«حدیت دیگران» پیرامون عرفان و تصوف (قسمت سوم)

مجموعه‌ی «حدیث دیگران» حاوی گزیده نظرات، آثار، مقالات و گفتگو با اساتید و اندیشمندان حوزه فلسفه و دین با موضوع «تصوف و معنویت در اسلام» است که به همت آقای مهرداد مصوری گردآوری شده که تاکنون مجذوبان نور دو قسمت از آن را منتشر کرده است (قسمت اول، قسمت دوم)، در ادامه نیز بخش سوم این مجموعه با موضوع «تصوف راه حل مقابله با افراط گرایی و تعصب» در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت:

خوشتر آن باشد که سّر دلبران
گفته  آید در «حدیث   دیگران»

از آنجا که در مورد بُعد باطنی و مهمترین سنت اسلامی در مقام معنویت که همانا تصوف و عرفان اسلامی است بسیار کتابها به رشته تحریر درآمده است و هر کدام از نویسندگان گوشه ای از این دریای بیکران را نگاه نموده در مورد آن توصیف و یا دیدگاهی ارائه نموده اند و از طرفی دسترسی یکجا برای اهل تحقیق به این نظریات فراهم نبوده و تفحص، حوصله و زمان این جستجو برای هر کسی میسر و مقدور نیست، حقیر با توجه به قلت بضاعت علمی از سر عشق و علاقه به تصوّف مبادرت به جمع آوری این دیدگاه ها نموده و البته با ادای احترام به تمامی صاحب نظران منصف و با دقت، آنچه در این گردآوری آمده دیدگاه آن اندیشمندان است که در بسیاری از مطالب نزدیک بودن با حقیقت موضوع در قلم و بیان آنها مشهود و به نوعی می تواند دور نمایی از تصوف و عرفان حقیقی که همانا تشیع واقعی است را ارائه کند.

این دریافت ها و درک مفاهیم علمی و سلوکی در آثار نویسنده و شرح و تفسیر آن بیان حال پژوهشگری است که در کناره و یا عمق این دریا به غوص پرداخته است.

به لحاظ رعایت امانت و اجتناب از کوتاه و یا خلاصه نمودن، مطالب آنگونه که منتشر شده است آورده می شود. در پایان مقدمه اظهار قدر دانی و امتنان قلبی خود را از صاحب نظران و رسانه هایی که این مقالات و گفتگوها را منعکس نموده اند می نمایم.

وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین

مهرداد مصوری

 

«تصوف؛ پادزهر اسلام تندرو»

يکی از تحليل گران روزنامه آمريکايی «کريتسن ساينس مانيتور – christian science monitor»، در گزارشی که منتشر نموده، از صوفيسم به عنوان «پادزهر احتمالی اسلام تندرو» ياد کرده است. جين ليمپن، تحليلگر روزنامه «کريستين ساينس مانيتور»، برای تهيه اين گزارش تلاش کرده تا جامعه مسلمانان جهان را از زاويه ای که چندان در رسانه های غربی مورد توجه قرار نمی گيرد، بررسی کند. ترجمه فارسی اين گزارش را می توانيد در ادامه بخوانيد:

طی چند سال گذشته تصاوير گوناگونی از اسلام در بسياری از رسانه های خبری جهان منعکس شده است، با اين حال يک بعد از اسلام، کمتر توجه ديگران را به خود جلب کرده است: عرفان اسلامی. اين درحالی است که هزاران نفر در آمريکا و ميليون ها نفر در دنيای اسلامی به صوفيسم يا صوفی گری گرايش پيدا کرده اند. برخی اين راه را اميدبخش ترين راه برای مقابله با افراط گرايی اسلامی تلقی می کنند.

در طی هفته های گذشته جشن های بين المللی متعددی همزمان با هشتصدمين سالگرد مولانا، در سالی که به نام او نامگذاری شده، در چندين کشور جهان برگزار شد. آثار اين مسلمان اهل تصوف، همچنين پرفروشترين اشعار درايالات متحده آمريکا طی بيش از ده سال گذشته به شمار می آيد.

در غرب، صوفی گری، با آداب و ممارستهای معنوی، احترامی که برای همه اديان و عشق عالم گيری که آن را تبليغ می کند، مورد توجه قرار گرفته است.

للو سميث، يک توليد کننده برنامه های تلوزيونی در شهر بوستون، که به صوفی گری روی آورده است می گويد: «عرفان به گونه ايی مستقيم و نامنتاقض شما را به دوری ازهوای نفس خويش و به نزديک شدن با خدا و مردم هدايت می کند.»

با وجود اينکه صوفيگری بارها و بارها در سراسر جهان اسلامی مورد حمله مسلمانان تندرو و متعصب قرار گرفته است، اما همچنان يکی از نيروهای منتفذ در جهان اسلام بوده است. برخی به خاطر آنکه عرفان فراتر از اصول و اعتقادات مذهبی رايج رفته و فرد را بدون نيازبه هيچ گونه واسطه يا ميانجی با خدا متحد می کند، آن را نوعی کفر و ارتداد تلقی می کنند. با اينحال اين روزها بسياری از مسلمانان اين سنت معنوی را عاملی بالقوه برای مقابله با افراطگرايی می دانند که دين و ايمان آنها را ربوده و جلوه بدی از آن به جهانيان نمايش داده است.

سيد حسين نصر، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه جرج واشينگتن در شهر واشينگتن می گويد: «در دنيای اسلامی، عرفان قوی ترين پادزهر افراطگرايانی است که همچنين بيادگرايان اسلامی ناميده می شوند. عرفان در عين حال مهمترين منبع برای پاسخ به چالشهايی است که نوگرايی مطرح می کند.» دکتر نصر به منظور معرفی و تعليم عرفان به زبان معاصر کتابی تحت عنوان «باغ حقيقت» نوشته است.

دکتر نصر می گويد: «نفوذ آن بی کران است. عرفان به جای آنکه تعاليم خشک و سخت اخلاقی بدهد، کيفيت های درونی اخلاقيات و فضيلت روحانی را زنده نگاه داشته و نيز امکان دسترسی به اطلاعات واقعی دررابطه با عالم غيب و هستی را در اختيار بشر قرار می دهد، که به نوبه خود ديگر جوانب زندگی انسان را نيز تحت تاثير قرار می دهد.» اما ممارست در تعاليم عرفانی درميان تضادهای درونی اسلام، با شرايط سختی مواجه شده است. 

اکبر احمد، يک متخصص سرشناس علوم انسان شناسی از پاکستان، که در دانشگاه امريکن درشهر واشينگتن تدريس می کند می گويد: «آنچه که دنيای غرب نمی بيند، اين است که دنيای اسلامی از سه نمونه قابل تفکيک تشکيل شده است: مدرنيسم، که منعکس کننده پديده جهانی شدن، مادی گرايی و جامعه مصرفی است. بنيادگرايان که گاه با خشونت عليه غرب و پديده جهانی شدن از خود واکنش نشان می دهند، و اهل تصوف که از قدرت و ثروت دوری می کنند و راه روحانی تری را به پيش می گيرند.»

آقای احمد می گويد، امروزه مسلمان نوعی احساس می کند که محاصره شده است و دچار نوعی آشفته حالی و پريشانی است. وی با خود فکر می کند کداميک از اين راه ها را بايد به پيش گيرد و فقر و گرسنه گی معنوی را بطور گسترده لمس می کند. آقای احمد که در سال ۲۰۰۶ ميلادی در سرتاسر دنيای اسلامی سفر کرد می گويد درحالی که عرفان درعربستان سعودی مورد اذيت و آزار قرار می گيرد درکشورهايی نظير ايران، پاکستان و هند، بويژه دربيرون شهرهای مدرن رونق يافته است.

وی در جريان بازديد از يک زيارتگاه صوفيان در آمجر هند با جمعيتی هزار نفره، ازعبادتگران مواجه شد. وی گفت: «تنها هفته گذشته، زمانی که نواز شريف، نخست وزير پيشين به پاکستان بازگشت، فکر می کنيد به کجا رفت؟ به زيارتگاه صوفيان در لاهور.» اما آيا عرفان می تواند با رشد سياسی افراطگرايان مقابله کند؟ اصلاحگرايان منزه طلب صوفی گری را مرتد می نامند و نوگرايان نيز عمدتا آن را بدنام کرده اند.

کمال آتاتورک، بنيانگذار ترکيه نوين و سکولار برای مثال تمامی خانقاه ها و زيارتگاه های صوفيان، از جمله زيارتگاه رومی مولوی را تعطيل کرد. با اين حال بر اساس مطالعات و برسی که آقای احمد سال گذشته از طريق چندين جوان درترکيه انجام داد، آنها فتح الله گولن را بعنوان اولين الگوی خود انتخاب کردند. فتح الله گولن فردی است که يک سيستم عظيم درسی را راه اندازی کرد و بخاطر تبليغات خود برای ايجاد گفتگو ميان اديان معروف است.

به گفته مارسيا هرمانسن، يک متخصص عرفان در دانشگاه لويولا در شهر شيکاگو، عرفان از ديدگاه تاريخی به مراتب تاثيرگسترده تری بر دنيای اسلام داشته است، تا بر فلسفه عرفای يهودی يا مسيحی و جوامع آنها. عرفان نه تنها برهنر، موسيقی و ادبيات و معماری اسلامی نفوذ خاص داشته است بلکه چندين مکتب عرفانی در قلمروی زندگی سياسی نيز تا کنون چنان تاثيرگذاربوده اند، که نقشه جهان اسلامی را متغييرکرده اند.

آقای نصر می گويد: «برخی از بزرگترين جنبش های اصلاحگرايانه در قرن نوزدهم ميلادی توسط عرفا و افراد اهل تصوف ايجاد شد. عبدالاقادر قهرمان ملی الجزاير يک مرشد عارف بود.»

امروزه با توجه به اينکه مسلمانان شيعی و سنی هردو می توانند متعلق به اهل تصوف باشند از ميزان دقيق صوفيان ارقام قابل اعتمادی در دست نيست. اما بسياری از افراد اهل تصوف با جديت در حوزه بين المللی راه پيران خويش را ادامه می دهند.