در رد جاهلین از علما که بر رد صوفیهٔ حقّه، همت گماشته و به لعن و تضلیل آنان مشغولند

soale az feiz

اما قبايحى كه از جاهلان علماى ما صادر می‌شود از جمله: يكى آن است كه طايفه[اى‏] را از اهل اسلام كه به زهد و عبادت معروفند، لعن می‌كنند، بی آنكه از ايشان قولى يا فعلى به صحت پيوسته باشد كه موجب لعن باشد، با آنكه به مدت‌هاى مديد قبل از اين بوده‏‌اند و اطلاعى تام بر اعمال و عقايد ايشان ميسر نيست، و اعتماد بر نقل چيزها نمی‌توان كرد. امروز خبرى از بازار می‌رسد چون نيک به آن رسيديم نحوى ديگر می‌‏باشد، و با شخصى چند سال معاشرت می‌كنيم، آخر ظاهر می‌شود كه اعتقاد او به خلاف آن بوده است كه ما فهميده بوده‌‏ايم از او. و ما را فرموده‌اند كه بدى كه نسبت به مسلمانى دهند، تكذيب كنيم.

اگر از ايشان منافى تشيع چيزى شنيده باشند، محمول بر تقيه می‌‏تواند بود، چرا كه در ميان مخالفين می‌‏بوده‏‌اند، خصوصاً كه شيعيان مأمورند به كتمان مذهب از اهل خلاف، و اگر از ايشان به نظم و يا نثر حرفى چند رسيده كه با ظاهر شرع درست نمی‌‏آيد، چون ايشان مدعى اينند كه سخنان ايشان مرموز می‌باشد، تا نيک نفهمند كه مراد صاحب سخن چيست، تكفير و تضليل و لعن و طعن جايز نيست.

گاه باشد كه مقصود ايشان معنى حقى باشد و خصوصاً در اشعار كه مدار آن بر استعاره و مجاز است. مسلمانان را لعن كردن كارى سهل و آسان نيست- نعوذ باللّه من الجهل و الحماقة-.
در كتاب كافى از حضرت نبوى- صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- روايت كرده كه فرموده «آيا شما را خبر كنم به بدترين مردمان؟ گفتند: بلى يا رسول اللّه، پس طايفه را ذكر كرد، باز فرمود: به بدتر از ايشان خبر كنم؟ گفتند: بلى‏ يا رسول اللّه، فرمود: آنكه بدى رسوا به مسلمانى نسبت می‌دهد و لعن بسيار می‌‏كند، هر گاه اهل ايمان مذكور شدند، ايشان را لعن مى‌‏كنند و هر گاه مؤمنان او را ذكر كنند، لعن می‌كنند» [۱].

و در حديث ديگر آمده كه «هر گاه لعن از لعن‌كننده سر زد، اگر آن كسى را كه لعن بر او سزاوار آن هست به او می‌رسد، و الا برمی‌گردد به لعن‌كننده» [۲].

و از جمله امور شنيعهٔ اين طايفه آنكه: جماعتى را كه طريقهٔ زهد و عبادت پيش گرفته‌‏اند، و از نعيم دنيا به قليل قناعت كرده و در مأكل و ملبس و مسكن به اقل اكتفا نموده، خود را بر ذكر خدا و تزكيهٔ نفس بسته، و بالجمله افعالى كه در قرآن و حديث بدان ترغيب نموده‏‌اند بجاى می‌‏آورند، به جهت همين افعال آزار می‌‏كنند، و حال آنكه حق تعالى می‌فرمايد «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً» [۳] يعنى آنانى كه مؤمنين و مؤمنان را می‌آزارند بی جرمى كه موجب آزار باشد، هر آينه برداشتند بهتانى عظيم و گناهى هويدا را.

رساله المحاکمه  ملا محسن فيض کاشانی


 (۱) – بحار الانوار ج ۷۲ ص  ۱۱۰طبع ايران: المتفحش اللعان الذي اذا ذكر عنده المؤمنون لعنهم و اذا ذكروه لعنوه از كافى ج ۲ ص ۲۹۰.

(۲) – بحار الانوار ج ۷۲ ص ۲۰۸ عن ابي عبد اللّه(ع): ان اللعنة اذا خرجت من صاحبها ترددت بينه و بين الذي يلعن، فان وجدت مساغا و الاعادت الى صاحبها و كان احق بها فاحذروا ان تلعنوا مؤمنا فيحلّ بكم، از: قرب الاسناد ص ۸.