خاتم‌الشعرای شعر فارسی

نگاهی به پژوهش‌های روسی آثار عبدالرحمان جامی

abdorahman1 jamiادبیات کلاسیک فارسی از دیرباز تاکنون همواره در مرکز توجه محافل ادبی روسیه قرار داشته است. تا به امروز مقاله‌ها و کتاب‌های بسیاری در روسیه و ایران نوشته شده‌اند که به موضوع علاقه‌مندی شعرا و نویسندگان نامدار روس همچون الکساندر پوشکین، آفاناسی فت، لف تالستوی، ایوان بونین، نیکولای گومیلیوف و بسیاری دیگر به فردوسی، خیام، عطار، سعدی، مولوی، حافظ و بعضاً تأثیر‌پذیری آنها از میراث ادبی ارزشمند بزرگان ادب فارسی در آثار خویش پرداخته‌اند. تأثیرپذیری که به صورت «تقلید از سبک و استفاده از برخی سوژه‌های ادبیات فارسی و حفظ اصالت شرقی از طرف شعرای روسی در آثار کاملاً ملی خود» نمود پیدا کرده است و همین مسأله آشکارا نشان از قدرت و نفوذ کلام ادیبان فارسی‌زبان دارد که حد و مرز جغرافیایی خاصی نمی‌شناسد و در هر گوشه‌ای از دنیا چه دور و چه نزدیک می‌تواند دل‌های دوستداران ادبیات را تسخیر کند.

نورالدین عبدالرحمان جامی نویسنده و عارف نامدار قرن نهم هجری که از وی به‌عنوان «خاتم الشعرای بزرگ پارسی‌گوی» نام می‌برند، یکی از بزرگان ادبیات فارسی است که تا به امروز ترجمه‌ها و پژوهش‌های ارزشمندی پیرامون آثار وی به زبان روسی توسط بزرگانی همچون م. آ. سالیه، ی. ا. برتلس، ی. براگینسکی، و. درژواین، س. لیپکین، س. آینی، آ. میرزایف، آ. آفساخزود و بسیاری دیگر انجام شده است. هرچند تعداد این آثار در مقایسه با آثار مشابهی که در مورد شاعران نامدار پیش از وی به زبان روسی به چاپ رسیده است بسیار کمتر است، ولی همین تعداد نیز بخوبی شهرت و معروفیت جامی را در آنسوی مرزهای ایران نشان می‌دهد. مرتبه‌ی بلند جامی در شعر فارسی بر هیچ کس پوشیده نیست «چنانکه او را بحق آخرین استاد بزرگ شعر فارسی باید شمرد که بعد از بزرگ‌ترین استادان پارسی‌گوی قرن هفتم و هشتم در ایران ظهور کرده و در مقامی قریب به آنان قرار گرفته است.»

م. ن. عثمانوف در مورد جامی می‌گوید: «جامی آخرین شاعر ایرانی – تاجیکی برجسته‌ی دوره‌ی موسوم به کلاسیک است که بعد از وی تکامل مستقل ادبیات‌های فارسی و تاجیکی آغاز شد». ی. ا. برتلس در کتاب «یادداشتی بر تاریخ ادبیات فارسی» جامی را به همراه فردوسی، نظامی، سعدی، جلال‌الدین رومی «نوآورانی شجاع» می‌نامد که «آثار آنها راه‌هایی تازه را در برابر شعر گشودند و نشانه‌هایی از خود در ادبیات دوران[خویش و پس از آن] بر جای گذاشتند.» برتلس همچنین در معرفی جامی و ویژگی‌های آثار وی می‌گوید: «توصیف جامی در چند کلمه کار آسانی نیست. به نظر می‌رسد که دانش بسیار وی در مسائل گوناگون بیش از هرچیز مانع این کار می‌شود. جامی در آن واحد زبانشناس، تاریخدان، فیلسوف، شاعر، نویسنده دیوان‌های تغزلی اعلا و در عین حال هفت منظومه حماسی بزرگ است و به این ترتیب می‌توان گفت که وی تکامل ادبی پیشین سرزمین پارس را در خود جمع می‌کند. با این همه جامی تنها یک تقلیدکننده و آخرین فرد از رسته‌ی شاعران درخشان پیش از خود است. تمام آثار وی تنها تقلید است و موضوعی از خود ندارد، اما این کار تقلید را به گونه‌ای انجام می‌دهد که وادارمان می‌کند بکر نبودن موضوع آثار وی را فراموش کنیم. پویایی و طراوت، تکنیکی که به ورطه تصنع نیافتاده است، هرچند که نزدیک به آن بوده است، را می‌توان از ویژگی‌های خاص آثار جامی دانست. مهارت و دانش جامی مایه‌ی شگفتی است. جامی علاوه بر آثار خود، تفسیرهایی چند بر آثار نویسندگان دیگر به زبان‌های فارسی و عربی که در حد کمال به آنها تسلط داشت، نوشته است… جامی یک آکورد پایانی درخشان است، چرا که با وی دوران ادبیات کلاسیک فارسی پایان می‌یابد و پس از وی یک رکود پایدار و دائمی آغاز می‌شود.»

