مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده ” مجذوبعلیشاه ” مجلس صبح چهارشنبه خانم‌ها ۹۵/۶/۳۱ (طلب، طلاق و رجوع، دردهای طلاق، غذای حلال، لذات زندگی)

Hhdnat majzoobaalishah14

 

کسانی که طلب ” تشرف ” کردند، این طلب تشرف با کاغذ نمی‌شود؛ فعلاً شب‌های دوشنبه و شب جمعه مجالس بیایند یک [یادداشتی!] هم بدهند در همان مجلس. و یک مسأله‌ی دیگری که هست، خیلی‌ها را من دیدم بعد از جدا شدن از هم، از شوهرشان اظهار ناراحتی می‌کنند و حتی بعضی‌ها آرزو می‌کنند که دو مرتبه شوهر (مراجعه کند).
آخر این یک تجربه‌ای است در زندگی که به زن‌ها داده شده؛ که در یک موردی ” اختیار طلاق با زن ” است. یعنی بعد از آن که برای طلاق توافق کردند طلاق داده می‌شود و چون برحسب تقاضای زن هست از جانب مرد قابل رجوع نیست. باز هم قابل رجوع آن هم از جانب زن است. و خوب شما که حالا پشیمان شدید چرا همان وقت این کار را کردید؟ چون همیشه که نباید تمام گردش روزگار جوری باشد که مثل یک غذای آماده جلوی ما بیاورند. خود زن همان جوری که زن و مرد هر دو باید تأمل کنند تا ازدواج نکردند، آزادند. نه آزادی مثل همه‌ی جانداران حتی! آزاد هستند با یک قیودی که طبیعت در آنها گذاشته است.

حالا این را می‌خواهید با خدا دعوا کنید که خدایا چرا ما را اینجوری کردی؟ اگر کسی به حرف شما گوش می‌دهد دعوا کنید … ولی مثل این که خوب به ارواح وقتی خداوند می‌خواهد یک جسمی به آنها بدهد خودشان فکر می‌کنند. جسمی را قبول می‌کنند یا نمی‌کنند! شما که روز اولی را که خودتون یادتون نیست که این حالت جسمانی به شما عرضه شده؛ این حالت جسمانی را قبول کردید. 
زن را با همه‌ی محاسن و همه‌ی معایب با همه‌ی آزادی‌ها و همه‌ی گرفتاری‌ها این را قبول کردید. اگر می‌خواهید برگردید به حالت ولنگاری یا غیره، پس همه‌ی این موارد را ول کنید. آیا می‌توانید از علاقه و عشقی که به فرزندتان دارید چشم‌پوشی کنید؟ نمی‌توانید! و آنهایی که چشم‌پوشی می‌کنند (و جدا می‌شوند) بعد پشیمان می‌شوند.
این مجموعه خدا حسابش کرده. اصلاً هیچ چیزی بی‌حساب نمی‌شود. در مقابل این محدودیت‌ها، یک محاسنی، یک پاداش‌هایی برای زن و مرد قائل شده است. هر کدام باید به آن پاداش خودشان قناعت کنند. فکر نکنید که وقتی طلاق گرفتید دیگر خیال شما راحت می‌شود. بله خیالتان از آن درد راحت می‌شود ولی یک درد لاعلاج دیگری گیرتان می‌آید. یعنی برای خلاصی از (درد جدید) دیگر خودتان نیستید. باید چشم به راه، به در باشید که چه کسی وارد می‌شود؟ نه! این کار را بکنید. و زیاد هم در طلب رفت و آمد سال نباشید که سال‌ها، شاید امسال بد بوده اما سال آینده خوب است. ممکن است این جور باشد ولی با یک حساب خاصی! همه‌ی آن حساب را شما دقیقاً و قطعاً نمی‌دانید. شما فرض کنید … مثلاً خانم‌ها گفتند: ما می‌خواهیم به ورزشگاه برویم، خب چون ورزشگاه می‌خواهند بروند شوهر و بچه را رها کنند بگویند بفرمایید ورزشگاه. چه خبره در ورزشگاه! و امثال این‌ها؟
به قول خیام که در این مورد می‌گوید:

