سلاح‌های زیبایی شیخ کبیر هلمینسکی

The Weapons of Beauty

مباحثه‌ی عمومی در گردهمايى جهانی صوفیان، دهلی نو، ۱۸ مارس ۲۰۱۶ 

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل و سلم علی اشرف النور الجمیل الانبیاء و المرسلین و الحمدلله رب العالمین

ای حفظ کننده‌ی ما، تو صلحی و هر آنچه صلح از تو می‌آید و بازگشت نهایی ما به سوی تو و به سوی صلح است. ای حافظ ما، مکرراً ما را با صلح زنده می‌گردانی. به ما اجازه بده که به باغ تو، به مسکن صلح وارد شویم. با صلح خود، تو همه چیز را متعالی کرده‌ای. ما به درستی از عهده‌ی پرستش تو برنمی‌آییم، آنچنان که شایسته‌ی توست که پرستیده شوی. دانا تویی، فراتر از همه‌ی دانش ها و ادراک‌ها، تو که تنها مقصود دانشی. ما قادر نیستیم آنگونه که شایسته‌ی توست تو را بشناسیم. از خداوند برای گناهانم طلب مغفرت می‌کنم و شهادت می‌دهم که حقیقتی جز او نیست.

بیش از ۳۵ سال این فقیر در حالی‌که در خاور دور، در فرهنگی بسیار متفاوت از بسیاری از شما می‌زیسته، یکی از مشایخ طریق مولانا جلال‌الدین رومی بوده است.

باید همواره در خاطر داشته باشیم که تصوف و راه آن، یک سنت زنده است. چنانکه در فرهنگ‌های مختلف و حتی در سطوح مختلف توسعه‌ی فرهنگی اشکال متفاوتی به خود می‌گیرد.ابعاد توسعه‌ی فرهنگی موضوعی به شدت حائز اهمیت است. فرهنگ قبیله‌ای عرب بدوی بسیار متفاوت از فرهنگِ به‌عنوان مثال “سیلیکون ولی” در ایالت کالیفرنیاست. من از خاور دور می‌آیم و شیوه‌ای که اسلام در محیط زندگی من انتقال می‌یابد و مشکلاتی که ما با آنها روبرو هستیم، شاید با شرایطی که برخی شما با آن سر و کار دارید متفاوت است. من معتقدم که این تفاوت شامل چگونگی فهم ما از اسلام در زمان‌های متفاوت و فرهنگ‌های  مختلف نیز می‌شود.

من بسیار خوشحالم که ما پرچم تصوف  را برافراشته‌ایم. کسانی که تصوف را مورد انتقاد قرار می‌دهند چیزی را که نمی‌فهمند یا نمی‌شناسند و در حقیقت تصورات خود را مورد انتقاد قرار می‌دهند. بهترین انتقاد در مورد تصوف از درون خود تصوف بر می‌آید چرا که صوفی می‌داند که معنویت حقیقی در ارتباط با خلوص، نیت پاک و فروتنی‌ست.

در کجای دنیای امروز “اهل جمال”، مردمان زیبا را می‌بینیم در حالی‌که آنچه که اغلب زیاد می‌بینیم “اهل نار”، مردمان آتشند و مروجان دین بی‌رحمی، دین ترس و تنبیه. اما همچنین میلیون‌ها روح متعلق به مردمان زیبا وجود دارند، مردمانی که به “دین حق ” زندگی می‌کنند و به گفته‌ی مولانا رومی به ” مذهب عشق” تعلق دارند. بهترین سلاح‌های ما، زیبایی، دوستی، موسیقی، شعر و ذکر مکرر الله است.

بزرگ‌ترین فرصت زندگی معنوی تبدیل شدن به توصیفی از زیبایی روحانی از طریق اسماءالحسنی و آگاهی بخشیدن به انسانیت از افق‌های معنوی زیبا و بی‌نظیری که روح انسان برای ادراک آنها خلق و طراحی شده است، می‌باشد. چرا که همچنان که می‌دانید خداوند زیباست و زیبایی را دوست می‌دارد.

