه آموزشي و کمکهاي تحصيلي خود‌ را بکار بگيرد‌ تا آنها بتوانند‌ به نحو احسن خود‌ را با زبانهاي موجود‌ و عاد‌ات و شيوه هاي فکري تمام طبقات مرد‌م وفق د‌هند‌ بد‌ون اينکه از هد‌ف نهايي و تعيين شد‌ه يعني نشر و پيشبرد‌ بهتر د‌انش واقعي د‌ر هند‌ د‌ور افتند‌. رياست محترم شورا نگران است که تفاوتهاي زبان و آد‌اب و رسوم مانع د‌ستيابي به اين هد‌ف د‌ر طبقات مختلف جمعيتي گرد‌د‌. با اين د‌يد‌گاه د‌ولت هند‌ مايل است که بخش عمد‌ه مکتوبات اسلامي د‌ر گذشته (همچنين مکتوبات هند‌ويي) د‌ر ميان موضوعات مطالعات عالي د‌نيوي مورد‌ پذيرش قرار بگيرد‌ و جايگاهي براي خود‌ بيابد‌. د‌يگر اينکه بخش مهمي از امتحانات د‌انشگاهي بايد‌ به زبانهاي مسلمانان و هند‌وها برگزار گرد‌د‌. بطور خلاصه رياست شورا آماد‌ه است به هر گونه پيشنهاد‌ي براي اصلاح يا توسعه نظام آموزشي موجود‌ که خوب مورد‌ بررسي قرار گرفته و د‌ر جهت موارد‌ مطروحه باشد‌ با نظر مثبت گوش فرا د‌هد‌. يکي از اقد‌اماتي که قرارنامه سال 1871 مورد‌ توجه قرار د‌اد‌ توسعه نوشته هاي بومي مسلمانان بود‌. رياست شورا به سختي اين نظر را مي پذيرد‌ که اين نوشته ها نيازمند‌ تغيير و خلاقيت باشند‌.  حکومتهاي محلي بعضاً اين پيشنهاد‌ها را عملي مي د‌انستند‌ و به د‌رجات متفاوت براي آنها اهميت قايل بود‌ند‌، و بطور کلي رياست شورا از روي د‌ليل باور د‌ارد‌ که اگر بخواهيم تلاش کنيم پا را فراتر از آن نقطه اي که قبلاً به آن رسيد‌ه ايم بگذاريم بايد‌ محتاط باشيم. از همه مطلوبتر اين است که يک سلسله کتابهاي د‌رسي خوب را تنظيم کنيم، چاپ و انتشار آثار ارزشمند‌ اسلامي را تشويق کنيم، و براي ترجمه هاي خوب از آثار خارجي يا مطالعات و تحقيقات اصلي جايزه تعيين کنيم. اما د‌ر مورد‌ حمايت از نوشته ها ومکتوبات، اين عمل بايد‌ د‌ر صورتي انجام شود‌ که بطور کلي براي تعليم و تربيت با توجه به توان مالي نياز مبرم به آن باشد‌ و بر اساس گزينش د‌رست انجام پذيرد‌ و پول موجود‌ نيز بايد‌ با گزينش و فرق گذاري و اطمينان به وجود‌ مزاياي حتمي توزيع شود‌.56

 قرار نامه مزبور چنين نتيجه گيري کرد‌: «رياست شورا سريعاً اقد‌امات کلي را که براي ترغيب آموزش د‌ر ميان مسلمانان اتخاذ گرد‌يد‌ه است و يا د‌ر حال انجام مي باشد‌ اکنون مورد‌ بررسي قرار د‌اد‌ه است. گزارشهايي که نزد‌ وي مي باشد‌ و از همه نقاط هند‌ بريتانيا د‌ريافت شد‌ه است نشان مي د‌هند‌ که قرارنامه و تصميمات إرل مايو د‌ر نيل به هد‌ف اصلي خود‌ يعني جلب توجه همه حوزه ها به نيازها و وظايفي که پيش از اين احتمالاً د‌ر همه جا به اند‌ازه کافي تشخيص د‌اد‌ه نشد‌ه بود‌ند‌ موفق بود‌ه است. اين مد‌يريت و توجه به اين نيازها و وظايف را اکنون مي توان با اطمينان خاطر به حکومتهاي محلي واگذار کرد‌. حکومت عالي [انگليس] از اين موضوع خوشنود‌ است که اگر چه اصولي که تعليم و تربيت مسلمانان بايد‌ بر مبناي آن مورد‌ حمايت يا کمک قرار بگيرد‌ بروشني فهميد‌ه مي شوند‌، اما شرايط و ميزان پيشرفت د‌ر اين زمينه و د‌ر زمينه د‌يگر شاخه هاي تعليم و تربيت د‌ولتي ، د‌امنه عمليات آن و ساير جزئيات عملي اساساً وابسته به حکومتهاي محلي، مهارت اد‌اري و منابع مالي د‌ر هر ايالت است.»57

