گاندی؛ آغازگر تفکر عدم‌ خشونت «روش نجنگیدن»

gandhi190714گاندی شیوه‌ی عدم خشونت خود را به‌عنوان وسیله‌ای برای مبارزه‌ برای عدالت بسط داد. او در طول زندگی خود علیه بی‌عدالتی نژادی و ظلم استعماری مبارزه کرد. او ابزار غیر خشونت‌آمیز را مؤثر‌ترین راه برای رسیدن به عدالت می‌دانست. گاندی انفعال را رد می‌کرد و معتقد بود به‌کارگیری روش‌های فعال مبارزه علیه بی‌عدالتی ضروری است. او در کمپین‌های موفق فراوان خود، پیشگام گسترش شیوه‌های عدم‌خشونت مبارزه برای تغییر ساختار اجتماعی ظلم بود. گاندی عمیقاً تحت‌ تأثیر تعالیم دین هندویی به‌ویژه سنت جاینی (Jain) بومی خود در ناحیه‌ی گجرات (Gujarat) در غرب هندوستان بود. جاینی‌ها به عدم آزار دیگر موجودات زنده معتقد هستند. آنان به گیاه‌خواری و صلح‌طلبی سخت‌گیرانه‌ای پایبندند. سنت جاینی بر اساس اصل اهیمسا (ahimsa)، یعنی عدم آسیب‌رسانی است که این اصل به‌دنبال پرهیز از آزار دادن دیگران است. با این‌وجود، اهیمسا منفعلانه نیست و شامل تعهد و الزام مثبتی (اثباتی) در دفاع از حق دیگری در دستیابی به کمال می‌شود و دربردارنده‌ی الزامی برای حمایت و محافظت از این حق است. این [اصل] بر پایه‌ی پرهیز از آزار رساندن و التزام به غلبه بر بی‌عدالتی است.

گاندی از مسیحیت و اسلام نیز تأثیر پذیرفت. او در پی یکی‌کردن تعالیم عشق و مَحبت که هسته‌ی اصلی همه‌ی سنن بزرگ دینی است، بود. او خود را هندو، مسیحی و مسلمان می‌دانست. او ادیان جدا از همِ دنیا را «راه‌های مختلفی که در یک نقطه به‌هم می‌رسند» توصیف می‌کرد. او به وحدت ذاتی همه‌ی تمدن‌های بشری و پیام مشترک مَحبت و عدالت همه‌ی ادیان بزرگ معتقد بود. گاندی به این نتیجه رسید که فرهنگ‌ها و ادیان مختلف می‌توانند به فهمی مشترک برسند و با پیروی از آموزه‌های عشق و شفقت در سنن دینی خود با هم و هماهنگ با یکدیگر عمل کنند.

بزرگ‌ترین کمک گاندی به بشریت، گسترش‌دادن شیوه‌ی فعالیت اجتماعی “عدم‌ خشونت” بود. او شیوه‌ی خود را ساتیاگرا‌ها (satyagraha) می‌نامید: یعنی «چنگ زدن محکم به حقیقت». گاندی این شیوه را «نیروی حقیقت» معنی می‌کرد. او این عبارت را در ۱۹۰۶، هنگامی که در آفریقای جنوبی مشغول ایجاد کمپینی علیه قوانین نژادپرستانه بود، ابداع کرد. او هزاران تن از مهاجران آسیایی را در امتناع از پذیرش و رعایت قوانین نژادپرستانه‌ی ثبت‌نام رهبری کرد. او توده‌ی مردم را به لغو این توافق واداشت.

سلاح‌های او برای رسیدن به عدالت؛ همکاری ‌نکردن توده‌ها و نافرمانی مدنی بود. گاندی به‌واسطه‌ی این تلاش‌ها در آفریقای جنوبی و در خلال کمپین آزدای سیاسی خود در هندوستان، شکل انقلابی جدیدی از مبارزهه‌ی سیاسی را به تاریخ بشریت ارائه کرد. او شیوه‌ی مبارزه‌ای علیه بی‌عدالتی را بدون باز‌زایی خشونت و بدون تحریک احساسات کینه و نفرت و انتقام که معمولاً با درگیری نظامی همراه است، گسترش داد. او تلاش برای رسیدن به حقیقت دینی و مبارزه برای عدالت اجتماعی را با هم تلفیق کرد.

شیوه‌ی گاندی نیازمند تمایل به سختی کشیدن است: گاندی می‌گفت: «سختی‌کشیدن ناب‌تر، پیشرفت بزرگ‌تر.» آمادگی برای قربانی‌شدن خصیصه‌ی کلیدی ساتیاگرا‌ها است و در [تأثیرگذاری] فشار سیاسی خود بسیار مهم است. هنگامی که نیروهای مقاومت‌کننده‌ی سازمان‌دهی‌شده‌ی [پایبند به مبارزه‌ی] عدم‌خشونت با خشونت افسارگسیخته از سوی رقیب مخالف خود روبه‌رو می‌شوند، این [آمادگی برای قربانی‌شدن،] بی‌عدالتی‌ها را دراماتیک می‌کند و کمک می‌کند بر لاابالی‌گری (بی‌تفاوتی) اخلاقی عمومی غلبه شود. قربانی شدن نیروهای مقاوم غیرخشن، ‌ اغلب جرقه‌ی پاسخ همدلانه‌ای را از سوی تماشاچیان خارج از گود روشن می‌کند که می‌تواند موجی از حمایت سیاسی را برای نیروهای مقاومت‌کننده ایجاد کند. خشونت بی‌مورد رقبا می‌تواند حمایت سیاسی [از آنان] را تحلیل برد و منجر به فروپاشی نظام شود. این فرآیند می‌تواند نیروی محرکه‌ی سیاسی را تغییر دهد و شالوده‌ی قدرت رقیب را ویران کند.

