تورج نگهبان

Imageتورج نگهبان همچنين همزمان با تحصيل در دانشگاه با عنوان معاون اداره مطبوعات در اداره کل انتشارات و راديو مشغول کار شد و از سال ۱۳۴۲ به مرکز صنايع دستی ايران منتقل گرديد 

تورج نگهبان، ترانه سرای نامی ايران در سن هفتاد و شش سالگی، صبح روز چهارشنبه ۳۰ مردادماه در شهر لس آنجلس آمريکا درگذشت.

تورج نگهبان در روز هفتم ارديبهشت ۱۳۱۱ در شهر اهواز به دنيا آمد.

آموزش ابتدايی را در خرمشهر و شيراز ودوره دبيرستان را در تهران به پايان رساند. از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۷در دانشگاه تهران رشته ادبيات انگليسی تحصيل کرد و سپس به دانشکده حقوق رفت و فاصله سال های ۳۷تا ۳۹ را  تحصيل در رشته حقوق پرداخت.

او از سال ۱۳۴۱ به مدت سه سال در دانشکدهادبيات و علوم انسانی در رشته علوم اجتماعی به تحصيل ادامه داد و از ۱۳۴۸تا ۱۳۵۰ رشته جامعه شناسی را در مقطع فوق ليسانس به پايان برد.

اواز اوائل دهه ۵۰ تا اواخر سال ۵۷ در دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد قزوين به تدريس جامعه شناسی عمومی و تاريخ نظرات جامعه شناسی ودر مدرسه عالی مددکار دختران به تدريس روش های تحقق علم مشغول بود.

تورج نگهبان همچنين همزمان با تحصيل دردانشگاه با عنوان معاون اداره مطبوعات در اداره کل انتشارات وراديو مشغول کار شد و از سال ۱۳۴۲ به مرکز صنايع دستی ايران منتقل گرديد و تا پايان سال ۵۷ با عنوان مشاور وزير صنايع و سرپرست انتشارات و روابط عمومی سازمان صنايع دستی ايران کار کرد.

وی در تمام طول اين سال ها فعاليت های هنری خود را باهنرمندان بزرگ عرصه موسيقی ايران پی گرفت.

نگهبان کار ترانه سرايی را از نخستين سال های دبيرستان و در سال ۱۳۲۸ باهمکاری همايون خرم، امين الله رشدی  و مجيدوفادار آغاز کرد و نخستين ترانه هايش به ترتيب با صدای محمود کريمی،امين الله رشدی، منوچهر همايون پور وداريوش رفيعی از راديو پخش شد.

علاوه بر اين نخستين ترانه های مرضيه، خواننده مطرح موسيقی ايرانی با آهنگ های مجيد وفادار و همايون خرم با کلام تورج نگهبان همراه بوده است.

تورج نگهبان همکاری خود را با برنامه گل ها از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد و از همکاران هميشگی آن بود.

اودر طول عمر هنری خود به جزترانه های مربوط به فيلم ها، بيش از هفتصد ترانه تنهابرای راديو و به سفارش آن سازمان سرود که با آهنگ آهنگسازان برجسته ای چون مرتضی محجوبی، جواد معروفی، حبيب اله بديعی، زرين پنجه، پروز ياحقی،انوشيروان روحانی، بزرگ لشگری، اسدالله ملک، جواد لشکری، فضل الله توکل،محمد حدری، لقمان ادهم، بابک افشار، حشمت سنجر (رهبر ارکستر سمفونيک تهران)، حسن دهلوی و فرامرز پايور و … همراه بوده است.

اين ترانه های ماندگار راخوانندگانی چون ملوک ضرابی، بنان، دلکش، مرضيه، الهه، پوران،عهديه، هايده، مهستی، فريدون فرخزاد، بنان، ايرج، وفايی، گلپايگانی،داريوش رفيعی، محمد نوری، پروين و  گوگوش خوانده اند.

تورج نگهبان در راستای روزنامه نگاری نيز از سال های نوجوانی فعال بود و ازآخرين کوشش های مطبوعاتی وی دراواخر دوره پهلوی می توان به سردبيری وانتشار مجله «دستاورد» در زمينه هنرهای دستی ايران اشاره کرد.
 
در همين دوران،نگهبان به همراه دوستان نزديکش اسفنديار منفردزاده، عماد رام و عليرضا ميبدی مجله ای به نام «صدا» را نيز منتشر می کرد.