ی. س. براگینسکی پژوهشگر برجسته‌ی روس در حوزه‌ی ادبیات فارسی – تاجیکی درباره‌ی ویژگی آثار عبدالرحمان جامی می‌گوید: «جامی در آثار خویش به مدح و تقدیس شخصیت انسانی می‌پرداخت، انساندوستی را تبلیغ می‌کرد. شعر جامی را می‌توان به‌عنوان تلاشی برای بیدار کردن احساسات نیک در «قرن بی‌رحم خویش» بررسی کرد. آن هنگام که جامی طبقات صوفیانه عشق را به‌عنوان یکی شدن با پروردگار به شعر در می‌آورد، سعی می‌کند با قدم زدن در مسیر (جلال الدین) رومی، ویژگی فلسفی و بشردوستی تبلیغ عشق به انسان را به این طبقات بدهد… در شرایطی که شعر به دغل‌کاری صورت‌گرایانه تغییر ماهیت می‌داد و به گفته‌ی برتلس «رشد و نمو انگل‌وار تکنیک به ضرر مضمون» روی می‌داد، جامی (همچنان) توسعه و گسترش سبک موزون و کلاسیک را ادامه می‌داد.» براگینسکی از «اسکندرنامه» به‌عنوان «قله آثار هنری جامی» نام می‌برد و معتقد است که در اسکندرنامه آرمانشهر اجتماعی نویسنده تجسم یافته است.

ن. ی. پریگارینا در کتاب «سبک هندی و جایگاه آن در ادبیات فارسی» خاطرنشان می‌کند: «جامی به نمایندگان سبک هندی تعلق ندارد، اما در آثار وی ویژگی‌هایی مشهود است که بعدها در شعر سبک هندی تکامل می‌یابند، مخصوصاً ویژگی‌هایی که برتلس از آنها تعبیر به «تصنعی بودن مکتب هرات» می‌کند. کاهش تعداد واژگان و استعاره، قیاس‌های دشوار و «برهان‌های شاعرانه» محیل هیچگونه مانعی در برابر قدرت و بلاغت شعر و ظرافت تکامل موضوع که امکان گمانه‌زنی در مورد آنها را تنها ترجمه‌ی منظوم فراهم می‌کند، ایجاد نمی‌کنند.»

یوگنی ادواردویچ برتلس از شرق‌شناسان و متخصصان برجسته‌ی شوروی سابق در حوزه‌ی ادبیات فارسی – تاجیکی است که کارهای پژوهشی مهم و ارزنده‌ای در مورد آثار جامی انجام داده است. در این خصوص می‌توان به کتاب پنج جلدی «آثار برگزیده تاریخ ادبیات فارسی – تاجیکی» وی اشاره کرد که جلد چهارم آن به طور ویژه و کامل به امیرعلی‌شیر نوایی و جامی و توصیف احوال و آثار ایشان اختصاص دارد. این کتاب دربردارنده‌ی مقاله‌هایی در مورد امیرعلی‌شیر نوایی و جامی است که برخی از آنها پیشتر توسط نویسنده به صورت مستقل به چاپ رسیده‌اند. در این کتاب تصویر گسترده‌ای از زندگی ادبی مردم آسیای مرکزی در قرن ۱۵ ارائه می‌شود و ارتباطات دوسویه و نزدیک ادبیات‌های مردمان برادر یعنی تاجیک‌ها و ازبک‌ها را بخوبی نشان می‌دهد. اما برتلس مهم‌ترین وظیفه‌ی خود در نگارش این کتاب را «تلاش برای معرفی مهم‌ترین آثار جامی و نشان دادن جایگاه این شاعر ایرانی در تاریخ ادبیات آسیای میانه در قرن ۱۵ و اثبات دلایل نزدیکی جامی با نوایی بزرگ» عنوان می‌کند.

به اعتقاد برتلس نسخه‌های خطی زیادی از آثار جامی موجود است که بسیاری از آنها مربوط به زمان حیات خود جامی و برخی دیگر مربوط به حدود قرن ۱۶ است. برتلس در مورد دلیل تعدد این نسخه‌ها به این نکته اشاره می‌کند که «کتاب‌های جامی در طول سالیان سال به‌عنوان هدیه به دوستداران ادب فارسی داده می‌شد و بسیاری از آنها حتی توسط خود شاعر اهدا شده است. با در نظر گرفتن این موضوع، محبوبیت و مقبولیت بیش از حد جامی نزد عامه چندان هم تعجب‌برانگیز نیست و چه بسا صحبت از این موضوع که نسخه‌های خطی آثار وی را می‌توان در تمامی کتابخانه‌های برجسته شرقی یافت، امری پذیرفتنی است.» درخصوص عالی‌ترین نسخه‌های خطی موجود از آثار جامی برتلس به نسخه‌های خطی مجموعه نسخه‌های خطی کتابخانه «انستیتوی نسخه‌های خطی آکادمی علوم ازبکستان» و همچنین یک نسخه‌ی خطی نادر در همین کتابخانه اشاره می‌کند که حاوی بیوگرافی جامی است و درست پس از مرگ وی به سفارش نوایی و توسط عبدالواسع نظامی باخزری که از نزدیکان و شاگردان جامی بود، نوشته شده است.


پا‌نوشت:
* این متن، بخشی از مقاله‌ی بلند موزونه شکربیکوا و فرشته مشهدی‌رفیع (دانشجوی دکتری رشته زبان و ادبیات روسی دانشگاه لوباچفسکی، نیژنی نوگراد، روسیه) است که در همایش بین‌المللی خاتم‌الشعرا عبدالرحمن جامی (تربت جام، ۲۷ و ۲۸ مرداد ۱۳۹۵) ایراد شد.

منبع: روزنامه ایران