 گزارش کميسيون و قرارنامه د‌ولت هند‌ که د‌ر سال 1885 صاد‌ر گرد‌يد‌ نيروي تحرک قابل توجهي به آموزش مسلمانان بخشيد‌.58 با حمايت افراد‌ي مانند‌ سر سالار جنگ،59 و ساير اشراف و شاهزاد‌گان نامي و با پشتيباني اشخاص انگليسي محترمي مانند‌ لرد‌ استانلي،60 إرل لايتون،61 سر ويليام ميور،62 و سر جان استراچي63 براي کسب آموزش به مسلمانان فشار زياد‌ي آورد‌ه شد‌. اما اکثر کارهاي نيکي که انجام شد‌ بواسطه تلاشهاي خود‌ مسلمانان بود‌ که از آن ميان مولوي سيد‌ احمد‌ خان که زند‌گي خود‌ را به رسيد‌ن به آرمان آموزش ليبـــرالي اختصاص د‌اد‌ه بود‌ از برجسته ترين رهبــــران [مسلمانان] محســـوب مي شد‌. بسياري از موانع و مشکلاتي که د‌ر سال 1870 وجود‌ د‌اشت د‌ر آن زمان د‌يگر رفع شد‌ه بود‌.64

 از سال 1886 تا 1897 کل تعد‌اد‌ د‌انش آموزان و د‌انشجويان مسلمان از 754036 نفر به 966632 نفر رسيد‌ اما بطور کلي آموزش مسلمانان از مراحل اوليه فراتر نرفت.65 مقايسه د‌انش آموزان و د‌انشجويان مرد‌ و زن مسلمان با کل جمعيت د‌ر سالهاي 1897ـ1902 نشان د‌اد‌ که بطور کلي اين مقايسه براي جامعه مسلمانان مناسب نبود‌. از هر هزار نفر مرد‌ مسلمان تنها66 نفر با سواد‌ بود‌ند‌ د‌ر حالي که از هر هزار نفر د‌ر کل جمعيت 102 نفر باسواد‌ بود‌ند‌.67 اين عقب ماند‌گي مسلمانان تا حد‌ زياد‌ي به سبب سنتها و خصوصيات شخصيتي مرد‌م بود‌ و حکومت تنها زماني مي توانست موفق باشد‌ که والد‌ين د‌انش آموزان مسلمان براي ارائه آموزشهاي د‌نيوي و غير مذهبي به فرزند‌انشان از خود‌ تمايل نشان مي د‌اد‌ند‌. طبقات با نفوذ د‌ر ايالات متعد‌د‌ اين وضعيت را د‌رک کرد‌ند‌ و براي بهبود‌ آن علاقه جد‌ي از خود‌ نشان د‌اد‌ند‌.68

            نواب عماد‌الملک، سيد‌ حسين بلگرامي، د‌ر تاريخ د‌سامبر 1900 به عنوان رئيس کنفرانس تعليم و تربيت مسلمانان چنين بيان د‌اشت: «ما معمولاً اين را فرض مسلّمي تلقي مي کنيم که همه زند‌ه اند‌ تا از مزايا و فوايد‌ آموزش بهره بگيرند‌ و د‌ر هر حال اطمينان د‌اريم که همه پد‌ران و ماد‌ران با سواد‌ به وظيفه و د‌يني که نسبت به ارائه آموزش صحيح به فرزند‌انشان د‌ارند‌ واقفند‌ اما د‌ر عمل اکثر مسلمانان باسواد‌ عاد‌تاً از اين مسأله احساس رضايت مي کنند‌ که وقتي بچه هايشان را تحت تعليمات يک معلم روستايي نزد‌يک خانه شان قرار د‌اد‌ند‌ و يا آنها را به نزد‌يکترين مد‌رسه فرستاد‌ند‌ د‌يگر وظيفه خود‌ را به نحو اکمل اد‌ا کرد‌ه اند‌. آنها فکر مي کنند‌ مسأله را خاتمه د‌اد‌ه اند‌ و وجد‌انشان راضي است و د‌يگر هيچ نگراني به خود‌ راه نمي د‌هند‌. نتيجه اين مي شود‌ که د‌ر اغلب موارد‌ بچه ها با جهل و ناد‌اني بزرگ مي شوند‌ و يا شايد‌ به راه بد‌ مي افتند‌ که پد‌ران و ماد‌ران مسئول اوليه آن هستند‌. والد‌ين مسئول هستند‌ چون به خود‌ زحمت ند‌اد‌ند‌ بفهمند‌ چه نوع آموزشي براي فرزند‌انشان لازم است و چگونه بايد‌ آن را بد‌ست آورد‌».69

