پیغمبر دزدان

photo 2015 07 31 13 47 53پیغمبر دزدان، شاعر، نویسنده، طنزپرداز و روحانی ایرانی و از معاریف عصر قاجار بود. وی در بهبود و اصلاح اوضاع زمان خویش، تلاش بسیار کرد و با نامه‌های مطایبه‌آمیز و سرشار از اشعار لطیف و در عین حال گزندهٔ خود، خطاب به حکّام و افراد مهم و مؤثر دوران خویش، آنان را به عدالت و دادگری و دوری از بیداد و ستم، فرامی‌خواند.

مقصود و غرض وی از انتخاب لقب نبی‌السارقین یا پیغمبر دزدان برای خویش و استفادهٔ همیشگی از این لقب در اشعار و نوشته‌های خود، آن بود که با بیان شوخ‌طبعانهٔ خویش، در ظاهر، دزدان بیابانی و سر گردنه و راهزنان صحراگرد و کوه نشین، و در باطن و لفّافه، تمامی دزدان و غارتگران اموال عمومی و از جمله به خصوص حکّام و زمامداران ستمگر را، به کردار زشت و جهنمی‌شان متنبه ساخته و با گفتار و لحن دلپسند آن زمان، آنها را از روش بدشان بازدارد.

بعضی شوخی‌ها که از پیغمبر، خصوصاً در سفر فارس از او نقل شده است، بسیار جالب به نظر می‌رسد . پدرم نقل می کرد از قول پیغمبر دزدان که وقتی در فارس بوده و فرهاد‌ میرزا بر فارس حکومت می‌کرده، یکی از لری‌های دهات کهکیلویه – که روضه‌خوان هم بوده – برای شکایت از ظلمی که به او شده بود، خدمت فرهاد‌ میرزا رسید، فرهاد میرزا ضمن رسیدگی به شکایتش – که برای به دست آوردن موقوفهٔ آباء و اجدادی بود – متوجه شد که روضه‌خوان دهاتی مرد بی‌سوادی نسیت، برای رعایت حالش، به منشی خود گفت، امشب در فلان مسجد، روضه‌خوانی داریم، به این آخوند بگوئید او هم بیاید و منبری کوتاه بخواند.

شب، آخوند روستائی به مجلس رفت. مجلس با شکوه، منبر دوازده پلهٔ منبت کاری شده، چراغ‌ها روشن و محفل گرم، سه چهار آخوند رفتند و خواندند، فرهاد میرزا به آخوند روستائی هم اشاره کرد که برود و مجلس کوتاهی بخواند. او پس از خطبه و چند بیت از سعدی، به جای روضه خوانی، شروع کرد به تعریف از پدر و پدر بزرگ و اجداد خودش، و حقانیت آنها در مورد تولیت موقوفه‌ای که شکایتش را پیش فرهاد میرزا آورده بود! و پشت سر هم قصه می‌گفت و مجلس را بسط میداد. همهٔ اهل مجلس تعجب کرده بودند و هیبت فرهاد میرزا اجازه نمی‌داد کسی حرفی بزند. یکی از نوکرهای فرهاد میرزا در کنار منبر اندکی صدا را بلند کرد و با ایما و اشاره گفت:
شیخ، روضه‌ات را بخوان و بیا پائین!

آخوند روستائی عمامه‌اش را جا به جا کرد و گفت:
چه می‌فرمائید آقا، منبر به این بلندی، مجلس به این هیبت و شکوه، مستمع با این همه معرفت و بزرگواری، والله اگر خود سیدالشهداء هم به چنین منبری دست می‌یافت، قبل از آنکه روضهٔ خودش را بخواند حقانیت جدش را برای حضرتِ والا ثابت می‌کرد!

برگرفته از نوشته‌های دکتر باستانی پاريزی منتشره در گروه کوچه باغ پاريز