امام علي (ع ) و اصل تامين آزادي براي گروه هاي سياسي مخالف

Imageروزي امير مومنان (ع ) بر فراز منبر مشغول سخنراني بود. مردي آمد و پرسشي كرد. امام (ع ) سريع و صريح به او پاسخي دقيق و عميق داد. يكي از خوارج از ميان مردم فرياد زد : « خدا بكشد او را چقدر فقيه و دانشمند است ! » ديگران مصمم شدند كه او را تنبيه كنند. امام (ع ) فرمود : « رهايش كنيد . او فقط به من فحش داد . »

يكي از ويژگي هاي بزرگ حكومت اميرمومنان حضرت علي (ع ) پايبندي كامل و همه جانبه به اصول « آزادي » بود. آزادي در ژرفاي تفكر و انديشه امام (ع ) نه داده اي از جانب زمامداران به مردم و نه عطا و بخششي كه حاكمان در ارزاني داشتن آن محق و مختار باشند و لطف و محبتي از جانب خود به ملت محسوب دارند كه نعمت بزرگ خداوند متعال و حق قطعي و طبيعي بندگان او به شمار مي رفت .

امام علي (ع ) خود را نماينده و مجري تعاليم و قوانين اسلام مي دانست و دقت وافر و مراقبت كامل داشت كه ذره اي در عمل به وظايف و مسئوليتهايي كه دين مبين حق به او محول نموده است غفلت و كوتاهي نورزد و در نقش زمامدار و رهبر نظام سياسي اسلام را به نحو مطلوب در جامعه مستقر و محقق سازد. او كه فاني در حق و ذوب شده در اسلام بود شوق و علاقه و هدف و آرماني جز رضوان و خشنودي خداوند نداشت و اين رضايت و خرسندي داراي ابعاد و جلوه هاي مختلفي بود كه يكي از حياتي ترين و محوري ترين آنها فراهم آوردن بسترها و زمينه هاي مساعد جهت اجراي كامل تعاليم و قوانين و ارزش هاي اسلامي بود.

علي (ع ) در مسئوليت عظيمي كه خدا بر عهده آن حضرت گذاشته بود در كنار تلاش و فعاليت هاي وقفه ناپذير و بسيار عميقي كه براي استقرار عدالت مبذول مي داشت صيانت از اصول آزادي و رعايت دقيق معيارها و ضوابط اسلامي در اين موضوع مهم را از وظايف حساس و حياتي خويش مي دانست .

صيانت از آزادي با عمل كامل به جلوه ها و ابعاد مختلف آن محقق مي گردد و امير مومنان (ع ) آزادي در هر موضوع و براي همه اقشار مردم و اعضاي جامعه اسلامي را پاس مي داشت و با مراقبت هاي دقيق خود در به عينيت درآوردن آنها مي كوشيد.

يكي از مهم ترين ابعاد تجلي آزادي درحكومت حضرت امام علي (ع ) تامين آزادي فعاليت هاي مخالفان خويش از افراد و احزاب و گروه هاي سياسي مي باشد.

اين جلوه از آزادي هاي سياسي در حكومت امير مومنان (ع ) را بايد يكي از بي نظيرترين نوع مواجهه بامخالفان و از كامل ترين آزادي هاي سياسي براي افراد و گروه هايي دانست كه در جامعه و كشوري كه با نظام حكومتي اسلام اداره مي شود به ظهور و بروز درمي آيد.

دقت و مراقبت خاص و احساس مسئوليت ويژه حضرت علي (ع ) براي تحقق عيني و عملي آزادي مخالفان خويش تا زماني تداوم داشت كه آنان دست تعدي وجنايت از آستين برون نياورده و اصل اسلام و نظام اسلامي و جان و مال و ناموس مردم را به خطر نمي افكندند و جامعه و كشور را با مختل نمودن امنيت و استقلال در مسير هرج و مرج و قتل و كشتار و تجاوز قرار نمي دادند كه در چنين شرايط خطرناك و زيانمندي هر عقل و خردسالم و هر جان آزاد انديش و هر قانون در هر جامعه و كشوري در همه ادوار تاريخ حكم به مقابله با افراد و گروه هاي متجاوز و ستمكار و قاتل و جاني صادر مي نمايد.

برخي از مصاديق و نمونه هاي مواجهات اميرمومنان (ع ) با مخالفان سياسي و تامين آزادي بيان و فعاليت آنان را به تامل و مداقه مي گذاريم .