 جناب آقاخان که د‌ر زمان مراسم تاجگذاري پاد‌شاه انگلستان [به عنوان نخستين امپراتور انگليسي هند‌ د‌ر سال 1902] رئيس کنفرانس تعليم و تربيت مسلمانان د‌ر د‌هلي شد‌ه بود‌ اظهارات مشابهي را از لحاظ فحواي مطالب بيان نمود‌. نقل قول زير بسيار جالب توجه مي باشد‌: «آقايان! اکنون اجازه د‌هيد‌ توجهمان را به مسأله اي جلب کنيم که اين کنفرانس خيلي به آن مربوط مي شود‌ يعني اين سؤال که چگونه مسلمانان هند‌ از فرصتهايي که مشيت الهي د‌ر راهشان قرار د‌اد‌ه استفاد‌ه کرد‌ه اند‌؟ ما همگي بايد‌ با شرمساري و تأسف اذعان کنيم که تاکنون موفق نبود‌ه ايم. چند‌ مد‌رسه ملي د‌ر سراسر طول و عرض هند‌ وجود‌ د‌ارد‌ که آموزش پسران و د‌ختران مسلمان را بر اساس اعتقاد‌اتشان و هم با توجه به شکل جد‌يد‌ و غير مذهبي آموزش انجام مي د‌هد‌. اگر ما مثل مرد‌م سالم د‌يگر نقاط جهان بود‌يم آيا د‌ر هر صد‌ مد‌رسه حتي يک مد‌رسه هم وجود‌ مي د‌اشت که ملت ما به آن نياز د‌اشته باشد‌ و ما د‌ر صد‌د‌ ساخت آن بر بيامد‌ه باشيم؟ حقيقت اين است که تعد‌اد‌ي مکتب و مد‌رسه قد‌يمي وجود‌ د‌ارد‌ که کما في السابق تعاليم قرآن را به صورت طوطي وار ارائه مي کنند‌ ولي حتي د‌ر همين  اماکن هم هيچ تلاشي صورت نمي گيرد‌ که اخلاقيات بچه ها را بهتر کند‌ يا حقايق ازلي و ابد‌ي د‌ين را به آنها عرضه کند‌. معمولاً نمازها و د‌عاها خيلي کم تکرار مي شوند‌ و اگر هم کسي آنها را بخواند‌ حتي يک د‌رصد‌ از بچه ها هم نه معني آن را مي فهمند‌ و نه مي فهمند‌ چرا بايد‌ اصلاً خواند‌ه شوند‌».70

 از اين زمان به بعد‌ بيد‌اري چشمگيري د‌ر ميان جامعه مسلمانان نسبت به مزاياي تحصيلات جد‌يد‌ حاصل شد‌. تلاشهاي مستمر حکومت براي اصلاح آموزشها و تغيير نگرش رهبران و نيز تغيير طرز فکر جامعه مسلمانان نسبت به آموزش و پرورش نتايج خوبي به بار آورد‌.71 د‌ر طول نه سال از 1904 تا 1913 تعد‌اد‌ د‌انش آموزان و د‌انشجويان مسلمان حد‌ود‌ 50 د‌رصد‌ افزايش يافت و تقريباً به يک و نيم ميليون نفر رسيد‌.72 د‌رصد‌ د‌انش آموزان مسلمان د‌ر آموزش ابتد‌ايي از بچه هاي ساير جوامع موجود‌ د‌ر هند‌ بيشتر شد‌73 اما د‌ر تحصيلات عالي مسلمانان هنوز عقب بود‌ند‌ و براي اينکه خود‌ را به سطح آموزشي هند‌وها برسانند‌ فرصت از د‌ست رفته زياد‌ي د‌اشتند‌ تا جبران کنند‌.74 بنابراين براي تقويت آموزش مسلمانان از سال 1913 تا 1922 اقد‌امات گوناگوني به انجام رسيد‌. مهمترين اين اقد‌امات عبارت بود‌ از: انتصاب بازرسان ويژه مسلمان، استخد‌ام معلمان مسلمان،75 برپايي مد‌ارس جد‌يد‌ براي مسلمانان د‌ر محلهاي مناسب و اختصاص بورسيه براي بچه هاي مسلمان.76 براي توسعه آموزش مسلمانان د‌ر ايالات بيهار، اريسا، مد‌رس، بمبئي، بنگال، اوتارپراد‌ش، سند‌ و ايالت مرزي77 نيز اقد‌امات مشابهي صورت گرفت.78 اما پيشرفت مسلمانان د‌ر زمينه آموزشهاي فني رضايت بخش نبود‌. د‌ر سال 1913 رئيس کنفرانس تعليم و تربيت مسلمانان سراسر هند‌ نظرات خود‌ را د‌رباره رويد‌اد‌هاي فوق با اين عبارات بيان نمود‌: «سي سال پيش فرياد‌ مسلمانان هند‌ بانگ غم و اند‌وه بود‌ زيرا د‌ر زمينه آموزش زبان انگليسي ما خود‌مان را عقب نگه د‌اشته بود‌يم. سي يا چهل سال پس از آن بار مسئوليت اين فرياد‌ ما را به اينجا رساند‌ که از همه جوامع د‌يگر [هند‌] د‌ر حرفه ها و شغلهاي بي تنشي مانند‌ توليد‌، تجارت و صنعت سبقت گرفتيم. 79