که افکند به خاک صد هزاران جم و کی

این آمدن تیرمه و رفتن دی تیر ماه بیاید و دی برود بعد همین جور پشت سر هم. صد هزاران جم، همه‌ی کی‌ها، بزرگان از همین … خداوند در این خلقت‌هایی که کرده آن آخرین مرحله، بالاترین مرحله‌اش خلقت حیوانات و جانداران است. اول که کره‌ی زمین یا هر جای دیگر را آفرید؛ سنگ و کلوخ و هوا و آب و این ها بود … بعد از چنین آب و هوایی، جانداران به وجود آمدند. بعضی جانداران، جانداران مختلفی را به وجود آوردند. هر کدام یک نواقصی داشتند، جاندار بعدی که به وجود آمد آن نواقص را نداشت. یعنی خداوند خواست تمام جان‌ها که وارد یک بدن می‌شوند، آن بدن را (‌به جای) ماده تبدیل به “معنا” کند. شما که غذا می‌خورید بر حسب “عادت” و بر حسب “حاجت” است.همان اول زندگی برحسب “حاجت” غذا می‌خورید. یعنی دلتان کشیده که یک لقمه نانی بخورید یا هر چه خداوند در اختیار شما گذاشته. این را که خوردید مدتی بدنتان با این مشغول بود که جذب غذا می‌کرده بعد کم کم گرسنه می‌شوید باید… این کار شما چه اثری در روزگار دارد؟ همیشه این فکر را بکنید که یک کره‌ی زمینی هست ما در روی آن زندگی می‌کنیم کرات دیگه هم هست. همه‌ی این‌ها را خداوند اداره می‌کند. همه‌ی این‌ها در واقع برای خداوند است. شما اگر این غذایی که می‌خورید بعد از آن که گرسنه شدید، غذای دیگری نخوردید هیچ کار نکردید و در این حالت بمانید بعد از مدتی حالت ضعف ایجاد می‌شود؛ بدنتان فراموش می‌کند که به غذا نیاز داشت به معنویت می‌پردازید. پس این معنویت و این فکر الان شما نتیجه‌ی همان غذایی است که می‌خورید که از اینجا می‌فهمیم چرا خیلی ها توصیه کردند سعی کنید غذای شما غذای حلال باشد. یک چیزهایی را مجاز کردند و یک چیزهایی را ممنوع! شما گوشت گوسفند را می‌خورید برای این که بدن شما عادت کند به آن کاری که خود گوسفند انجام می‌داده است. چون وقتی فهمیدیم که افکار و عادات از روی غذا هست بله این هسست! نه این که افکار و عادات شما تمام می‌شود نه! غذا هست و یک مقدار از غذا تبدیل به (حالت) می‌شود که شما در آن (حالت) فکر کنید و به معنویت بپردازید در واقع خداوند می‌خواهد که تمام افراد بشریت استعداد پیدا کنند تا به معنویت فکر کنند. و چون در قاموس طبیعت یک مقدار معینی عمر برای هر جانداری (قرارداده شده) است؛ گفته است: شما که مثلاً چند سال عمر می‌کنید بعد از شما هم باید کسی باشد که دنباله‌ی فکر شما را بگیرد و (ادامه دهد) به این جهت به مساله‌ی ازدواج پی برده. در واقع مسأله‌ی ازدواج بطور غیرمستقیم امر خداست. یعنی در همین گردش روزگار که خدا فرموده است: “افکند به خاک صد هزاران جم و کی” به همان طریق، قواعد این است که شما یک عمر طبیعی بکنید و بعد عمر طبیعی خود را تسلیم دیگری کنید. به شما گفته است چه‌جور تسلیم کنید! و شما گفتید که این تسلیم کردن برای شما لذت دارد. شوهر می‌کنید لذت دارد. مرد زن می‌گیرد برایش لذت دارد. بعد که بچه می‌آید به بچه آن انس و محبتی که الهی است و خداوند مقرر کرده به شما لذت میده.

تمام زندگی را خداوند پر از لذات معنوی آفریده. ما تفاوت بین معنا و ماده را همگی درست نمی‌فهمیم می‌گوییم این لذت جسمانی است نه! لذت جسمانی هست ولی همان لذت جسمانی را خدا آفریده. وقتی فرزند شما مسافرت است مدتی بعد که برمی‌گردد بغلش می‌کنید و لذت می‌یابید. این لذت را اگر به نام خدا در دلتان باشد؛ همان هدفی است که خداوند برای شما معین کرده. آن وقت زندگی را فقط ” آمدن تیرمه و رفتن دی ” نمی‌دانید. می‌دانید هم ” آمدن تیرمه و رفتن دی ” یک قدم تکاملی است برای زمان شما! قدمی است که یک مقداری از “جسمانیت” را تبدیل به ” معنویت ” کند. همان غذاهایی که می‌خورید “مادیت” است. یک مقداری از غذا را (گذر زمان) به معنویت! تبدیل می‌کند. همه‌ی این لذات، همه‌ی اینها اگر به نحو درستی باشد – به نحوی که مطابق با طبیعت است – آن لذات الهی شمرده می‌شود. لذتی که یک نفر عابد و زاهد از سجده می‌برد، با لذتی که دو نفر که عاشق و معشوق هستند، به هم می‌رسند یکی است؛ یعنی نمی‌شود گفت یکی! هر دو را هم خدا آفریده اگر سعی کنید هر دو مطابق امر خدا باشد تا همان آخر خداوند برای شما خیر فراهم می‌کند. ازدواج را منطبق با فطرت قرار بدهید و انجام دهید که در موقع خودش برای شما لذت دارد. بچه‌دار باشید لذت دارد. بچه به دنیا بیاورید لذت دارد. علاقه و مهر به فرزند لذت دارد. تمام جهان را خدا آفریده برای این که با لذت و با شوق به سمت خدا بروید. سمت خدا هم یک طرفی نیست که از این طرف بگوییم از السلام علیک، از آن طرف السلام علیک. امر خدا همه جا هست این دستورات هم البته کاملاً صحیح را رعایت می‌کنید برای اینکه بشر اغنا بشود، قانع بشود که سلام به بزرگان سلام به خدا تلقی می‌شود.
ان‌شاءالله خداوند توفیقتون بدهد.