1 ـ « خوارج » از سرسخت ترين و خطرناك ترين دشمنان اسلام و حكومت اسلامي محسوب مي شدند و شديدترين حملات فكري و سياسي خويش را عليه زمامدار اسلامي حضرت علي (ع ) ساماندهي مي كردند. اميرمومنان (ع ) تا زماني كه خوارج به فعاليت هاي اعتقادي و فكري و اجتماعي و سياسي عليه او مي پرداختند و امنيت مردم را تهديد نمي كردند و به قتل و كشتار دست نمي يازيدند آزادي هاي آنان را پاس مي داشت و مانعي بر سر راه تبليغ و تحركات فكري و سياسي اين حزب ايجاد نمي نمود . (1 )

حضرت علي (ع ) حقوق خوارج را از بيت المال قطع نكرد و آنان را در حالي كه امام (ع ) را كافر مي دانستند و ضمن حضور در مسجد در نماز جماعت شركت نمي كردند و به او اقتدا نمي نمودند آزاد مي گذاشت .

2 ـ روزي اميرمومنان (ع ) با جمعي از مردم نشسته بود كه زني زيبا از آنجا عبور نمود . افرادي كه حضور داشتند عنان از كف داده و به آن زن ديده دوختند و محو تماشاي او شدند.

حضرت علي (ع ) خطاب به آنان سخني حكمت آميز فرمود :

« هرگاه كسي از شما به زني نگاه كرد كه او را به شگفتي آورد با همسر خويش نزديكي كند چون او نيز زني است مانند زن خودش . »

مردي از خوارج با شنيدن رهنمود ژرف اما م (ع ) زبان به مذمت و نسبت ناروا گشود و گفت :

« خدا او را كافر بميراند چقدر فقيه و داناست ! »

ياران امام (ع ) حركت كردند تا او را به سزاي اين عمل به قتل برسانند. اميرمومنان (ع ) مانع شد و فرمود :

« درنگ كنيد . دشنام را دشنام شايسته است و يا بايد از اين گناه گذشت … (2 )

امام علي (ع ) به دليل اعتقاد راسخ به تامين آزادي سياسي براي مخالفان اينگونه در برابر دشنام يكي از خوارج سكوت مي كند و نه تنها مانع تعرض يارانش به او مي شود بلكه از حق مجازات دشنام به دشنام نيز مي گذرد و اين جسارت را مي بخشد.

3 ـ اميرالمومنين (ع ) به دليل مقام عصمت و امامت و اطلاع از آينده به اذن الهي مي دانست كه « ابن ملجم » قاتل او خواهد بود و اين دانسته غيبي در حالي بود كه او يكي از دوستداران امام (ع ) به شمار مي رفت !

ابن ملجم نيز كه از اين پيش بيني امام (ع ) آگاه شده بود به آن حضرت پيشنهاد داد كه : اگر چنين است امر كن مرا بكشند. »

همين پيشنهاد را برخي از اصحاب علي (ع ) نيز ارائه داده بودند لكن امام (ع ) در پاسخ آنان فرمود : « احكام دين مربوط به اعمال ظاهر و نمايان است و هنوز از ابن ملجم خلافي سر نزده است . » (3 )

اميرمومنان (ع ) اينگونه پايبند و مقيد به تعاليم وقوانين اسلام است كه در عين اطلاع از غيب و شناسايي قاتل خويش هيچ حقي براي خود در محدود كردن آزادي عمل ابن ملجم قائل نمي باشد و به اندازه سر مويي از قوانين الهي عدول نمي ورزد.

4 ـ خوارج به روش هاي گوناگون سعي در آزردن امام علي (ع ) مي كردند و علاوه بر دادن نسبت كفر به آن حضرت با حضور در مسجد به گوشه و كنايه زدن و شعار و سخنان خاص مي پرداختند تا خطابه و سخنراني او را قطع نمايند.

روزي امير مومنان (ع ) بر فراز منبر مشغول سخنراني بود. مردي آمد و پرسشي كرد. امام (ع ) سريع و صريح به او پاسخي دقيق و عميق داد. يكي از خوارج از ميان مردم فرياد زد :

« خدا بكشد او را چقدر فقيه و دانشمند است ! »

ديگران مصمم شدند كه او را تنبيه كنند. امام (ع ) فرمود :

« رهايش كنيد . او فقط به من فحش داد . » (4 )

اين حركت امام علي (ع ) در فضاي مسجد و در ميان جمعيت انبوه يكي از عالي ترين شيوه هاي مواجهه زمامدار اسلامي را با مخالفان و مراقبت از آزادي آنان را به نمايش مي گذارد . (5 )

5 ـ يكي ديگر از زيباترين جلوه هاي مداراي سياسي و مراقبت هاي اساسي براي عمل به قوانين اسلام درباره مخالفان را در آخرين لحظات حيات حضرت علي (ع ) مشاهده مي كنيم .