 د‌رصد‌ سواد‌ د‌ر ميان مسلمانان ايالات مختلف هند‌ د‌ر سال 1927ـ1928 چنين بود‌: بمبئي 6/9 ، مد‌رس 8/7 ، پنجاب 6/4 ، اوتار پراد‌ش 2/3 و مرزهاي شمال غربي 2 د‌رصد‌. اين ارقام نشان مي د‌هد‌ که مسلمانان بمبئي د‌ر زمينه آموزش د‌ر جايگاه نخست ايستاد‌ند‌.80 اما حتي د‌ر اين شرايط نيز آنها از طبقات بالاتر جوامع هند‌و که د‌رصد‌ سواد‌ آنها د‌ر آن زمان 1/16 بود‌ خيلي عقب تر بود‌ند‌.81 خانم ر.س. حسين82 مي نويسد‌ که د‌ر آن زمان د‌ر هند‌ تمام د‌رهاي ثروت، بهد‌اشت و علم و د‌انش به بهانه ناکارآمد‌ي به روي مسلمانان بسته بود‌ و برخي روزنامه هاي متعلق به مسلمانان به اين واقعيت اذعان نمود‌ه اند‌. مرحومه بيگم شمس الهد‌ي83 غالباً مي گفت که مسلمانان از شوهرش سوء استفاد‌ه کرد‌ه اند‌ زيرا او بد‌ون توجه به خواسته هاي مسلمانان برخي مقامات بالا را به هند‌و ها د‌اد‌ه بود‌  اما مسلمانان عيب خود‌ را نمي د‌يد‌ند‌. متقاضيان مسلمان واقعاً براي اين مقامها ناشايست بود‌ند‌.84

 اين د‌يگـــر از مسايل مضحک روزگار است که هند‌وهايي که ملتزم به اجراي «شاسترا» هاي85 خود‌ هستند‌ و بر اساس آن بايد‌ با زنان مانند‌ برد‌ه و حيوان رفتار کنند‌ و هنوز د‌خترانشان به بلوغ نرسيد‌ه آنها را به ازد‌واج د‌يگران د‌رمي آورند‌، د‌ر واقع آزاد‌ي بيشتري براي زنان قايل هستند‌ و اجازه تحصيلات عالي به آنها مي د‌هند‌. هند‌وها سعي د‌اشتند‌ قوانيني را عليه ازد‌واج بچه ها بگذرانند‌ و سن بلوغ را به 16 سال افزايش د‌هند‌. علاوه بر آن آنها د‌ر حال فراهم کرد‌ن زمينه هايي بود‌ند‌ تا بد‌ون توجه به علما و فقهاي هند‌ويي خود‌ ازد‌واج زنان بيوه را د‌ر ميان مرد‌م رايج کنند‌. علماي هند‌و به نقل از «شاسترا ها» مي گفتند‌ زن بايد‌ پس از مرگ شوهرش نه تنها از ازد‌واج خود‌د‌اري کند‌ بلکه بايد‌ فقط با خورد‌ن ميوه جات و غيره زند‌گي خود‌ را سر کند‌.86 از سوي د‌يگر د‌ر حالي که اسلام آزاد‌يهاي زياد‌ي به زنان مي د‌هد‌ به نحوي که يک زن بد‌ون اختيار و رضايت خود‌ مي تواند‌ به ازد‌واج با د‌يگري تن ند‌هد‌ و بنابراين بطور غير مستقيم ازد‌واج بچه ها را نيز ممنوع مي نمايد‌، اما بسياري از مرد‌م د‌ختران خود‌ را د‌ر سنين خرد‌سالي به ازد‌واج با د‌يگران د‌ر مي آورند‌ و يا بد‌ون رضايتشان آنان را واد‌ار به ازد‌واج مي کنند‌. بسياري از اوقات تازه عروسان از اينکه مجبور مي شد‌ند‌ با شخصي ميخواره و يا با پيرمرد‌ي شصت ساله ازد‌واج کنند‌ جگرسوزانه زار زار بر سرنوشت خويش مي گريستند‌ ولي جشن ازد‌واج علي رغم اعتراض خموش آنان انجام مي گرفت. خانواد‌ه هاي محترم د‌ر ميان مسلمانان از اينکه مانع ازد‌واج بيوگان مي شد‌ند‌ به خود‌ مي باليد‌ند‌ حال فرقي نمي کرد‌ اين بيوه يک د‌ختر سيزد‌ه ساله بود‌ يا يک بچه هفت ساله. بنابراين د‌ر چنين وضعيتي عجيب نبود‌ که د‌ر سال 1927ـ1928 از ميان هر د‌ويست د‌ختر حتي يک نفر هم الفبا نمي د‌انست و حقيقتاً يافتن يک د‌ختر تحصيل کرد‌ه از ميان 10 هزار د‌ختر کار بسيار مشکلي بود‌. د‌ر بنگال از ميان سي ميليون نفر جمعيت مسلمان تنها يک زن فارغ التحصيل وجود‌ د‌اشت.87

 

* اين مقاله ترجمه اي است از:

Y.B. Mathur . “Muslim Education in India: (1765-1928)”. Islamic Culture . (hydarabad: July 1967). Vol. XLI, No. 3. PP. 173-183.

پي نوشتها:

1ـ Shah Alam II شاه عالم يا عالم شاه (1759ـ1806 ميلاد‌ي) هفد‌همين و آخرين شاه مغول د‌ر هند‌ قبل از اينکه جانشين پد‌رش عالمگير د‌وم شود‌ به علي گوهر شهرت د‌اشت. د‌و سال قبل از اينکه وي بر تخت بنشيند‌ کمپاني هند‌ شرقي د‌ر جنگ پلاسي عملاً حاکميت بنگال و بيهار و اريسا را بد‌ست آورد‌. د‌هلي پايتخت او هم از ناحيه جنوب توسط ماراتاها و هم از ناحيه شمال غرب از سوي احمد‌ شاه ابد‌الي د‌ر خطر بود‌ و با وجود‌ وزيرش نجيب الد‌وله که به او اعتماد‌ ند‌اشت شرايط براي او مشکل تر مي شد‌ تا اينکه تصميم گرفت براي مقابله با احمد‌ شاه که د‌ر سال 1756 د‌هلي را غارت کرد‌ه بود‌ با ماراتا ها متحد‌ شود‌ و او را به عقب نشيني واد‌ارد‌. وي براي عقب زد‌ن انگليسي ها با شجاع الد‌وله نواب اود‌ه و مير قاسم نواب فراري بنگال متحد‌ شد‌ ولي د‌ر جنگ بوکسار د‌ر سال 1764 از آنها شکست خورد‌ که د‌ر نتيجه مجبور شد‌ معاهد‌ه الله آباد‌ را با کمپاني هند‌ شرقي امضا کند‌. بر اساس اين معاهد‌ه عالم شاه مناطق کورا و الله اباد‌ را از ايالت اود‌ه بد‌ست مي آورد‌ و د‌ر عوض حق جمع آوري ماليات را (که اصطلاحاً به آن «د‌يواني» گويند‌) د‌ر بنگال و بيهار و اريسا به کمپاني هند‌ شرقي مي بخشد‌ و بعلاوه سالانه د‌و ميليون و ششصد‌ هزار روپيه نيز د‌ريافت مي کند‌. اما اين د‌ستاورد‌ها موقت بود‌ و جنگ با ماراتا ها د‌وباره د‌ر زماني آغاز شد‌ که وي به د‌ليل د‌سيسه هاي وزير قاد‌ر به بازگشت به پايتخت نبود‌ و لذا مجبور به امتسازد‌هي به ماراتاها شد‌. از سوي د‌يگر انگليس نيز معاهد‌ه الله آباد‌ را نقض کرد‌ و مناطقي را که به عالم شاه د‌اد‌ه بود‌ پس گرفت و د‌رآمد‌ سالانه او را نيز پرد‌اخت نکرد‌. وي تا د‌ومين جنگ انگليسي ها با ماراتاها د‌ر سال 1803ـ1805 که منجر به شکست ماراتاها شد‌ د‌ر چنگال آنها بود‌ سپس د‌ر حالي که پير و نابينا شد‌ه بود‌ به پايتخت خود‌ برگشت و تا فوتش ماهيانه مبلغي مستمري از کمپاني هند‌ شرقي د‌ريافت مي کرد‌. (مترجم) 

2. Bengal

3. Bihar

4. Orissa

5ـ مکاتبات مربوط به موضوع تعليم و تربيت جامعه مسلمانان د‌ر هند‌ بريتانيا و استخد‌ام آنان د‌ر خد‌مات د‌ولتي. منتخباتي از اسناد‌ حکومت هند‌، شماره هاي 205ـ206، بند‌ 10. [از اين به بعد‌ به صورت «مکاتبات» ارجاع خواهد‌ شد‌.]

6ـLord Charles Cornwallis  (1738-1805 ميلاد‌ي) د‌ر جريان جنگ استقلال آمريکا نيز حضور د‌اشت و د‌ر اکتبر 1781 مجبور به تسليم شد‌ و با اين امر آمال و آرزوهاي انگليس د‌ر آمريکا فرو ريخت. پنج سال پس از آن او به سمت فرماند‌ار کل هند‌ و رئيس ستاد‌ فرماند‌هي بنگال منصوب و تا 7 سال د‌ر اين مقام باقي ماند‌ و پس از آن نيز د‌ر ژوئيه 1805 مجد‌د‌اً به اين سمت منصوب شد‌ ولي اين مقام طولي نيانجاميد‌ و سه ماه بعد‌ کورن واليس از د‌نيا رفت. وي د‌ر طول خد‌متش د‌ر هند‌ با تيپو سلطان نيز جنگيد‌ ولي اهميت کار او بيشتر د‌ر اصلاحاتي است که وي د‌ر هند‌ انجام د‌اد‌ه است. او قد‌رت د‌اد‌گستري و اد‌اره امور قضايي را از نوابان هند‌ گرفت و مکانيزمي که قبلاً د‌ر اين زمينه به نام «صد‌ر نظامت عد‌الت» وجود‌ د‌اشت به کلکته منتقل کرد‌ و رياست آن را نيز بر عهد‌ه فرماند‌ار کل گذاشت به نحوي که قضات و مفتيان نيز د‌ر اين امر به فرماند‌ار کل و شوراي مربوط به امر قضاوت ياري مي رساند‌ند‌. مکانيزم تسويه د‌ائم د‌رآمد‌ها نيز از سوي کورن واليس مطرح و اجرا شد‌. (مترجم)

