مجذوبان نور - پایگاه خبری دراویش گنابادی

سهروردی، شیخ اشراق، احیاکنندهٔ فلسفه و حکمت ایران باستان

sohravardiاو فردوسی ثانی بود و اگر فردوسی زبان و ادب پارسی را حیات جاودان بخشید، سهروردی حکمت ایرانی را زنده کرد. سهروردی آشکارا خود را زنده‌کننده‌ حکمت ایران باستان می‌داند و تصریح می‌کند که «من در آنم تا مشرب و آیین حکیمان ایران باستان که همانا حکمت مبتنی و وحدت است بار دیگر زنده سازم

sohravardi

شهاب الدین یحیی ابن حبش ابن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهاب‌الدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید (۵۴۹–۵۸۷ قمری ۱۱۵۴–۱۱۹۱ میلادی) فیلسوف نامدار ایرانی اهل سهرورد از توابع منطقه گروس است.

قابل اعتماد‌ترین منابع برای مطالعه زندگی‌نامه سهروردی کتاب نزهةالارواح و روضةالافراح است که تاریخ فلسفه است و به دستِ یکی از مهم‌ترین پیروان آثار سهروردی، شمس‌الدین شهرزوری نوشته شده‌ است.

 اکثرا معتقدند او فردوسی ثانی بود و اگر فردوسی زبان و ادب پارسی را حیات جاودان بخشید، سهروردی حکمت ایرانی را زنده کرد. سهروردی آشکارا خود را زنده‌کننده‌ حکمت ایران باستان می‌داند و تصریح می‌کند که «من در آنم تا مشرب و آیین حکیمان ایران باستان که همانا حکمت مبتنی و وحدت است بار دیگر زنده سازم.»

 وی تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود در نزد مجدالدین جیلی استادِ فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد. سهروردی پس از آن به اصفهان، که در آن زمان مهم‌ترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، رفت و تحصیلات صوری خود را در محضر ظهیرالدین قاری به ‌‌نهایت رسانید.

 سهروردی پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل ایران پرداخت و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد. در واقع، در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف گشت و دوره‌های درازی را به اعتکاف و عبادت و تفکر گذراند. او همچنین سفر‌هایش را گسترش داد و به آناتولی و شامات رسید و چنانکه از گزارش‌ها برمی‌آید، مناظر شام در سوریه کنونی او را بسیار مجذوب خود نمود. در یکی از سفر‌ها از دمشق به حلب رفت و در آنجا با ملک ظاهر پسر صلاح‌الدین ایوبی (سردار معروف مسلمانان در جنگ‌های صلیبی) دیدار کرد. ملک ظاهر که محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. در همین شهر حلب بود که وی کار بزرگ خویش، یعنی، حکمةالاشراق را به پایان برد.

 استادی وی در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی بخصوص از میان علمای قشری برای سهروردی فراهم آورد.

 سرانجام به دستاویز آنکه وی سخنانی برخلاف اصول دین می‌گوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند و چون وی از اجابت خواسته آن‌ها خودداری کرد، به صلاح‌الدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند. 
صلاح‌الدین که به تازگی سوریه را از دست صلیبیان بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، درخواست مخالفان سهروردی را قبول کرد.

 سهروردی در ۵ رجب ۵۸۷ قمری به زندان افتاد و شیخ همانجا از دنیا رفت یا به احتمال بسیار به قتل رسید. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهرودی شهر حلب می‌باشد.

 عموم مورخان سهروردی را آگاه به علوم غریبه از قبیل سحر و جادو و… معرفی کرده‌اند. یکی از دلایل قتل او نیز این بود که به وی نسبت ساحری می‌دادند! 


منابع: 
– کتاب ملاصدرا تألیف هانری کوربن ترجمه ذبیح‌الله منصوری
– سه حکیم مسلمان، تألیف سید حسین نصر، ترجمه احمد آرام، ۱۳۴۵
– کندوکاو

مطالب مرتبط