تورج نگهبان از سال ۱۳۷۴ در ايالات متحده آمريکا زندگی می کرد و تهيه کننده و مجری «مجله ماهواره ای صدا» و «سيری درادبيات آهنگين ايران» از تلويزيون AFNدر لس آنجلس بود.

نگهبان از چندی پيش به دليل ناراحتی های ريوی و کيسه صفرا در بيمارستان تارزانای لس آنجلس بستری بود.سه روز پيش کليه های وی تقريبا از کار افتاد وهشتاد درصد اکسيژن خود را از دستگاه های تنفسی می گرفت با اين حال پزشکان وی به بهبود او اميدوار بودند.
 
گفته می شود خودنگهبان وصيت کرده بود که اگر حال وی رو به بهبودی نرفت پس از دو روز دستگاه هارا قطع کنند که متخصصين با مشاهده عدم بهبودی پس از دو روز دستگاه هارا قطع کردند.

بدين ترتيب يکی از بزرگان موسيقی ايران حدود ساعت ۹ صبح به وقت لس آنجلس ديده از جهان فرو بست.

«ترانه سرای بزرگی را از دست داديم»

دکترمحمود خوشنام، سردبير مجله رودکی در سال های قبل از انقلاب، خبر را که می شنود، مکث میکند. می پرسد: مطمئنيد؟ با پاسخ مثبت روبرو می شود، اين بار سکوت طولانی تراست و با صدايی لرزان می گويد: متاسفم. ما ترانه سرای بزرگی را ازدست داديم. و اين آغاز گفت و گوی تلفنی ما است با يکی از دوستان تورج نگهبان.

رادیو فردا: آقای خوشنام، آشنايی شمابا تورج نگهبان از کجا آغاز شد؟

محمود خوشنام: در سال های پيش از انقلاب من مجله رودکی راکه ويژه موسيقی بود منتشر میکردم و با کسانی که در زمنينه موسيقی فعاليت می کردند رابطه تنگاتنگی داشتم. از جمله آقای تورج نگهبان که هنوز هم مرگش را باور نمی کنم. به همين دليل بين من و تورج نزديکی و صميميتی ايجاد شد که در تمام سال های قبل و بعد ازانقلاب ادامه داشت. آخرين بار هم او را همين چندی پيش در لندن ديدم درمراسمی که به مناسبت صد سال ترانه ايران برگزار شده بود که آنجا هم گفت وگويی در مورد موسيقی ايران داشتيم.

آيا می توان برای آقای نگهبان جايگاه خاصی رادر ترانه سرايی در ايران در نظر گرفت؟

من نمی توانم در مورد عدد هزار که تعداد ترانه های ايشان نسبت داده شده،اظهار نظر کنم اما به هر تقديراو يکی از بهترين ترانه سرايان ايران در دوره ای که ترانه سرايی در حال تحول بود، به شمار می رفت.
در دهه چهل و پنجاه، ترانه سرايی در ايران در حال تحول بود و نوع خاصی از ترانه سرايی به ميدان آمد که بر خلاف ترانه های سنتی، ضد ملال و يک نواختی عمل می کرد. تصوير سازیهای بسيار درخشان شعر در ترانه هم به ميدان آمد. در اين زمان بيژن ترقی،معينی کرمانشاهی، تورج نگهبان و نواب صفا در اين راه عمل می کردند.

شيوه ترانه سرايی آقای نگهبان با ديگران چه تفاوتی داشت؟
 
در ميان اين چهارترانه سرای برجسته، زبان تورج نگهبان، زبان نوتری بود که او را از ديگران متمايز می کرد. شايد به اين دليل که او در ميان اين چهار تن از همه جوان تربود. البته مشارکت مهندس همايون خرم با تورج به برجسته شدن متن های او کمک می کرد.
تورج بيش از هر فرد ديگری باآقای خرم کار می کرد و مثلث خرم، نگهبان و خانم پروين، بهترين ترانه های نگهبان رادر خود دارد.

