نامه جمعی از دراویش گنابادی خطاب به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی؛ «نیروهای امنیتی راه را بر ایجاد رفاه و همدلی بسته‌اند»

Vazire Taavon Name

جمعی از دراویش گنابادی متحصن در مددکاری رضا، که چندی پیش توسط نیروهای امنیتی پلمب شد با امضای نامه‌ایی خطاب به علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، شیوه برخورد نهادهای اطلاعاتی با مددکاران اجتماعی را مصداق بستن روزنه‌های امید در جامعه دانستند.
به گزارش مجذوبان نور، این دراویش که از صبح امروز در اعتراض به پلمپ مددکاری رضا در این محل متحصن شدند، خطاب به وزیر تعاون نوشته‌اند: «شما در سالروز ولادت مولا علی در جمع نمازگزاران نماز جمعه داد سخن سر می‌دهید که» هر کس خشتی روی خشت دیگری بیفزاید از طرف ما حمایت می‌شود، چرا که براساس خیر جمعی و ثواب حرکت می‌کند «، اما همکاران شما در بخش اطلاعات و امنیت کابینه دولت معزز به روشی دیگر عمل می‌کنند و با تعطیل کردن مددکاری رضا، عده‌ای شاغل را که به خدمت‌رسانی به مردم همین مملکت مشغول بوده‌اند از کار بیکار می‌کنند و بر جمع نیازمندان می‌افزایند. درویشی و بی‌نیازی را که جزو فرهنگ کهن ایران و آموزه اسلام است، به جای توسعه و تقویت، سرکوب و تحقیر می‌کنند و عوض فشردن دست هموطنانی که می‌کوشند در حد توان خویش به یکدیگر یاری برسانند، دستبند بر دست‌هاشان می‌زنند.»

گفتنی است این طومار از سوی سایر دراویش گنابادی نیز در حال امضاست..

متن این نامه به شرح زیر است:

هو
۱۲۱

 
جناب آقای دکتر ربیعی
وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی
سلام؛

این نامه را که به امضای دراویش گنابادی کشورمان‌ ایران رسیده است، جمعی از پیرزنان و پیرمردان و از کارافتادگان و مستمری‌بگیران خطاب به جنابعالی نوشته‌ و در روزی به شما ارسال داشته‌اند که به نام نامی علی علیه‌السلام که آموزه‌هایش چراغ راه و راهنمای عمل و عقیده درویشان است، روز مددکار و مددکاری نامیده شده است.

جناب وزیر
نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، درعملیاتی ناجوانمردانه، مددکاری رضا وابسته به درویشان گنابادی را بستند و در شرایط سخت اقتصادی امروز که تحفه‌ و رهاورد کلاهبرداری‌ها و اختلاس‌های ریز و درشت عده‌ای قانون‌شکن ِ ناانسان است، سختی زندگی را بر ما مزید کردند. تعدادی سالخورده را که در سرای سالمندان این مددکاری کوچک اسکان داشتند، با پلمب کردن آن مکان بی‌سرپناه کردند و شماری مستمری‌بگیر عائله‌مند و از کارافتاده را که با مختصر مستمری خیران این مددکاری گذران زندگی می‌کردند، دستخوش اندوه و الم ساختند.

آقای وزیر!
این نامه نه تظلم‌خواهی است و نه تکدی ترحم برای سیرکردن شکم، بلکه من باب آگاهی شما نوشته شده است که بدانید درویشان که در مرام آنها، گدایی فرقی با دزدی ندارد و مدام از سوی بزرگان‌شان به شفقت با خلق و دستگیری از مستمندان و رعایت حقوق جامعه توصیه شده‌اند، توسط نیروهای امنیتی دولتی که شما در آن وزارت دارید، سخت‌ترین فشارها و آزار و اذیت‌ها را متحمل می‌شوند. خراب کردن حسینیه‌ها و تعطیل‌کردن محل مجالس درویشی‌شان کفایت نکرد و به مددکاری‌شان که در حد بضاعت به نفوس این مملکت کمک می‌رساند تا جلو بیکاری و تکدی‌گری را بگیرد، هجوم بردند و درش را بستند.

