تاثیر تصوف ایران برجهان

sufiتاثیر تصوف ایران برجهان درکنفرانس مراکش بررسی شد خبرگزاری کتیب- متنی که در زیر نوشته شده از روی سایت خبری بازتاب نسخه برداری شده و کلمه ای دران کم یا زیاد نشده است:” روز گذشته دومين همايش بين‌المللي «نقش تصوف در تربيت روحي» در شهر «الجديده» مغرب برگزار گرديد.در اين همايش، محققاني از كشورهاي مغرب، جمهوري اسلامي ايران و آمريكا پيرامون اين موضوع به ارائه ديدگاههاي خود پرداختند. 
 
احمدعلي نورعلي‌وند، يكي از دو محقق ايراني شركت‌كننده در اين همايش، با شاره به هجدهمين سالگرد ارتحال ملكوتي امام خميني(ره) اظهار داشت: همانطور كه مي‌دانيد آن حضرت تمام عمر پر بركت خويش را صرف خدمت به اسلام و احياي شعائر ديني تعليمات عاليه اسلام نمودند. ايشان در حالي كه فقيه و عالم ديني بودند، عارفي بزرگ و سياستمدار توانمندي بودند و هميشه مسلمانان را به وحدت و همبستگي دعوت مي‌كردند. 
 
نورعلي‌وند افزود: گر چه حضرت امام(ره) معروف به احياگر نظريه ولايت فقيه بودند ولي از آثار ايشان استنباط مي‌گردد كه به “ولايت انسان كامل” اعتقاد داشتند. 
وي در خصوص ارتباط عرفان با حكومت اين مطلب را از كتاب «آداب الصلاة» حضرت امام نقل كرد كه «عارف سالك الي الله پس از پايان سير و سلوك الي الله و في الله، وظيفه دارد بندگان خدا را به راه تكامل هدايت كند و به آباداني سرزمين‌ها بپردازند». 
 
نورعلي وند با ذكر مطالبي از كتاب «شرح حديث جنود عقل و جهل» و وصيتنامه امام خميني(ره) نتيجه گيري نمود: «حضرت امام ولي فقيه را تنها يك فقيه نمي دانستند كه از قوانين اسلام آگاهي دارد، بلكه بايد شخصي باشد كه علاوه بر دانش و آگاهي از احكام دين، راه سير و سلوك و مراتب اخلاق عاليه را پيموده و داراي دو صفت عدالت و تقوي باشد. اداره جامعه اسلامي بايد در دست كساني باشد كه به دور از هواي نفس و مطيع دستورات الهي باشند و اداره جامعه را حكومت بر مردم ندانند». 
 
محمد عجم، محقق ديگر ايراني در اين همايش با بيان سابقه تاريخي عرفان و تصوف در ايران و تاثير آن بر تصوف و عرفان ساير مناطق جهان، به بيان توضيحاتي در مورد تاثير عرفان مولانا جلال الدين بلخي بر عرفان جديد غربي پرداخت و به استقبال جهان غرب از ترجمه آثار ايشان و نامگذاري امسال به نام مولانا از سوي يونسكو اشاره نمود و ضمن مقايسه اشعار عرفاني مولانا و اشعار عرفاني امام خميني(ره)، عرفان جديد عملي را بر پايه خودسازي فردي و اهتمام به مسائل اجتماعي، انساندوستي، تسامح و مدارا عنوان نمود
 
اين همايش با مشاركت وزارت اوقاف و امور اسلامي مغرب، دانشگاه «شعيب الدكالي» شهر الجديده، گروه مطالعات تصوف، مدح و سماع دانشكده اين دانشگاه و جمعيت طريقه قادريه بودشيشيه برگزار گرديد.

کتیب: بالاخره معلوم نشد که گردانندگان سیاست حاکم برایران چه میگویند؟

آقای خمینی صوفی بوده یا نبوده؟

اقای خمینی دوست صوفیه بوده یا دشمن صوفیه؟

اگر آقای خمینی دوست صوفیه بوده  پس دشمنی جانشینان او با صوفیه از چه بابت است؟

اگر آقای خمینی دشمن صوفیه بوده پس چرا به گورباچف پیغام میدهد که نظریات سهروردی صوفی و ملاصدرای صوفی را مطالعه کند؟ و چرا از ایران اشخاصی به دور دنیا سفرمیکنند و در هرکنفرانسی که درباره مولانا و تصوف تشکیل میشود شرکت میکنند و داد سخن میدهند و از تصوف و از اعتقاد آقای خمینی به تصوف دفاع میکنند؟

مولانا جلال الدین دشمن اهل بیت بود؟ یا نبوده ؟ 

اگر مولانا دشمن اهل بیت ع بوده آقای دکتر حداد عادل رئیس مجلس به اجازه چه کسی به مزار او رفته و از ارادت او به اهل بیت سخن رانده و در شیراز و در مزار سعدی شیرازی سال مولانا را گرامی شمرده و بازهم  از  ارادت او به اهل بیت سخن گفته؟

اگر چنانچه آقای دکتر سیدسلمان صفوی رئیس حوزه علمیه اسلامی ایران در انگلستان  میگوید مولانا ارادتمند اهل بیت بوده و آقای حدادعادل هم ایشان را ارادتمند اهل بیت میداند پس چگونه میشود صحبت آیت الله العظما نوری همدانی را باور کرد که میگوید مولانا “صوفی قهار و دشمن اهل بیت بوده؟”

اگر مولانا جلال الدین دشمن اهل بیت بوده پس رئیس حوزه علمیه اسلامی ایران در لندن و دکتر حداد عادل رئیس مجلس … دروغ میگویند…..  و اما اگر به استناد به اشعار و گفتار مولانا اینها راست میگویند و حقیقتاْ مولانا دوستدار و ارداتمند صادق اهل بیت بوده پس آیت الله العظما نوری همدانی راست نمیگوید.  آیا میشود که مردم مسلمان از شخصی تقلید کنند که دروغگوئی اش مسلم و یقین شده و سند ثبت و ضبط شده برای آن وجود  دارد؟ آیا میتوان به شیعیان گفت که خداوند در قرآن دستور داده تا مسلمانان از دروغگوها تقلید کنند تا به جهنم نروند و به بهشت بروند و به فلاح برسند؟  

آیا خداوند در قرآن فرموده “راست بگویید و  از راه راست و صراط مستقیم  بروید”؟  یا برعکس فرموده دروغ بگویید و از دروغگوها تبعیت کنید تا رستگار شوید؟ آیا شخصی که مسلماْ دروغگو است میتواند در فقه تشیع به مقام مرجعیت برسد؟ آیا مرجعی که دروغگوئیش مسلم شود  از مرجعیت ساقط نمیگردد؟

درست کردن ماکت مقوایی از مقابر ائمه اطهار ع و دعوت مردم به پرستش آن و بردن مردم به سر یک چاه خشک و خالی و فریب مردم که دراینجا امام زمان عج تشریف دارند چه ارتباطی با قرآن مجید و اصول درخشان دین مبین اسلام دارد؟ آیا این کار باعث تفرقه نمیشود ؟ آیا روایت گرایی های افراطیون شیعه سبب صدور فتوای علمای اهل تسنن برعلیه شیعیان نگشته است؟