امام (ع ) در بستر مرگ است و قاتل او ابن ملجم دستگير و زنداني شده است . زمامدار بزرگ اسلامي به خوبي از مقررات نظام سياسي و حكومتي اسلام در باره « اسير سياسي » واقف و آگاه است . از همين رو خطاب به خويشاوندان و نزديكانش چنين مي فرمايد :

« فرزندان عبدالمطلب مبادا در ميان مردم بيفتيد و قتل مرا بهانه قرار دهيد و افرادي را به عنوان شريك جرم يا عنوان ديگر متهم سازيد و خونريزي كنيد. » امام (ع ) سپس به فرزندش حضرت امام حسن مجتبي (ع ) اينگونه توصيه مي نمايد :

« فرزندم من اگر زنده ماندم خودم مي دانم با اين مرد چه كنم . و اگر زندگي را وداع كردم شما بيش از يك ضربت به او نزنيد زيرا او فقط يك ضربت به من زده است . مبادا او را مثله كنيد گوش يا بيني يا زبان او را نبريد زيرا پيغمبر خدا فرمود : « از مثله كردن بپرهيزيد اگر چه درباره سگ گزنده باشد . » با اين اسير مدارا كنيد . مواظب غذا و آسايش او باشيد . » (6 )

به وصاياي امام علي (ع ) در باره مواجهه با دشمن و مخالف سرسخت و قاتل خويش دقت روا داريم : « در ميان مردم نيفتيد و قتل مرا بهانه قرار مدهيد و ديگران را بي جهت متهم نكنيد و خونريزي به راه نيندازيد. »

اين سخنان از عمق وژرفاي بينش سياسي امام (ع ) برمي خيزد و در كنار عمل دقيق آن پيشواي الهي نسبت به قوانين و احكام الهي از جمله در باره روش مواجهه با اسير سياسي آثار و پي آمدهاي شوم و ناگوار و خطرناك خروج از موازين و قوانين حكومت اسلامي را در هر عصر و زمان نمايان مي سازد و به اين ترتيب شكل گيري هر نوع حركت باطل و مخرب براي سركوب مخالفان به بهانه وابستگي به فرد خاطي يا قاتل و يا وابسته به هر جريان فكري و حزب سياسي را كه در ماجرا و آشوب حضور نداشته و دستي به جنايت از آستين برون نياورده محكوم مي نمايد و از وقوع فتنه ها و آشوب ها و ستيز و درگيري و قتل و كشتار جديد جلوگيري به عمل مي آورد.

امير مومنان (ع ) تا زماني كه خوارج قيام مسلحانه عليه اسلام و كشور اسلامي را آغاز نكردند و به كشتن مردم بي گناه نپرداختند در اوج مدارا و ملايمت با آنان مواجه گرديد و آزادي هاي آنان را تامين كرد.حتي آنگاه كه در مقابل حكومت اسلامي قرار گرفتند امام (ع ) آغاز به جنگ نكرد و سعي نمود آنان را به آغوش اسلام و مردم باز گرداند و از همين رو پيكي به ارودگاهشان گسيل داشت و با آنان وارد بحث و گفتگو شد. آن حضرت خود نيز با خوارج ديدار كرد و به مناظره و مذاكره پرداخت لكن اين فرو خفتگان در آغوش جهل و ناداني و تحجر و قشري گرايي را در ادامه راه باطلشان مصمم يافت . اينان نه تنها به نشر و تبليغ اسلام آميخته با تعصب كور و تصلب و جزميت و جهالت و سطحي نگري و خردستيزي مي پرداختند و سلامت اعتقادي و فكري مردم جامعه را به شدت تهديد مي كردند كه به مقابله و مقاتله با مسلمانان بي گناه مي پرداختند و به قتل و كشتار و توجيه آن اهتمام مي ورزيدند!