و پس از انقلاب، چه تغييری در شيوه کار ايشان ايجاد شد؟

بعد از انقلاب فکرمی کنم اصولا کار ارزشمندی که بتوان در مورد آن بحث کرد منتشر نشده است. اين مسئله نه تنها در مورد تورج نگهبان بلکه در مورد همه ترانه سرايان و ترانه سازان می توان اين را گفت. در واقع همه در حال تکرارخود هستند. تقصيری هم ندارندزيرا شرايط برای ارائه يک کار نوآورانه مساعد نبود

چند شعر از تورج نگهبان

. درد عشق و انتظار
دارم زان شب یادگار
در آن شب سرد پاییز
آهنگ سفر می کردی
از رهگذری محنت بین
دیدم که گذر می کردی
درد عشق و انتظار
دارم زان شب یادگار

تو رفتی و دلم غمین شد
قرین آه اتشین شد
از آن شبی که بر نگشتی
جهان که شادی آفرین بود
به چشم من غم آفرین شد
از آن شبی که بر نگشتی
در آن شب سرد پاییز
آهنگ سفر می کردی

از آن شب سرد خزان شبها گذشته
داستان باده و مینا گذشته
روزگاری بر من تنها گذشته
از آن شب سرد خزان شبها گذشته
داستان باده و مینا گذشته
روزگاری بر من تنها گذشته
تو رفتی و دلم غمین شد
قرین آه اتشین شد
جهان که شادی آفرین بود
به چشم من غم آفرین شد
از آن شبی که بر نگشتی
تو رفتی و دلم غمین شد
قرین آه اتشین شد
از آن شبی که بر نگشتی
جهان که شادی آفرین بود
به چشم من غم آفرین شد
از آن شبی که بر نگشتی
از آن شبی که بر نگشتی

منم مجنون كويت توئي ليلاي ليلا
زشعله نگاهم شده عشقم هويدا
خدايا خدايا خدايا

عشق من من تو را مي پرستم
بي تو هرگز ندانم چه هستم

گر روزي عشقت پايان پذيرد
كس جاي آن را در دل نگيرد

منم مجنون كويت توئي ليلاي ليلا
زشعله نگاهم شده عشقم هويدا
خدايا خدايا خدايا

بيگانه ام خواني چرا
اي با دل من آشنا
تركم مكن بحر خدا
تو مي بري به خدا دل مرا

بر تو آن خاطره آسوده سوگند
بر تو اي چشم گنه آلوده سوگند
بر آن لبخند جادويي
بر آن سيماي روشن
كه از چشم تو افتاده آتش
بر هستي من
آه آتش بر هستي من
عمري هر شب در رهگذارم
ماندم چشم انتظارم
شايد يك شب بيايي
دردا تنهاي تنها بگذشته بي تو
شبها درحسرت وجدايي
عاشقي گم كرده ره بي آشيانم
مانده بر جا آتشي از كاروانم
زين پس محزون و خاموشم
عشقت خاكسترم كرد
در دست باد پاييزي نشكفته پرپرمكرد
آه نشكفته پرپرم كرد
بر تو آن خاطره آسوده سوگند
بر تو اي چشم گنه آلوده سوگند
بر آن لبخند جادويي
بر آن سيماي روشن
كه از چشم تو افتاده آتش
بر هستي من
آه آتش بر هستي من
عمري هر شب در رهگذارم
ماندم چشم انتظارم
شايد يك شب بيايي
دردا تنهاي تنها بگذشته بي تو
شبها درحسرت وجدايي
عاشقي گم كرده ره بي آشيانم
مانده بر جا آتشي از كاروانم
زين پس محزون و خاموشم
عشقت خاكسترم كرد
در دست باد پاييزي نشكفته پرپرمكرد
آه نشكفته پرپرم كرد

قلب عاشقان را نوري و صفايي
اي بلاي جان ها به چه جان فدايي
تو مأواي هر دل زار و بي قراري
تو عشقي تو مايه شعله هاي آهي
تو به شام سيه ستاره اميدي
تو فروغ دلي تو خود همه نويدي
تو به شام سيه ستاره اميدي
تو فروغ دلي تو خود همه نويدي
قلب عاشقان را نوري و صفايي
اي بلاي جان ها به چه جان فدايي
تو مأواي هر دل زار و بي قراري
تو عشقي تو مايه شعله هاي آهي
گاهي به جلوه معشوقي
گاهي به صورت رويايي
گر ز جهان هنر گذري
هر دم كه عاشقي آموزي
دل را ز نور خود افروزي
ظلمت جلوه جان به بري
تو عشقي و جانم هستي
تو خود نگهبانم هستي
همه جهانم هستي
قلب عاشقان را نوري و صفايي
اي بلاي جان ها به چه جان فدايي
تو مأواي هر دل زار و بي قراري
تو عشقي تو مايه شعله هاي آهي


 

Tags