جناب آقای ربیعی!
شما در سالروز ولادت مولا علی در جمع نمازگزاران نماز جمعه داد سخن سر می‌دهید که ” هر کس خشتی روی خشت دیگری بیفزاید از طرف ما حمایت می‌شود، چرا که براساس خیر جمعی و ثواب حرکت می‌کند”، اما همکاران شما در بخش اطلاعات و امنیت کابینه دولت معزز  به روشی دیگر عمل می‌کنند و با تعطیل کردن مددکاری رضا، عده‌ای شاغل را که به خدمت‌رسانی به مردم همین مملکت مشغول بوده‌اند از کار بیکار می‌کنند و بر جمع نیازمندان می‌افزایند. درویشی و بی‌نیازی را  که جزو فرهنگ کهن ایران و آموزه اسلام است، به جای توسعه و تقویت، سرکوب و تحقیر می‌کنند و عوض فشردن دست هم‌وطنانی که می‌کوشند در حد توان خویش به یکدیگر یاری برسانند، دستبند بر دست‌هاشان می‌زنند.

آقای وزیر!
روزگاری در خانه‌های این سرزمین باز بود تا اگر نیازمندی و رهگذری و غریبی می‌گذشت، برای شب سرپناه و برای شکم نواله‌ای داشته باشد و از هم‌نشینی با انسان، محظوظ شود و خود را در زمینی که خدا آن را در رنج و کبد خلق کرده است، اسیر و در عسرت و تنگ‌دل احساس نکند. آن روزگار کجا رفت؟ چرا درهایی را که به نیت خیرخواهی برای مستمندان و ازکارافتادگان باز گذاشته شده‌ است، ماموران بدبین اطلاعات، با به کار بردن قوه قهریه این‌طور می‌بندند؟ از ناحیه چهارنفر پیرمرد و پیرزن سالخورده و تنها، چه خطری متوجه دولت فخمیه و حکومت معزز می‌شد که سرپناه‌شان را از آنها گرفتند؟

آقای دکتر!
دری را که خدا بگشاید هیچ بنده‌ای نمی‌تواند ببندد. ما خود را وقف اراده‌ی خداوند کرده‌ایم و ذره‌ای روی نیاز به کسی جز ذات حضرت دوست نداریم. همان‌طور که بر سوخته‌ها و خاکستر حسینیه‌هایمان که به دست افراطیون کج‌اندیش و بدبین تخریب شده بود، نماز خواندیم، مددکاری دل‌هامان را هم که دست هیچ نهاد قهرمحوری به آن نمی‌رسد باز می‌گذاریم و از هیچ گونه مهر و دوستی به هیچ یک از بندگان خدا، ولو دوستان نادان‌مان که جامه‌ی دشمنی به تن کرده‌اند دریغ نمی‌کنیم. بر شماست که به عنوان وزیر رفاه اجتماعی و تعاون، مطلع باشید که نیروهای امنیتی راه را بر ایجاد هرگونه رفاه و همدلی و دوستی و مودت و اخوت بسته اند.

تا شعارها و سخنرانی‌هاتان جنبه عملی پیدا کند، لازم است روی صحبت‌های نمازجمعه‌تان را از این مردم مظلوم، به سوی کسانی بگردانید که درهای کمک به هم‌نوع و باب‌های دوستی و برادری را می‌بندند و به جای دستگیری از ضعیفان، یاری‌گران به ضعفا را دستگیر می‌کنند.

هرکه بر شمع خدا آرد پف او         شمع کی میرد؟ بسوزد پوز او

جمعی از دراویش گنابادی

 

برای امضای این نامه کلیک کنید:

نامه دراویش گنابادی به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی