مجذوبان نور - پایگاه خبری دراویش گنابادی

عاشق نخسبد و خفتن او عجب بود

dervish

عَجَبا  لِلْمُحِبِّ  کَیْفَ  یَنامُ

کلُّ نَومٍ عَلَی المُحِّب حَرامٌ

رسالهٔ لوایح، تألیف عبدالله بن محمد بن علی میانجی همدانی معروف به عین‌القضات همدانی از صوفیان بنام قرن ششم هجری است. مؤلف در این کتاب، ساده و بی‌تکلف و روان با زبان ذوق، سخن از عشق می‌گوید و حالات و وضعیت‌هایی که عاشق با آنها مواجه می‌شود را شرح می‌دهد.

” غیرت معشوق زینت عاشق است و غیرت عاشق پیرایۀ معشوق، اگر غیرت معشوق نباشد عاشق خلیع العذار نابود و بی قیمت و مقدار شود و به هر سوی رود و به هر روی رود اما همیشه غیرت معشوق عنان مرکب وجودش گرفته باشد و بر در بارگاه مراد معشوق می‌دارد و چون آتش عشق گرم‌تر شود عاشقی بی‌آزرم‌تر شود غیرت معشوق گریبانش گیرد تا دامن خودکامی درکشد و بیخود شود و دم درکشد عشق هر لحظه می‌گویدش: گر جانت به‌کارست برو دم درکش. چون عاشق بر بحر بیخودی گذر کند و در کام نهنگ قهر مقر کند غیرت معشوق بشست قهرش برآورد و در تاب آفتاب بی‌مرادی بدارد تا زهر قهر ننوشد و در هلاک خود نکوشد زیرا که ناز او را نیاز این به کارست. حاصل به هیچ کارش فرومگذارد اگر ملک شود و بر فلک شود به قهرش فرو آرد و همو را برو گمارد تا دمار از نهاد او برآرد و در تاب آفتاب نامرادی بدارد و اگر از وجودش گوی سازد و در میدان بلا اندازد و در حالش به چوگان قهر سرگردان کند و بی پا و سرش دوان کند می‌گویدش:

اندر طلب یار همی باش چو گوی                 بی پا و سری خویش توان در تک و پوی

کان چیز که در پردۀ وحدت باشد                       در بیخودی ای پسر نماید به تو روی

این همه با آوازه  کند تا در پرتو نور خودش نهان کند وجود را بر او عیان کند آنگاه غیرت معشوق شود تا به حدی که عاشق بخواهد که معشوق عکس خود در آینه معاینه بیند زیرا که داند که معشوق بی‌مثالست چون خود را دید مفتون خود گردد غیرت معشوقی او این را از راه بردارد:

در آینه گر یار نظر فرماید                            ما را ز بلای خود حذر فرماید

ترسم که چو دید خوبی حضرت خود                ما را ز در خویش سفر فرماید

عین‌القضات پروردهٔ دامان حضرت احمد غزالی است و به نظر می‌رسد در نوشتن این رساله نیز از کتاب سوانح العشاق پیر و مراد خود الگو گرفته باشد. چنانچه در متن این کتاب چندین بار به سوانح العشاق و فرمایشات ایشان استناد شده است:

” آن مقتدای اهل تحقیق احمد غزالی قَدَّسَ اللّهِ رُوحَهُ گفته است؛ عاشق زمین ذلت است و معشوق آسمان عزت او با ذلت این کی فراهم آید و ناز او با نیاز این کی به‌هم شود او چارۀ این و این بیچارۀ او.”

مطالب مرتبط