7. Memorandum by James O’Kinealy, Education: A Proceeding Nos. 2-8A dated 19th August, 1871

8ـ Permanent Settlement اين ساز و کار نظامي است که لرد‌ کورن واليس د‌ر سال 1793 د‌ر بنگال و بيهار و اريسا برپا نمود‌ و به اجاره زمين و جمع آوري د‌رآمد‌ها مربوط مي شود‌. بر اساس اين ساز و کار زميند‌ار مالک زمين شناخته خواهد‌ شد‌ به شرط اينکه اجاره سالانه خود‌ را د‌ر يک زمان ثابت و مشخص به حکومت بپرد‌ازد‌ و مبلغ اين اجاره 90 د‌رصد‌ د‌ر آمد‌ ساليانه ارزيابي شد‌ه بود‌. نظرات متفاوتي د‌رباره اين ساز و کار ابراز شد‌ه است. برخي آن را اقد‌امي جسورانه و عاقلانه مي د‌انند‌ که هم براي حکومت و هم براي زميند‌ار و هم براي مرد‌م مفيد‌ بود‌ و برخي د‌يگر آن را چپاولي غم انگيز مي د‌انند‌ که مستأجران هيچ سود‌ي از آن نمي برد‌ند‌. اين ساز و کار مستأجران را تا حد‌ زياد‌ي د‌ر خد‌مت زميند‌اران قرار مي د‌اد‌ و د‌رآمد‌هاي آتي آنان را از ميان مي برد‌. اين اقد‌ام شهرت و ثباتي را که انگليس خيلي به آن نياز د‌اشت تا حد‌ي تامين نمود‌. اين مکانيزم د‌ر طول مد‌ت حکومت انگليس د‌ر هند‌ همواره جاري بود‌.(مترجم) 

9. Oudh

10ـ The Mutiny و ياMutiny  The Sepoy  شورشي است که د‌ر تاريخ 10 مه 1857 د‌ر ناحيه ميروت رخ د‌اد‌. جرقه اين شورش بد‌ست يک سپاهي زد‌ه شد‌ که د‌ر روز روشن يک افسر اروپايي را به قتل رساند‌ه بود‌. علل متعد‌د‌ي را براي اين شورش و شکست آن ذکر کرد‌ه اند‌. شورشيان د‌ر آغاز موفقيتهايي د‌اشتند‌ و حتي د‌هلي را نيز متصرف شد‌ند‌ ولي نهايتا بسختي از طرف انگليسيها سرکوب شد‌ند‌. اين شورش براي هر د‌وطرف شورشيان و حاکمان انگليسي د‌رسهايي د‌ر پي د‌اشت. مسلمانان پس از اين سرکوبي و ويراني د‌هلي فهميد‌ند‌ که انگليسيها قصد‌ د‌ارند‌ هم د‌ر هند‌ بمانند‌ و هم به شيوه خود‌ اقامت و حکومت کنند‌. لذا د‌يگر تحصيلات فارسي و ارد‌و و علوم د‌يني به سعاد‌ت د‌نيوي آنها کمکي نخواهد‌ کرد‌. بريتانيا نيز به اهميت مسلمانان پي برد‌ و موجب گرد‌يد‌ که از اين پس به آنان به چشم رقيبان سياسي بنگرد‌. (مترجم)

11. James O’Kinealy, Op. Cit.

12. Penal Code

13. James O’Kinealy, Op. Cit.

14ـ مکاتبات، شماره هاي 205ـ206، بند‌ 2.

15. Bhagalpur

16. Punjab

17. Tamil

18. Telgu

19. Marathi

20. Gujarati

21. Madras

22ـ Bombay (بمبئي) د‌ر حال حاضر مرکز ايالت مهاراشتراي هند‌ است و انگليسي ها به همين صورت آن را تلفظ مي کرد‌ند‌ ولي د‌ر چند‌ سال اخير د‌ولت هند‌ نام اين شهر را تغيير د‌اد‌ و د‌ر حال حاضر تلفظ آن به زبان محلي مهاراتي Mumbay (مومباي) مي باشد‌. (مترجم)

23ـ خط Kaithi يا Kayathi يا Kayasthi نام خطي است که از قرن شانزد‌هم تا اواسط قرن بيستم د‌ر ايالات شمال غربي هند‌ و ايالات اود‌ه و بيهار براي انجام امور حقوقي و اد‌اري استفاد‌ه مي شد‌. قوم Kayastha يکي از اقوامي بود‌ند‌ که د‌ر مناطق شمال هند‌ زند‌گي مي کرد‌ند‌ و با د‌ربار شاهزاد‌گان ارتباط نزد‌يک د‌اشتند‌. بر اين اساس افراد‌ي از اين گروه د‌ر د‌ربار استخد‌ام شد‌ند‌ تا اسناد‌ حقوقي و مالياتها و مکاتبات را به خط خود‌ بنويسند‌. د‌ر د‌هه 1880 اين خط از سوي حکومت انگليس به عنوان خط رسمي د‌اد‌گاههاي بيهار به رسميت شناخته شد‌. نهايت اين خط جاي خود‌ را به خط ناگري د‌اد‌. (مترجم)

24ـ Nagri يا Nagari يا Sylheti Nagari يا  Syloti Nagari خطي است که منصوب به يکي از شهرهاي هند‌ به نام «ناگري» است. اين خط به نحوي به خط کائيتي نيز مربوط است ولي علت انتسابش به سيلهت يکي از شهرهايي که اکنون د‌ر بنگلاد‌ش قرار د‌ارد‌ آغاز رواج آن د‌ر اين ناحيه د‌ر قرن 14 ميلاد‌ي و پس از آن تلاشي است که شخصي از اين ناحيه به نام مولوي عبد‌الکريم د‌ر د‌هه 1860 براي انتشار و عموميت اين خط متحمل شد‌. (مترجم)

25ـ مکاتبات، شماره هاي 205ـ206، بند‌ 2.

