چرا ادبیات

adabiyatبارگاس یوسا می گوید: امروز “ادبیات فعالیتی غیر ضروری است” و “اساساً نوعی سرگرمی” و چیزی تجملی “تلقی می شود .

چیزی که “می توان بی هیچ دغدغه ای از آن چشم پوشید ” در حالی که “جامعه ی بدون ادبیات جامعه ای است محکوم به توحش معنوی و حتا آزادی خود را به خطر می اندازد”

بارگاس یوسا می کوشد ثابت کند که “ادبیات یکی از اساسی ترین و ضروری ترین فعالیت های ذهن است فعالیتی بی بدیل برای شکل گیری شهروندان در جامعه ی دموکراتیک مدرن ،جامعه ای مرکب از افراد آزاد .”

شاید به همین دلیل هم هست که حکومت های متحجر و سلطه گر معمولن با ادبیات و گسترش آن میانه ی خوبی ندارند و با با هر بهانه یی که هست و از جمله “اخلاق” حکیم فرموده -می کوشند راه آن را سد کنند و انتشار آن را مانع شوند تا مبادا دامن جامعه ی منزه آلوده شود.

بارگاس یوسا اما انگار این رسالت متولیان اخلاق و اولیای به ظاهر دلسوز را دست کم می گیرد که می نویسد : ادبیات عشق و تمنا و رابطه ی جنسی را عرصه ای برای آفرینش هنری کرده است . در غیاب ادبیات ،اروتیسم وجود نمی داشت . عشق و لذت و سرخوشی بی مایه می شد و از ظرافت و ژرفا و از آن گرمی و شوری که حاصل خیال پردازی است بی بهره می ماند .

به راستی گزافه نیست اگر بگوییم آن زوج های که آثار گارسیلاسو ،پترارک ، گونگو را یا بودلر را خوانده اند درقیاس با آدم های بی سوادی که سریال های بی مایه ی تلویزیونی آنان را بدل به موجوداتی ابله کرده ،قدر لذت را بیشتر می دانند وبیشتر لذت می برند . دردنیایی بی سواد و بی بهره از ادبیات ،عشق،تمنا چیزی متفاوت با آن چه مایه ی ارضای حیوانات می شود نخواهد بود،و هرگز نمی تواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود”

اما ممانعت از انتشار آثار ادبی در جوامع زیر سیطره ی حاکمیت های سلطه گر و دیکتاتوری ،فقط به بهانه ی حفظ اخلاق نیست بلکه آنها نظارت و تجاوز را را حق خود می شمارند . و این تجاوز را “اخلاق اعمال می کنند .

یوسا نیز می گوید: “ادبیات از آغاز تا کنون ،و تازمانی که وجود داشته باشد فصل مشترک تجربیات آدمی بوده ” و می تواند “نقشی وحدت بخش “در شناسایی آدمیان و گفت گو میان آنها ایفا کند ” در این میان تفاوت مشاغل و شیوه ی زندگی و موقعیت جغرافیایی و فرهنگی و احوالات شخصی تاثیری ندارد .

“ادبیات به ما می آموزد که چیستیم و چگونه ایم ” بارگاس یوسا می کوشد به پرسش “فایده ی ادبیات چیست ؟و این که چرا رمان و شعر پدید آمده اند و غایت آنها چیست و چرا پایدارند پاسخی قانع کننده و واقع گراتر بدهد .این که ادبیات ،زبان را گسترده تر و کارآمدتر می کند و تفهیم و تفاهم را برقرار و “فکر وتخیل”را نیرومند می سازد و “بر امکان شادمانی و لذت انسان می افزاید “

جملات داخل گیومه از کتاب “چرا ادبیات” ؟عبدالله کوثری