مجذوبان نور - پایگاه خبری دراویش گنابادی

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه)، مجلس صبح شنبه ۹۶/۱۰/٣٠ (اختيار بشر در انتخاب راه)

Hhdnat majzoobaalishah96 43بسم الله الرّحمن الرّحیم

وقایع طبیعی که [اتفاق] می‌افتد مثل زلزله، سیل و امثال این‌ها؛ این‌ها هم برای ما یک خصوصیاتی دارد؛ دیروز سیل، آب موجب دعوایمان بود حتی، دعاوی زراعتی اینها، هر کدام می‌گویند: این آب، آب ما… امروز با این سیل، از آب می‌ترسیم. پس نه ترس ما و نه حبّ ما به ما مربوط نیست؛ از بالا به ما داده می‌شود. یک جوری کرده‌اند که تا سیل ببینیم بترسیم، تا زلزله ببینیم بترسیم ولی آنهایی که ارتباط با خدا پیدا کنند می‌فهمند که زلزله، سیل، برق‌گرفتگی اینها همه در مسیر جریان و برنامه‌ی خدایی‌ست. ما چه بخواهیم چه نخواهیم وقتی آن سیل می‌آید تمام یک دِه را می‌برد. حالا بعضی‌ها نجات پیدا کنند، بعضی‌ها نه. چه آدم عابد و زاهدی باشد و چه آدم فاسقی باشد سیل می‌برد. پس از نظر این سیل هر دوی آنها مثل همند. عبادت آن عابد و فسق این فاسق، اینها هر دو خداوند به ما فرستاده. چه موقع؟ موقعی که ما تشخیص می‌دهیم نه. موقعی که خودش اراده کرد اینها را می‌فرستد. تفاوت این است. البته یک وجه مشترک اینجا بین زاهد و عابد و بین فاسق و فاجر هست؛ یک وجه مشترکشان این است که هر دو سعی می‌کنند در مقابل این سیل یک دیواره‌ای فراهم کنند و این سیل را هدایت کنند. این وجه تشابه هر دو است. اما وجه اختلافشان در تفاوتی‌ست که در درون اینها هست. هر دوشان انسانند، هر دوشان علایقی دارند، دوستی‌هایی دارند، این سیل می‌بیند آنها را از بین می‌برد. هر دو از این جهت متأثر می‌شوند. آن فاسق و فاجر داد و بیدادش به آسمان بلند می‌شود: خدایا این چی بود فرستادی! آن که عابد و زاهد است نه، فریادش بلند نمی‌شود؛ کارش را می‌کند بعد هرچه نتیجه داد همان را قبول می‌کند. یعنی هر دوشان برای این سیل … فراهم می‌کنند. آن‌یکی سیل اینقدر شدید است که این دیواره را پاره می‌کند می‌اندازد دور. آن عابد نه، دیواره‌اش قوی‌ است می‌ایستد. به‌هرجهت همه‌ی این‌ها از ناحیه‌ی خداوند است و همه‌ی این‌ها در مسیر گردش روزگار است. حتی ما اگر یک خرده بیشتر حس کنیم می‌فهمیم همین احساسات ما هم در مسیر گردش روزگار است. یعنی گردش روزگار اینجور کرده که وقتی ما سیل را ببینیم که دارد موجودی ما را از بین می‌برد متأثر بشویم یا احیاناً گریه کنیم. این صورت باید این توجه را بکنیم که اینها کار خداوند است، منتها یکی کار خداوند است برای اینکه بفهمد این بندگانش کدامیکی خوب درمی‌آیند. فرض کنید نه از لحاظ تشابه ولی خودتان خوب فکر کنید یعنی اینجور فرض کنید که خداوند بهشتش و جهنمش یک مقدار مشخصی گنجایش دارد، می‌خواهد گنجایش این را پر کند، گنجایش آن هم پر کند ولی همیشه یک درِ رابطی بین این‌ها گذاشته؛ اگر این کار را بکنی از این در می‌آیی به آنجا، اگر آن کار را کنی به‌عکس از آن‌ور می‌آیی به این‌ور. اصل اینها به‌اصطلاح، خمیره‌ی انسانیت، ولایت است. ولایت یعنی دوستیِ به‌اصطلاح خداوند و اطاعت از آنچه خداوند آفریده. بعضی‌ها به این استدلال که «هرچه از خداوند است» کار می‌کنند! هر کاری دلشان بخواهد می‌کنند می‌گویند: این را خداوند کرده، نه! خداوند این‌ها را آورده جلو ببیند کدامیکی‌شان خودشان اینجا را‌ انتخاب می‌کنند. برای اینکه خداوند در بین مخلوقاتش فقط این مخلوقِ بشر باشد به این مخلوق اختیار داده و حق انتخاب داده. حق انتخاب مخصوص بشر است. حیوان حق انتخابی ندارد. در حیوان خداوند غریزه‌ای آفریده طبق آن رفتار می‌کند ولی انسان در مقابل دوراهی قرار می‌گیرد. که می‌فرماید: الم نشرح…، و هدیناه النجدین…، فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَ مَا أَدْرَیكَ مَا الْعَقَبَةُ…؛ در مقابلش دوراهی قرار دادیم؛ خواستی از این برو، خواستی از آن برو. اینجا درست است اراده‌ی خداوند است ولی هر کاری بشود خارج از اراده‌ی خداوند نیست، ولی انتخاب یکی از این دو راه به عهده‌ی اوست. فرموده است این راه این عوارض را دارد، این راه این عوارض را، هر کدام را می‌خواهی انتخاب کن. منتها این اختیار بشر به اندازه‌ای‌ست که مستقلاً کار می‌کند. به هیچ وجه خدا جوری نیافریده که اراده‌ی بشر جلوی اراده‌ی خدا را بگیرد، نه. اراده‌ی بشر منطبق است با اراده‌ای که خداوند دارد. یعنی خداوند اراده کرده که این از این راه برود، او از آن راه. البته در این بحث صحبت کردن همان رباعی خیام است که می‌گوید: «می خوردن من حق ز ازل می‌دانست/ گر می نخورم علم خدا جهل بود». به‌عکس این همه کارهای خودش را منسوب به خدا می‌کند. آن‌یکی دیگر کارهای خدا را منسوب به خودش می‌کند. تفاوت نمی‌کند در این که این‌یکی قائل به جبر می‌شود، آن‌یکی هم قائل به جبر می‌شود ولی هیچکدامش صحیح نیست. اختیاری به این بشر داده، در انتخابش هم نگاه می‌کند و برحسب انتخابی که او کرده راه برایش تعیین می‌کند. حالا ما چه‌جوری انتخاب می‌کنیم نمی‌دانم؛ آن بستگی به هوش ما، عقل ما و آن جنبه‌ی معنوی ما دارد. انشاءالله خداوند همه‌ی ما را بر راه راست و مستقیم نگهدارد.

مطالب مرتبط