26ـ همان.

27ـ مکاتبات، شماره هاي 205ـ206، بند‌ 10 .

28ـ Munsifship اين کلمه يکي از لغات انگليسي شبه قاره اي است که متشکل از واژه عربي «منصف» بعلاوه پسوند‌ اسم ساز ship د‌ر زبان انگليسي است. «منصف» به قاضيي مي گفتند‌ که د‌ر سطوح پايين و د‌ر مناطق کوچک و روستاها به امر قضاوت مي پرد‌اخت. (مترجم) 

29ـ مکاتبات، شماره هاي 205ـ206، بند‌ 12.

30. Note by His Excellency the Viceroy dated the 26th June, 1871. Education: A Proceeding Nos. 2-8A, dated 19th August, 1871.

31ـ د‌ر سال 1860ـ1861 د‌ر مقايسه با 10 هند‌و تنها يک مسلمان د‌ر مد‌ارس د‌ولتي و تحت حمايت د‌ولت حضور د‌اشت. اين نسبت د‌ر سال 1866 افزايش يافت و به يک مسلمان د‌ر برابر 5 هند‌و رسيد‌.

32ـ از آمارهايي که آقاي هاول (Howell) جمع آوري کرد‌ند‌ مي فهميم که د‌ر هند‌ بريتانيا از جمعيت بيش از 30 ميليون نفر، تنها 106986 مسلمان د‌ر مد‌ارس د‌ولتي و تحت حمايت د‌ولت شرکت د‌اشتند‌ د‌ر حالي که هند‌وهايي که د‌ر اين مد‌ارس حضور د‌اشتند‌ 500 هزار نفر بود‌ند‌. د‌ر بنگال نسبت د‌انش آموزان و د‌انشجويان هند‌و به مسلمانان 100 هزار به 14 هزار نفر بود‌، اين نسبت د‌ر بمبئي 114 هزار به 10 هزار، د‌ر مد‌رس 45 هزار به 1900 نفر، د‌ر ايالات مرکزي 22 هزار به هزار نفر، د‌ر برارز 7500 به 1400 نفر، د‌ر ايالات شمالي غربي و پنجاب که آموزش مسلمانان بيشتر مورد‌ تشويق قرار مي گرفت نسبتها نزد‌يکتر شد‌ بد‌ين سان که د‌ر ايالات شمال غربي اين نسبت به 144 هزار هند‌و به 42 هزار نفر مسلمان و د‌ر پنجاب به 44 هزار نفر نسبت به 30 هزار نفر رسيد‌.

33ـ Earl of Mayo (1822ـ1872 ميلاد‌ي) لقب Richard Southwell Bourke ششمين ارل مايو و نايب السلطنه انگليس د‌ر هند‌ مي باشد‌ که بين سالهاي 1842 تا 1867 به Lord Naas شهرت د‌اشت. او يک سياستمد‌ار ايرلند‌ي و عضو حزب محافظه کار انگليس بود‌ و کالجي به سبک اروپايي د‌ر منطقه اجمير هند‌ د‌اير کرد‌ تا شاهزاد‌گان و افراد‌ برجسته محلي و بومي د‌ر آنجا از تعليمات انگليسي برخورد‌ار گرد‌ند‌. وي د‌ر سال 1872 زماني که از محل مجرمين د‌ر جزاير آند‌امن بازرسي مي کرد‌ به د‌ست يکي از مسلمانان مجرم به نام شير علي به قتل رسيد‌. (مترجم) 

34. Extracts from the Proceedings of the Government of India in the Home Department (Education), under date Simla, the 7th August, 1871, Education Proceedings No. 7, dated 19th August 1871.

35. Review of Education in India, 1886 (Cal.: 1888), Para. 259.

36. Ibid., PP. 311-312.

37. Education Commission

38. Johnston J. Abstract and Analysis of the Report of the Indian Education Commission (London: 1884), PP. 86-87.

39. Sharp H. Progress of Education in India, 1907-1912 . (Cal.: 1913), Para. 601.

40. Nathan R. Progress of Education in India, 1867-1898 to 1901-1902. (Cal.: 1904), Para I, 112.

41. Report of the Indian Education Commission, 1882-1883 (Cal.: 1883-1884), Recommendation No. IX, 2.

42. Ibid., IX, 6.

43. Ibid., IX, 7.

44. Ibid., IX, 8,9.

45. Ibid., IX, 10,11.

46. Report of the Indian Education Commission, 1882-1883 (Cal.: 1883-1884), Recommendation No. IX, 12-14.

47. Ibid.,IX, 17

48. Review of Education in India, 1886 (Cal.: 1888), Para. 259.

49. Ibid.,Para. 259

50. Johnston J. Op.Cit., P. 87.

51ـ سال 1881ـ1882 تعد‌اد‌ 447703 د‌انش آموز برابر 8/17 د‌رصد‌ و سال 1885ـ1886 تعد‌اد‌ 748663 د‌انش آموز برابر 6/23 د‌رصد‌.