اگر تصوف قادر به خدمت به انسانیت باشد، همانا که این خدمت ابتدا از طریق قدرت عشق و زیبایی خواهد بود. آیا این همان چیزی نیست که شما را به تصوف رهنمون می‌کند؟ آیا هرگز با انسانی صاحب روحی فوق‌العاده زیبا  ملاقات کرده‌اید؟

چقدر عجیب است که الهام الهی که عشق، رحمت و زیبایی بی‌بدیلی را به جهان عرضه داشته است، زمانی آنچنان تحریف شود که از آن به‌عنوان وسیله‌ای برای توجیه مغزشویی، ظلم و خشونت استفاده شود. چقدر عجیب است که وحی الهی که به ما گوشزد کرده: “هیچ اجباری در دین نیست” ، نادیده انگاشته شود و از نام آن برای توجیه جبری هم زیرکانه و هم خشونت‌بار استفاده شود. اما ما بایست دست دوستی‌مان را به سوی آنان که قلب و روحشان را از دست داده‌اند، آنان که در آتش خشم، خشونت و غضب می‌سوزند، دراز کنیم. تصوف باغی در میان شعله‌هاست. بیایید آنان را با دعوتی سخاوتمندانه به داخل دعوت کنیم، همانگونه که ما روزی سخاوتمندانه به راهی که هرگز نمی‌توانستیم درخواست دعوت به آن را کنیم – چرا که نمی‌دانستیم چه چیزرا درخواست کنیم و میزان حقیقی سخاوت و زیبایی خداوند را نمی‌دانستیم – دعوت شدیم.

اگر بزرگ‌ترین امکان زندگی معنوی وصف و زندگی کردن زیبایی باشد، مشکل اساسی زندگی معنوی خودپرستی انسان و قدرت این حس در تحریف حقیقت است. این مشکلی‌ست که مقرر است تصوف با آن رودررو شود. تصوف راه تبدیل است، تبدیلی که طی آن منیت انسانی  از طریق عشق و آگاهی کامل می‌شود.

اگر، از سویی دیگر، از تصوف به‌عنوان راهی برای تمرکز قدرت و کسب مزیت استفاده شود، اگر به وسیله‌ای برای محدود کردن اذهان تبدیل شود و اگر صرفاً تعصب انسان را افزایش دهد، دیگر تصوف نیست بلکه صرفاً راهکار نفس و اثبات خود دروغین خواهد بود. تصوف با حضور آغاز می‌گردد.

در وضعیت حضور، ما یک نقطه برتری و تفوق، یک روشن‌بینی نسبت به تمایلات خودخواهانه‌مان، در خارج از نفس داریم. ما بایستی تمرین حضور آگاهانه را آموزش دهیم. شخص می‌تواند قدرت عشق را از نقطه برتری حضور فرا بخواند و به این قدرت اجازه دهد که نفس نابحق را رام کند.( همچنان که در سوره روم -۳۰ آورده شده).

روی خود را طبق ذات درونی و فطرت با خلوص به سمت دین اصیل نخستین، دین حنیف، بگردانید، فطرتی که خداوند به‌واسطه آن نوع بشر را آفرید. اجازه ندهید آنچه خداوند آفریده تباه شود. این دین معتبر و قابل اعتماد است اما مردم نمی‌فهمند.

بنابراین، تمام هدف فرآیند معنوی، شناخت و حفاظت از خلوص معنوی درونی‌مان، خویشتن ضروری‌مان است و این به معنای توانایی تبدیل نفس نابحق به آگاهی برتر از طریق خودآگاهی ست. اگر فراموش کنیم که هدف اسلام دگرگونی شخصی‌ست، به طرز چشمگیری دین را رها کرده‌ایم. اى كسانى كه ايمان آورده ‌ايد هر كس از شما از دين خود برگردد به زودى خدا گروهى [ديگر] را می‏‌آورد كه آنان را دوست می‌دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند در راه خدا جهاد می‌كنند و از سرزنش هيچ ملامت‌گرى نمی‌‏ترسند. اين فضل خداست آن را به هر كه بخواهد می‌‏دهد و خدا گشايشگر داناست. (سوره مائده آيه ۵۴)

این شاهدی‌ست بر اینکه مهم‌ترین چیز عشق است و این عشقی دوجانبه است. بهترین معیار برای ارزیابی اینکه آیا در جاده‌ی معنویت پیشرفتی حاصل می‌کنیم، این است که آیا ظرفیتمان برای عشق ورزیدن افزایش یافته یا خیر. اگر نور محبت را در یک معلم، یک جامعه یا یک طریقت نبینیم، احتمالاً آن یک طریق معنوی با اصالت نیست. ممکن است کسی از عشق سخن بگوید اما اگر با دلتان گوش فرا دهید و به جای یک عاشق نوای سگی در حال غریدن را بشنوید، باید بپرسید: “اشک کجاست؟” مولانا رومی می‌گوید: خطاهای عاشق نیکی بیشتری از اعمال به ظاهر به حق مغرور می‌آفریند.

ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که بسیاری مسلمانان دین حقیقت را به خاطر دین ترس و قضاوت رها کرده‌اند. روح اسلام به‌واسطه آنان که بر تنبیهات، قوانین، ظواهر و سطحی نگری‌ها تمرکز کرده‌اند، خدشه‌دار شده است. در حالیکه چنین افرادی ممکن است ادعا کنند که از سنت پیامبر پیروی می‌کنند اما آنان در حقیقت سنت حقیقی را که بخشندگی، فروتنی و انعطاف است انکار می‌کنند. قرآن، خود، به ما به‌روشنی نسبت به قوانین دینی پیچیده و ظالمانه هشدار می‌دهد: می‌گوید:” آیا تابه‌حال به تمامی راه‌های معاش که خداوند از عرش خود به شما ارزانی داشته است، توجه کرده‌اید؟ و اینکه به چیزهای ممنوع یا حرام و چیزهای قانونی یا حلال تقسیم می‌شوند؟ ” می‌گوید:” آیا خداوند به شما اجازه داده یا شما احتمالاً حدس و گمان خود را به خداوند نسبت می‌دهید؟ “

ما در عصری زندگی می‌کنیم که ارتباط بین زن و مرد در حال تعادل دوباره است، در هنگامه‌ای هستیم که کیفیات معنوی زنانه لازم است به منظور تصحیح عدم تعادل و به‌هم‌ریختگی‌های نفس‌پرستی مردانه و زن‌ستیزی، مورد سپاسگزاری قرار گیرند. بی‌احترامی به زنان به طرز قابل پیش‌بینی مرتبط با افراط‌گرایی و خرافه‌پرستی‌ست. فکر می‌کنید پسرانی که در مدارس افراط‌ طلبان تعلیم دیده‌اند با هدایت زیبای زنان آشنایی دارند؟ گاهی بهترین اسلام، اسلام مادربزرگ‌هاست. به حاشیه راندن زنان در زندگی اداری اسلامی همه‌ی ما را بی‌نیرو کرده است. من قویاً معتقدم ما نیاز داریم  به طرزی مشهود به زنان افتخار کنیم و دوباره رهبری و عدم حضور آنان در  زنان در امتمان را اشاعه دهیم. در دنیای امروز زنان در بسیاری زمینه‌ها در خط مقدم هستند و عدم حضور آنان در رهبری قابل مشاهده سازمان‌های اسلامی و حتی در مراتب صوفیان، نشانه‌ی دیگری‌ست از اینکه ما در برقراری توازن درست عمل نکرده‌ایم. به این آیه توجه کنید: ” زنان و مردان با ایمان برای یکدیگر اولیاء (یا دوستان، حفاظت کنندگان، مقدسین) هستند. آنان از آنچه به‌حق است لذت می‌برند و یکدیگر را از آنچه خطاست بازمی‌دارند. (سوره توبه ۹-۷۱)

ما چگونه رضایت خداوند را جلب می‌کنیم؟ ممکن است به فرزندانمان آموزش دهیم که به جزئیات اعمال معنوی دقت کنند تا درست نماز بخوانند، درست روزه بگیرند و…. اما در نهایت آنچه برای ذات حق مهم است فروتنی، خلوص و عشق درونی ماست. هنگامی که از پیامبر عزیز و عالی‌مقاممان پرسیده شد که: “گناه چیست؟” ایشان فرمودند: ” گناه آن چیزی ست که قلب تو را به رنج می‌افکند. آن را رها کن. ” باشد که ما دین حق را که بر فراز همه ادیان می‌درخشد بیابیم، دینی که تمامی بشریت را یکپارچه می‌سازد.

در پایان، بهترین دفاع در برابر تروریسم چیست؟ احیای ضربان قلب اسلام واقعی، قلبی که در تک تک ما ضربان دارد، اما نیاز داریم ابتدا ذهن را ساکت کنیم، آمال و آرزوها را خاموش کنیم و به سیری عمیق در ماورایی که نزدیک‌ترین جایگاه به خداست بپردازیم. اگر به اندازه‌ی کافی غور کنیم شاید مفهوم این کلام مولانا جلال‌الدین رومی را دریابیم:

در بخشش و یاری رساندن به دیگران همچون رود باش.

در شفقت و مهربانی و رحمت همچون خورشید باش.

در پوشاندن خطاهای دیگران همچون شب باش.

در خشم و غضب چنان باش که گویی مرده ای، همچون مرگ باش.

در تواضع و فروتنی همچون خاک باش.

در صبر و بردباری همچون دریا باش.

یا چنان بنما که هستی یا چنانکه می‌نمایی باش.

واحد ترجمه سایت مجذوبان نور


منبع خبر:http://sufism.org/articles/the-weapons-of-beauty