میل به رنج‌کشیدن، بیان سیاسی و معنوی عشق و از خودگذشتگی‌ است. یکی از ادراکات بزرگ گاندی فهمیدن این بود که تغییرات، به‌تنهایی و چه‌بسا اصولاً از طریق بحث منطقی اتفاق نمی‌افتد. او نوشت: «چیزهایی که برای مردم اهمیت بنیادین دارند تنها از طریق استدلال فراهم نمی‌شوند بلکه با رنج کشیدن به‌دست می‌آیند… اگر شما می‌خواهید کاری واقعاً مهم انجام شود، نباید تنها عقل را مجاب کرد بلکه باید دل را هم به جنبش واداشت.»

گاندی پیوسته تأکید می‌کرد روش او برای انسانِ قوی است و نه انسان ضعیف. روش او مشوق نجنگیدن است برای تحمل سختی‌ها و در راه هدف قدرت می‌دهد و نه برای پاسخ دادن با خشونت. گاندی در نقل قولی که بسیار از او نقل شده است، می‌گوید: اگر تنها یک انتخاب بین بزدلی و خشونت باشد، خشن‌بودن بهتر است. منظور او در اینجا حمایت از خشونت نیست بلکه تأکید بر اهمیت شهامت است.

اگر من روش‌های غیر خشونت‌آمیز را به‌دلیل بزدلی یا تمایل ‌نداشتن به سختی‌ کشیدن انتخاب کنم، ‌ پیرو گاندی نیستم. تنها اگر آماده‌ی پذیرش رنج باشم، خواهم توانست قدرت عدم‌خشونت را کاملاً نشان دهم. گاندی بر بالا‌ترین استانداردهای شجاعت فردی برای پیروانش تأکید می‌کرد. او می‌گفت فداکاری عدم‌خشونت هرگز دلسردکننده نیست ولی بزدلی همیشه دلسردکننده است. او نوشت: «دلیری و استقامت و نترسی و بالا‌تر از همه ایثار، صفاتی هستند که رهبران ما به آن نیاز دارند.»

درکی نادرست و رایج این است که عمل غیرخشونت‌آمیز برابر حکومت‌های استبدادی تأثیرگذار نیست. مردم اروپای شرقی و مرکزی، دیکتاتورهای کمونیست را در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ بدون شلیک یک گلوله به زیر آوردند. در صربستان، در سال ۲۰۰۰، مخالفان، حکومت مستبد و ستم‌پیشه‌ی اسلوبودان میلوسویچ (Slobodan Milosevic) را برانداختند. در ۲۰۱۱، در انقلابی مردمی و غیر مسلحانه برای سرنگونی حکومت حُسنی مبارک برخاستند. حتی قدرتمند‌ترین‌ را می‌توان از طریق روش‌های عدم‌خشونت سرنگون کرد.

کسانی که روش عدم‌خشونت گاندی را وقعی نمی‌نهند، نمی‌فهمند این روش چگونه کار می‌کند. اقدام دور از خشونت برپایه‌ی ندای وجدان نیست. مقاومت مدنی با تغییر دینامیک سیاسی در مبارزه کار می‌کند. این روش به دنبال جلب موافقت گروه‌های بی‌تفاوت (Third Party) جامعه و افراد بی‌طرف و وفادار [به مردم] در رژیم است. این روش، شالوده‌های قدرت ستمگر را با دورکردن حمایت‌های سیاسی از این نظام، سست می‌کند.
روش گاندی تأثیر خود را به‌واسطه‌ی اِعمال فشار اجباری از طریق اقدام‌های اجتماعی و سیاسی می‌گیرد و در عین حال، با عدم خشونت کنترل‌شده در اوج زمینه‌ی اخلاقی باقی می‌ماند. این شیوه برای تغییر معادلات قدرت سیاسی، از بایکوت و نافرمانی مدنی و دیگر اَشکال همکاری‌نکردن توده‌های مردم بهره می‌گیرد. اقدام دور از خشونت زمانی موفق می‌شود که مردم از پذیرفتن ستم سر باز زنند و بر ترس غلبه کنند و رضایت خود از نظام‌های قدرت فاسد را فعالانه بردارند. گاندی به ما کمک کرد این شکل توانمند از قدرت همکاری را گسترش دهیم و برای همین تا ابد سپاسگزار او هستیم.

دیوید کورت‌ریت، استاد مطالعات صلح دانشگاه نوتردام
ترجمه: محمد نورمحمدی نجف‌آبادی
منبع: مهرنامه