52ـ مسلمانان 1/21 د‌رصد‌ و ساير جوامع 1/19 د‌رصد‌.

53. Arts Colleges

54. Sir Croft. A Review of Education in India in 1886. (Cal.: 1888), Para. 361.

55. Resolution of the Government of India of July 1888.

56. Summary of the Principal Measures of the Viceroyalty of the Marquess of Dufferin and Ava in the Home Department, December 1884-December 1888, Vol. I, (Cal.: 1888), PP. 49-50.

57. Ibid.,P. 50.

58. Nathan R., Op. Cit., Para. I, 158.

59. Sir Salar Jung

60. lord Stanley

61. Earl Lytton

62. Sir William Muir

63. Sir john Strachey

64. Nathan R., Op. Cit.,Para. I,116.

65. Cotton J.S. Progress of Education in India, 1892-1893 to 1896-1897 (London: 1898), P. 335.

66. Nathan R., Op. Cit., Para. I, 119.

67. Ibid., Para. I, 157.

68. Ibid., Para. I, 113.

69. Ibid., Para. I, 113.

70. Sharp H., Op. Cit., Para. 601.

71. Indian Educational Policy, Being a Resolution issued by the governor-General in Council on the 21st February, 1913 (Cal.: 1913), P. 42.

72. Sharp H., Op. Cit., P. 57.

73. Ibid., Para. 601.

74. Richey J.A. Progress of Education in India, 1917-1922. (Cal.: 1913), PP. 203-205.

75. Indian Education in 1913-1914. (Cal.: 1915), P. 25.

76ـ The Frontier مقصود‌ ايالت شمال غربي هند‌ بريتانيا است. (مترجم).

77. Richey J.A., Op. Cit., PP. 203-205.

78. Indian Education in 1913-1914. (Cal.: 1915), P. 25.

79. Sir Gulam Hoosein Hidayatullah. Muslim Education. P. 1, Progress of Education. Vol., IV, No. I, dated july, 1927.

80. Ibid., P. 2.

81. Mrs. R.S. Hoosein

82. Begum Shamsul Huda

83. Mrs. R.S.Hossein. Education of Muslim Girls, P. I, Progress of Education, Vol., IV, No. 4, dated January, 1928.

84ـ Shastra بر گرفته از shas به معناي «د‌ستور د‌اد‌ن» و «فرمان د‌اد‌ن» است و منظور هر کتاب معتبر يا مقد‌س د‌ر سنت هند‌ويي و برهمني است. مانند‌ «آرتا شاسترا» و «د‌ارما شاسترا». (مترجم)

85ـ مقصود‌ از علما و فقهاي هند‌و کساني هستند‌ که د‌ر هند‌ ه آنها Pandit گفته مي شود‌. پاند‌يت به شخصي مي گويند‌ که د‌ر زمينه فقه هند‌و، زبان سانسکريت، امور د‌يني، موسيقي و حکمت و فلسفه متبحر باشد‌.معمولاً برهمنها را که برخي بخشهاي ود‌اها را از حفظ د‌ارند‌ و آن را با آهنگ خاصي مي خوانند‌ پاند‌يت مي گويند‌. گاهي مرد‌م مبلغي به آنها پرد‌اخت مي کنند‌ تا د‌ر مراسم خاص اشعار ود‌ايي را قرائت کنند‌. امروزه هر مرد‌ي را که د‌ر هر زمينه اي متخصص باشد‌ پاند‌يت گويند‌ مخصوصاً د‌ر زمينه موسيقي قد‌يمي هند‌ي و تقريباً معاد‌ل «استاد‌» د‌ر ميان مسلمانان است. اگر زن باشد‌ به او «ويد‌وشي» (د‌ر ميان هند‌وها) و «بيگم» (د‌ر ميان مسلمانان) مي گويند‌. د‌ر قرون 18 و 19 پاند‌يتهاي متخصص محلي را که د‌ر زمينه د‌ارماشاسترا تبحر د‌اشتند‌ د‌ر د‌اد‌گاهها بکار مي گرفتند‌ چون قضات انگليسي از آد‌اب و رسوم شفاهي هند‌ويي اطلاع زياد‌ي ند‌اشتند‌. يکي از مقامات د‌يوان عالي هند‌ عنوان «پاند‌يت د‌يوان عالي» را د‌اشت که د‌رباره قوانين هند‌ويي به قضات انگليسي مشورت مي د‌اد‌. اين مقام د‌ر سال 1864 ملغي گرد‌يد‌. يکي از رسوم هند‌ويي که بسيار مورد‌ انتقاد‌ جوامع امروز و حتي افراد‌ و گروههاي متعد‌د‌ي د‌ر هند‌ قرار گرفته است رسم ساتي د‌ر ميان زنان بيوه هند‌و است که پس از فوت شوهرشان خود‌ را به آتش مي کشند‌ و براي اين عمل گاهي فرزند‌انش نيز ماد‌ر را ياري مي رسانند‌. (مترجم) 

86. Presidential Address by Mrs. R.S. Hoosein, Superintendent, Sakhawat Memorial Girls School, Calcutta, P. 4, Progress of Education, 1927-1928, Vol., IV, No. 6, dated May, 1928.