امام علي (ع ) در چهره يك رهبر و پيشواي جامع و كامل در « فكر » و » « عمل » همان گونه كه در شرايط پيشين با اين مخالفان سياسي مواجهه اي نيكو و سرشار از مدارا و ملايمت داشت و آزادي آنان را با دقت و مراقبت تمام تامين مي نمود در شرايط جديد و بر مبناي تعاليم و قوانين اسلام و پس از طي مراحل نصيحت و اندرز و گفتگو و مذاكره و دعوت به صلح و آرامش جنگ با آنان را واجب و ضروري دانست و تنها راه و روش باقيمانده براي حفظ دين كشور و جان ومال و ناموس مردم را از ميان برداشتن اين قوم جاهل دانست و چنين كرد.

ـــــــــــــــــــــــــ

پاورقي :

1 ـ در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كه خاستگاه آن قوانين اسلام و سيره و روش عملي حكومت پيامبر اكرم (ص ) و حكومت امام علي (ع ) مي باشد آزادي فعاليت هاي سياسي احزاب و گروه ها مورد توجه خاص قرار گرفته و در عين حال اين شرط معقول نيز گنجانده شده است كه اين فعاليت ها نبايد اصول استقلال آزادي وحدت ملي و موازين اسلامي و اساس نظام اسلامي را نقض نمايد(مراجعه شود به اصل بيست و ششم از قانون اساسي )

2 ـ نهج البلاغه ترجمه محمددشتي انتشارات پارسايان حكمت 470

3 ـ قضاوت ها و حكومت عدالت خواهي علي بن ابيطالب (ع ) اسماعيل رسول زاده انتشارات ياسين ص 183

4 ـ جاذبه و دافعه علي (ع ) متفكر شهيد استاد مرتضي مطهري انتشارات صدرا ص 144

5 ـ استاد مرتضي مطهري تعابيري زيبا در باره تامين اصل آزادي مخالفان سياسي توسط اميرمومنان (ع ) دارد . او مي نويسد : « اميرالمومنين (ع ) با خوارج در منتهي درجه آزادي و دموكراسي رفتار كرد. او خليفه است و آنان رعيتش هرگونه اعمال سياستي برايش مقدور بود اما او زندانشان نكرد و شلاقشان نزد و حتي سهميه آنان را ازبيت المال قطع نكرد به آنها نيز مثل ساير افراد مي نگريست . اين مطلب در تاريخ زندگي علي (ع ) عجيب نيست اما چيزيست كه در دنيا كمتر نمونه دارد. آنها در همه جا در اظهار عقيده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش باعقيده آزاد با آنان روبرو مي شدند و صحبت مي كردند طرفين استدلال مي كردند استدلال يكديگر را جواب مي گفتند. شايد اين مقدار آزادي در دنيا بي سابقه باشد كه حكومتي با مخالفين خود تا اين درجه با دموكراسي رفتار كرده باشد … (جاذبه و دافعه علي عليه السلام ص 143 )

6 ـ داستان راستان متفكرشهيد استاد مرتضي مطهري انتشارات صدرا ج 1 ص 187 و 188

« آزادي » در ژرفاي تفكر و انديشه امام علي (ع ) نه داده اي از جانب زمامداران به مردم و نه عطا و بخششي كه حاكمان در ارزاني داشتن آن محق و مختار باشند و لطف و محبتي از جانب خود به ملت محسوب دارند كه نعمت بزرگ خداوند متعال و حق قطعي و طبيعي بندگان او به شمار مي رفت.

يكي از مهم ترين ابعاد تجلي آزادي در حكومت حضرت علي (ع ) تامين آزادي فعاليت هاي مخالفان خويش از افراد و احزاب و گروه هاي سياسي مي باشد. اين جلوه از آزادي هاي سياسي در حكومت اميرمومنان (ع ) را بايد يكي از بي نظيرترين نوع مواجهه با مخالفان و از كامل ترين آزادي هاي سياسي براي افراد و گروه هايي دانست كه در جامعه و كشوري كه با نظام حكومتي اسلام اداره مي شود به ظهور و بروز در مي آيد

« خوارج » از سرسخت ترين دشمنان اسلام و حكومت اسلامي محسوب مي شدند و شديدترين حملات فكري و سياسي خويش را عليه اميرمومنان (ع ) ساماندهي مي كردند. لكن علي (ع ) تا زماني كه خوارج به فعاليت هاي اعتقادي و فكري و اجتماعي و سياسي عليه او مي پرداختند و امنيت مردم را تهديد نمي كردند و به قتل و كشتار دست نمي يازيدند آزادي هاي آنان را پاس داشت و مانعي بر سر راه تحركات فكري و سياسي اين حزب ايجاد ننمود و حتي حقوقشان از بيت المال قطع نكرد.

منبع:  روزنامه جمهوری اسلامی