مصائب ناصرخسرو در تبلیغ مذهب/ «کتابت ز بَر دارم اندر ضمیر»

89

ناصرخسرو قرآن و آیات آن را به منزله دژی استوار می‌داند که از آن در کوبیدن دشمنانش که او را آواره درّه‌های یمگان کرده‌اند بهره می‌گیرد.
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: آنچه ناصرخسرو را از دیگر شاعران ممتاز می‌کند، خلوصِ ایمان و صفای عقیدتی او به مبانی دین و مذهب است.

هرچند دیگر شعرای زبان فارسی، هر یک به نحوی از شیفتگان قرآن بوده‌اند، اما مصایبی را که ناصرخسرو به عنوان مبلغ مذهب اسماعیلی در بیان عقاید دینی خود متحمل شد، بسیاری از آنها نکشیدند و همین موضوع باعث شده است استفاده او از قرآن جلوه دیگری داشته باشد.

ضمن اینکه ناصرخسرو به همراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته‌است. این موضوع از بیتی در دیوان او فهمیده می‌شود:

مقرم به مرگ و به حشر و حساب
کتابت ز بَر دارم اندر ضمیر

ناصرخسرو قرآن و آیات آن را به منزله دژی استوار می‌داند که از آن در کوبیدن دشمنانش که او را آواره درّه‌های یمگان کرده‌اند بهره می‌گیرد.

اطلاع عمیق او از قرآن، او را قادر ساخته است به صورت‌های گوناگون آیات و معانی آن را در دیوان خود به کار گیرد. ناصرخسرو در بازگشت از سفری که در ابتدای سفرنامه، خوابی را انگیزه این سفر هفت ساله به بلاد اسلامی معرفی می‌کند، یک مومن اسماعیلی و حجّت جزیره خراسان است و برای ادای رسالت خود، در تبلیغ عقاید مذهب اسماعیلی باید به بهترین شکل بر قرآن و آیات آن مسلط باشد که تسلط او بر قرآن و تاویلاتش، بنابر عقاید مذهب اسماعیلیه در قصاید او کاملاً دریافتنی است که در اینجا تنها به چند مورد آن اشاره می‌کنیم:

ای خردمند! چه تازی ز پس سفله جهان
همچو تشنه ز پس خشک فریبنده سراب

«وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ» (آیه ۳۹ سوره نور)

این جهان را به جز از خوابی و بازی مشمر
گر مقرّی به خدا و به رسول و به کتیب

«وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُون» ‏(آیه ۳۲ سوره انعام)

بر آنچه داری در دست، شادمانه مباش
وز آنچه از کف تو رفت از آن دریغ مخور

«لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور» (آیه ۲۳ سوره حدید)

بَد من نیکی گردد چون کنم توبه
که چنین کرد ایزد وعده به فرقانم

«إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً» (آیه ۷۰ سوره فرقان)

چونانکه عصا هرگز زان سان که شنیدی
ثعبان نشدی جز به کف موسیِ عمران

«فَأَلْقى‏ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِين»(آیه ۱۰۷ سوره اعراف)

یکی از تحقیقاتی که مستشرقین در دهه‌های اخیر درباره زندگی و عقاید ناصرخسرو انجام داده‌اند، کتابی است با عنوان «لعلِ بدخشان» از آلیس هانس برگر، که در آن فراز و فرود زندگی و آوارگی‌های این شاعر بزرگ فارسی‌زبان را به تفصیل آورده است.

دکتر زرین‌کوب درباره شخصیت ناصرخسرو می‌گوید: «در ورای چهره درشت و هیکل بلندِ روستایی‌نمای او… جلوه روح بلند نستوه او که عظمت و سختی یمگان را به خاطر می‌آورد، انسان را خاضع می‌کند. شعر او نیز که از جهت عظمت و صلابت جلوه‌گاه این روح عظیمِ بلند است، مثل چهره و اندام و سرگذشت او یکتا و کم‌مانند و تا حدی در ادبیات فارسی بیگانه‌وار می‌نماید.»

به هر حال زندگی و شعر ناصرخسرو در ادبیات فارسی مخصوص خود اوست. شاعری که برای عقایدش رنج‌ها کشید، تهمت بددینی شنید و سالها آوارگی در دره‌های یمگان را تحمل کرد و با این وجود همگان را به آگاهی و آزادگی دعوت کرد:

سلام بَر ز من ای باد مر خراسان را
مر اهل فضل و خِرَد را نه عامِ نادان را

بگویشان که جهان سرو من چو چنبر کرد
به مکرِ خویش و خود اینست کار کیهان را

کمتر شاعری در ادبیات فارسی می‌توان نشان داد که تمام جنبه‌ها را داشته باشد. او نویسنده‌ای خوش قلم، شاعری توانا، جهانگردی بزرگ و البته حکیم و متکلّمی است که در بیان عقاید خود مشکلات زیادی را مردانه به دوش می‌کشد:

ای خفته همه عُمر و شده خیره و مدهوش
وز عُمرِ جهان بهره خود کرده فراموش

که اشاره دارد به آیه ۷۷ سوره قصص: «وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا.»

حامدشکوفگی، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی

 

منبع: مهر نیوز